جامعه

دیروز در تهران چه خبر بود

شخصی که زاغ‌زنی افراد را می‌کرد از پشت سر من ظاهر شد و طلبکارانه گفت: «گوشیت رو بده!» یک لحظه فکری به سرم رسید و آهسته گفتم: « دارم به بی‌بی‌سی فیلم می‌فرستم» اما حتی لحظه‌ای به حرفم توجه نکرد. با عصبانیت جواب داد: «دروغ نگو، ما خودمون خبرنگار داریم»

خبرنگار فارس درباره تجمعات امروز در تهران نوشت؛ ظهر روز شنبه، شانزدهمین روز از پاییز، در هوایی که هنوز گرمای تابستان را در خودش داشت به سمت چهارراه ولیعصر راه افتادم؛ فراخوان‌های گسترده توسط رسانه‌های ضدانقلاب برای تجمع در ساعت ۱۲ همین روز منتشر شده بود. به چهارراه ولیعصر که رسیدم ساعت ۱۲ شده بود، چند دقیقه ای صبر کردم دور و بر خود را مدام نگاه می‌کردم تا هسته‌های تجمع را پیدا کنم اما گویا خبری از تجمع بیش از ۵ نفره نبود و همه‌چیز طبیعی به نظر می‌رسید.

سوار تاکسی شدم و خود را به میدان ولیعصر رساندم، میدان را دور زدم حتی خیابان‌های منتهی به میدان را نگاه کردم اما باز هم هیچ تجمعی پیدا نکردم، مردم مشغول زندگی روزمره خود بودند. پیاده از بلوار کشاورز به سمت خیابان حجاب آمدم اما اینجا هم هیچ مورد مشکوکی که به تجمع ختم شود نیافتم.

با یک موتوری خودم را به دانشگاه تهران رساندم. صدای شلیک گاز اشک‌آور توجه من و موتوری را به خود جلب کرد. پیاده شدم. دور و برم پر از موتورسوار شده بود. بهت زده بودم که چه خبر است و مدام سر می‌چرخاندم. راننده موتوری بلند گفت: « آقا حواست کجاست؟ پول منو بده برم؛ نمی بینی اینجا شر شده!» موتوری‌ها که بوق‌زنان رفتند، جمیعتی حدود ۳۰ نفر را دیدم که پشت سرشان سراسیمه به سمت من می‌دوند، چند نفر با فریاد می‌گفتند: «جلوتر نرو، برگرد...» توجه نکردم. جلوتر که رسیدم سوزش چشمانم شروع شد. جمعیت تازه پراکنده شده بود و فقط چند خانم جیغ می‌کشیدند: «اشک‌آور زدند، اشک‌آور زدند»

به دانشگاه که رسیدم دور و برم را نگاه کردم کسی نبود. دوباره برگشتم به سمت چهار راه ولیعصر. نزدیکی آنجا هم بوی گاز اشک‌آور می‌آمد اما خبری از تجمع‌کنندگان در اطرافم نبود. فقط نیروهای پلیس دور تا دور چهارراه بدون حرکت ایستاده بودند. نمی فهمیدم چرا تا من می‌رسم همه چیز تمام می‌شود!

از وسط خیابان انقلاب نگاهی انداختم. دیدم یک عده موتورسوار به صورت دسته‌جمعی در راه حرکت به سمت دانشگاه تهران بودند و بوق ممتد می‌زدند. تازه فهمیدم چه اتفاقی دارد می‌افتد! این موتورسوارها بین نقاط مختلف می‌چرخند و مردم را تحریک به تجمع می‌کنند. اما به محض ورود پلیس، خودشان محل را ترک می‌کنند و به محل بعدی می‌روند.

این بار دیگر فرصت را از دست ندادم و خودم را فوری به جمعیت رساندم و همراه جمعیتی حدودا ۵۰ نفره شدم. آنها به سمت خیابان دانشگاه پیچیدند و چون چشم پلیس را دور دیدند شعارها را تند کردند و از «زن زندگی آزادی» به «مرگ بر دیکتاتور» و... رسیدند. چندین‌بار خیابان دانشگاه را بالا و پایین رفتند و بارها با شعار «ایرانی با غیرت، حمایت حمایت » می خواستند مردم را داخل جمع خود بکشانند ولی چیزی به جمعیت‌شان اضافه نمی‌شد.

ناگهان چشمم به شخصی افتاد که هیچ شعاری نمی‌داد ولی جمعیت را چپ و راست می‌برد. به محض اینکه می‌گفت برگردید همه برمی‌گشتند، می‌گفت پراکنده شوید همه در عرض و طول خیابان پراکنده می‌شدند. برعکس بقیه، نه کوله‌پشتی داشت و نه کیف دوشی. کاملا سبکبال حرکت می‌کرد. اما چیزی که خیلی توجه من را جلب کرد نوع پوشش آن لیدر بود؛ یک لباس زیپ‌دار آستین‌بلند، لباسی که در آفتاب ظهر این روزها چندان منطقی به نظر نمی‌رسید. خوب که دقت کردم متوجه شدم در این گرما، چند لباس را روی هم پوشیده بود! احتمالا برای اینکه به راحتی قابل تعویض باشد.

با احتیاط تمام در حال عکسبرداری و فیلم گرفتن از وقایع بودم که یکباره دیدم در گوشه خیابان عده‌ای صدا می زنند «بسیجی بسیجی!» چند نفر ریختند بالای سر آن شخص و با مشت و لگد به جان او افتادند. هیچکدام حتی نپرسیدند که این فرد کیست و چه کار کرده.

داخل دعوای آنها شدم و گفتم «چی شده؟ چرا می‌زنیدش؟» یکی گفت: «داشت فیلم می‌گرفت!» گفتم: «آقا نزن، خب بگید پاک کنه» گویا موفق شده بودم یکی را نجات بدهم. گفتند: «هرچی گرفتی پاک کن» و او نیز همه عکس‌هایش را پاک کرد. بهت زده بودم که چرا اینها چیزی را متوجه نشده دادگاه خیابانی برگزار می‌کنند و به جان مردم می افتند! اصلا حواسم نبود که با این کارم، آنها را روی خودم حساس می‌کنم.

به دنبال آن شخصی که دستور کتک زدن را داده بود راه افتادم. متوجه شدم کارش فقط همین است! خارج جمعیت می‌ایستد و مراقب افراد است. به هرکسی که حتی گوشی از جیبش درمی آورد دستور می‌دهد: «آقا گوشی رو بذار جیبت!» فهمیدم در ثبت وقایع با گوشی باید از این شخص دوری کنم.

ماجرای تقسیم کار بین لیدرهای اغتشاش، به اینجا ختم نمی‌شد. تداکارتچی‌هایی را دیدم که در کیف‌شان چند بسته سیگار داشتند و هربار که گاز اشک‌آور می‌زدند این افراد فورا سیگارها را روشن می‌کردند و دودش را به صورت تجمع‌کنندگان فوت می‌کردند. شخصی را دیدم که در بین جمعیت صدا می‌زند: «لباس، لباس» یک آقا دوان‌دوان آمد و از کوله‌اش لباس در آورد و او در وسط معرکه تجمع لباسش را عوض کرد.

چند عکس دیگر از جمعیت گرفتم اما آنقدر محو این تیم هماهنگ شده بودم که فراموش کردم یک نفر مامور کنترل عکاس‌هاست. از بخت بد من همان شخصی که زاغ‌زنی افراد را می‌کرد از پشت سر من ظاهر شد و طلبکارانه گفت: «گوشیت رو بده!» صدای تپش‌های قلبم را می‌شنیدم. واقعیت این بود که با افرادی مواجه بودم که دادگاه خیابانی برگزار می‌کنند و بدون هیچ حرفی حکم صادر می‌کنند. یک لحظه فکری به سرم رسید و آهسته گفتم: « دارم به بی‌بی‌سی فیلم می‌فرستم!» اما حتی لحظه‌ای به حرفم توجه نکرد. با عصبانیت جواب داد: «دروغ نگو، ما خودمون خبرنگار داریم!». فکرش را هم نمی‌کردم که برای ارسال فیلم به رسانه‌های ضدانقلاب هم افراد تعیین‌شده‌ای وجود داشته باشند.

واقعا نمی‌دانستم چه بگویم! این جماعت در گروه‌های کاملا مجهز و حرفه‌ای ۱۰-۱۵ نفره آمده بودند و بهانه‌های من هم کارساز نبود. هنوز داشتم در ذهنم دنبال جملات می‌گشتم که ناگهان محکم من را به دیوار کوبید و صدا زد «بسیجی، بسیجی!» بلافاصله چند نفر خودشان را رساندند و با مشت و لگد به جان من افتادند. یعنی حتی برای کتک زدن افراد هم نیرو داشتند!

بلند گفتم: « باشه پاک می‌کنم، هرچی گرفتم پاک می‌کنم» همان شخص زاغ‌زن گفت: «گالریت رو بیار، پاک کن» گالری را باز کردم. چون تعداد عکس‌های ثبت شده زیاد بود با تعجب گفت: «[فحش رکیک]! این همه عکس رو برای کجا گرفتی؟» نمی دانستم چه بگویم. واقعا همه چیز راتمام شده می‌دانستم. منِ خبرنگار داشتم اعدام خیابانی می‌شدم! فقط به ذهنم رسید که وقت بخرم بلکه فرجی بشود. شاید همانطور که من کسی را نجات داده بودم، یک نفر به داد من برسد. شروع کردم عکس‌ها را یکی یکی پاک کردن. آنها هم مرتب با مشت و لگد کتکم می‌زدند. ناگهان یک نفر گفت: «چرا یکی یکی پاک می‌کنی. همه رو با هم پاک کن.» خواست گوشی را از دستم بکشد که گفتم: «باشه. همه رو پاک می‌کنم.» شروع کردم به تیک زدن عکس‌ها که یکباره صدای شلیک گاز اشک‌آور آمد و یکی فریاد زد: «مامورا، مامورا...» و همگی از دور و برم فرار کردند. هیچ وقت فکر نمی‌کردم گاز اشک‌آور جانم را نجات دهد.

گزارش خبرنگاران از آشوب سازماندهی شده در تهران و برخی شهرها

همزمان با فروکش کردن ناآرامی‌ها و اعتراضات در سطح کشور طی هفته گذشته، دیروز شنبه برخی شهرها به ویژه شهر تهران شاهد آشوب و خرابکاری نقطه‌ای بود.

براساس گزارش خبرنگاران ایرنا، دهها نقطه از شهر تهران شاهد شیوه‌ای مشابه در تخریب و آشوب توسط عوامل میدانی و سازماندهی شده ضد انقلاب بود؛ به نحوی که در نقاطی که به نظر می‌رسد از پیش تعیین‌ شده باشد، تیم‌های ۵ تا ۱۰ نفره با تخریب و آتش زدن اموال عمومی به ویژه مخازن زباله، منطقه را دچار هرج و مرج و با ایجاد بار ترافیکی، عبور و مرور عموم مردم را با اخلال مواجه کنند.

بر اساس این گزارش، در این نقاط تیم‌های آشوب، ضمن سر دادن شعارهای ساختارشکنانه، ایجاد مانع برای کسب‌وکار مغازه‌داران و تجار بازار و تحریک جوانان و دانشجویان برای پیوستن به آنها و تحرکات سوء، اقدام به درگیری با پلیس و تخریب اموال عمومی کردند.

از جمله مناطقی که امروز شاهد اجرای این شیوه از سوی عوامل آشوب بود، می‌توان به محدوده شهرک غرب، مترو شریف، لاله‌زار، خیابان ملت، خیابان انقلاب و چند نقطه دیگر اشاره کرد که با مداخله نیروهای پلیس تجمعات آشوب پراکنده شد.

در محدوده متروی شریف و خیابان حبیب‌الله، تجمع‌کنندگان با به آتش کشیدن چند مخزن زباله و کشاندن آنها در مسیر سواره‌رو، برای دقایقی این خیابان را مسدود کردند که با حضور نیروهای پلیس و شلیک گاز اشک‌آور، جمعیت ۳۰ تا ۴۰ نفره آنها پراکنده شد.

در خیابان ملت تهران که محدوده بازار فروشندگان لوازم یدکی خودرو محسوب می‌شود، جمعی حدودا ۲۰۰ نفره اقدام به سر دادن شعار و همچنین آتش زدن سطل‌های زباله کردند که منجر به ایجاد بار ترافیکی در این محدوده و همچنین تعطیلی واحدهای صنفی از بیم تخریب و آسیب شد.

بازار تهران در محدوده ناصرخسرو نیز وضعیت مشابهی داشت؛ آنجا که یک هسته مرکزی از آشوبگران با به آتش کشیدن چند مخزن زباله در این منطقه به دنبال ایجاد فضای رعب و وحشت و ناامنی برای به تعطیلی کشاندن واحدهای صنفی بودند. اغتشاشگران در محدوده بازار همچنین اقدام به آتش زدن یک کیوسک نیروی انتظامی کردند که پس از حضور یگان‌های ویژه پلیس متفرق شدند.

شهرک غرب دیگر نقطه‌ای از تهران بود که امروز شاهد برگزاری تجمع پراکنده جمعی حدوداً ۷۰ نفره در بلوار فرحزادی بود که با کشف حجاب تعدادی از افراد حاضر در تجمع و همچنین سر دادن شعار همراه بود.

این شیوه از ایجاد آشوب و ناامنی در برخی دیگر از شهرهای کشور نیز اجرا شد.

در برخی شهرهای استان کردستان از جمله بوکان و سقز، تجمعات عناصر آشوبگر و انجام اقدامات تخریبی به ویژه مسدود کردن معابر و آتش زدن اموال عمومی، منجر به توقف فعالیت کسبه و بازاریان در این شهرها شد و برخی مغازه‌داران برای مصون ماندن از تعرضات عناصر آشوبگر، اقدام به بستن مغازه‌هایشان کردند.

در میدان آزادی سنندج مرکز استان کردستان و چهارراه شریعتی و میدان آزادی اصفهان تجمعات پراکنده گروهی صورت گرفت و ۱۰۰ نفر در رجایی‌شهر کرج اقدام به تجمع، شعاردهی و انسداد مسیرهای مواصلاتی کردند که در نتیجه اقدامات آنها آسیب‌هایی به اموال عمومی و خودروهای عبوری کردند.

اقدامات عناصر وابسته به ضد انقلاب منحصر به تجمعات و شعاردهی نبود و در تحرکاتی ضد امنیتی در شهرستان سلماس با پرتاب کوکتل مولوتف به مسجد جامع شهر تعرض کردند و در اقداماتی مشابه، حملاتی با کوکتل مولوتف به یک حوزه بسیج در تهران، مخابرات خاورشهر تهران، دفتر امام جمعه شهرستان بهمئی و یک حوزه علمیه در گرگان شد.

دانشگاه‌های پایتخت و برخی شهرها نیز امروز شاهد برپایی تجمعات دانشجویی بود به نحوی نزدیک به دو ساعت پس از حضور رئیس جمهور در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه الزهرا، برخی دانشجویان در محوطه بیرونی دانشگاه تجمع و شعارهایی اعتراضی سر دادند و ۱۵۰ نفر نیز در دانشگاه امیرکبیر، ۱۰۰ نفر دانشکده فنی دانشگاه تهران، ۳۰ نفر در دانشگاه شریف، ۳۰ نفر در دانشگاه علامه و ۳۵ نفر در دانشگاه آزاد علوم پزشکی در منطقه زرگنده تجمع و شعاردهی کردند.

دانشگاه فنی اراک شاهد تجمعی ۱۰۰ نفره بود و ۱۰۰ نفر در دانشگاه آزاد زنجان، ۱۰۰ نفر از انترن‌ها در دانشگاه علوم پزشکی همدان و ۷۰ نفر با تجمع در دانشگاه دخترانه امام رضا (ع) مشهد اقدام به شعاردهی کردند و تجمع محدودی نیز در دانشگاه‌های آزاد و فردوسی این شهر صورت گرفت. ۷۰ نفر در دانشگاه خلیج فارس بوشهر، ۶۰ نفر در دانشگاه گیلان، ۵۰ نفر در دانشگاه یزد، ۵۰ نفر در دانشگاه صنعتی خمینی‌شهر اصفهان، ۴۰ نفر در دانشگاه خوارزمی کرج، ۴۰ نفر در دانشکده داروسازی علوم پزشکی شیراز، ۲۵ نفر در دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، ۲۰ نفر در دانشگاه ایلام و ۱۵ نفر هم در دانشگاه الزهرای کرمان تجمع کردند.

در دانشکده هنر سمنان ۳۵ نفر با تجمع در محوطه این دانشگاه سرودخوانی کردند و حدود ۳۰ نفر در جهاد دانشگاهی اصفهان ضمن سر دادن شعارهای ساختارشکنانه اقدام به کشف حجاب کردند و دانشگاه صنعتی همدان هم صحنه تجمع پراکنده گروه‌های ۵ نفره دانشجویی و شعاردهی آنها بود.

https://shoma-weekly.ir/sPlUEl