یشان مصداق بارز ویژگیهای شیعه در روایات معصومین(ع) بود که فرمودند شادی مؤمن در صورت و غمش در قلب اوست. همواره چهره شاداب داشت و هر کسی ناراحتی داشت، با زیارت چهره شاداب ایشان خوشحال میشد
فرح ستوده- در باره مرحوم آیتالله انواری سخن بسیار گفته شده است. اصلاً ما مردم عادت کردهایم تا کسی را در میان جمع خود داریم، چندان نبینیمش، اما پس از فوت، آن هم نه تا حتی چهلم که تا هفتم، از مناقب او بگوییم. آیتالله انواری نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما من در این کوتاه سخن قصد مرور زندگی سراسر مجاهدت و تلاش ایشان را ندارم و به رسم مرثیهگویان نیز همه مناقب دنیا را به ایشان منتسب نمیکنم، بلکه فقط روی یک ویژگی ایشان تکیه میکنم که همواره حجت من بر مسلمانی بوده است و آن هم گشادهرویی و محبت عمیق و صادقانه به مردم و تلاش برای گرهگشایی از کار دردمندان است. البته در جایگاهی نیستم که بتوانم مسلمانی را تعریف کنم و چنین قصدی هم ندارم، اما همواره اسلام و مسلمانی در ذهن و خاطر من با این ویژگی تلازم داشته است و مرحوم آیتالله انواری یکی از گشادهترین چهرههایی را داشت که من در عمرم دیده بودم و همین ویژگی بود که بر من تأثیر گذاشت و سایر خصایل ایشان را در نگاهم برجسته کرد. پیشانی فراخ و لبخندی که حتی در سختترین شرایط نیز از چهره ایشان محو نمیشد، همواره در دل انسان این اطمینان را پدید میآورد که صاحب این چهره تا جایی که توان و جان دارد، به خواهش تو «نه» نخواهد گفت، مگر آنکه تقاضایت با آرمانی که عمر و جانش را بر سر آن نهاده است در تعارض باشد.
آیتالله مهدوی که خود نیز از این ویژگی ممتاز برخوردارند، در باره مرحوم آیتالله انواری میگویند: «ایشان اهل محبت بود و لذا همه ایشان را قبول داشتند. از محبوبترین افراد و همواره به دنبال حل مشکلات مردم بود و هر کسی که به ایشان مراجعه میکرد، از او جواب نه نمیشنید. با اینکه سالها در زندانهای رژیم شاهنشاهی بود و پس از انقلاب میتوانست بسیاری از مسئولیتها را به عهده بگیرد و وارد مسائل اجرایی شود، اما هیچگاه این کار را نکرد. با همه مراتب علمی و سوابق مبارزاتی در برابر همگان مخصوصاً طلاب جوان بسیار متواضع بود. همواره مورد احترام همه علما بود و هر جا که بود به اطرافیان خود روحیه و نشاط میداد».
و مگر نشانه مسلمانی همین نیست که دیگران با مواجهه با یک مسلمان، دلشان به او گرم باشد، از او سخنان امیدوارکننده بشنوند، بدانند که همه آسانیها و یسرها از دل دشواریها و عسرها سربرمیآورد و بشنوند که «دل قوی دار سحر نزدیک است» و همواره راه را برای بازگشت به سوی حضرت دوست باز ببینند و به مرحمت و لطف و بخشش خداوند امیدوار باشد؟
آقای محمدی گلپایگانی این ویژگی مرحوم آیتالله انواری را چنین توصیف میکنند: «ایشان دارای صفتی بود که خداوند متعال پیامبر عظیمالشأن خود را به این صفت توصیف میکند و آن اخلاق نیکوست. مرحوم انواری بنحو بسیار بارزی از این صفت برخوردار بود و اخلاق نیکو و صورت خندان از امتیازات بارز ایشان بود».
یکی از ویژگیهای برجسته مرحوم آیتالله انواری این بود که در عین مسالمت و مدارا با دیگران هرگز از اصول و آرمانهای خود دست برنداشت و با وجود تحمل 13 سال زندان و تبعید که در میان مبارزان کمنظیر است، حتی یک بار رفتاری از خود نشان نداد که دل دشمن را شاد کند.
حبیبالله عسگراولادی که بیش از نیم قرن با مرحوم انواری دوستی و رفاقت داشت و در زندانهای گوناگون با ایشان همراه و همرزم بود، در باره ویژگیهای یار دیرین خود میگوید: «مرحوم انواری در شرایط دشوار تبعید به زندان برازجان، همچنان خوشخلق و اهل مدارا، بسیار مفید به امامت و ولایت، بسیار کمتوقع و سادهزیست بود. بنده در دوران زندان و تحصیل خادم و شاگرد ایشان بودم. همواره ما را به خدمت به محرومین و مستضعفین توصیه میکرد و تأکید داشت که باید فاصله بین داراها و ندارها کم شود. ایشان مصداق بارز ویژگیهای شیعه در روایات معصومین(ع) بود که فرمودند شادی مؤمن در صورت و غمش در قلب اوست. همواره چهره شاداب داشت و هر کسی ناراحتی داشت، با زیارت چهره شاداب ایشان خوشحال میشد، اگرچه ایشان غم و اندوه فراوانی داشتند که همیشه در سینهشان بود». و در این تردیدی نیست که اگر خود را متولی گسترش اسلام و ترغیب دیگران به آیین رسول گرامی(ص) میدانیم، باید دست از این ابروان گرهخورده، لحنهای پرخاشگر، کلمات فرساینده و توهینآمیز برداریم و کلام خدا و پیام رسول را با محبتی عمیق در دل و با صورتی گشاده و نگاهی سرشار از شادمانی و امید به دیگران ابلاغ کنیم، وگرنه رفتار و گفتار ما جز خصومت و لجاجت ثمرهای نخواهد داشت که غالباً چنین است.
خدایش رحمت کناد که دیدنش غم از دل میبرد و انسان را در شب سیاه ظلم شاه نیز به صبح پیروزی نوید میداد.
آیتالله مهدوی که خود نیز از این ویژگی ممتاز برخوردارند، در باره مرحوم آیتالله انواری میگویند: «ایشان اهل محبت بود و لذا همه ایشان را قبول داشتند. از محبوبترین افراد و همواره به دنبال حل مشکلات مردم بود و هر کسی که به ایشان مراجعه میکرد، از او جواب نه نمیشنید. با اینکه سالها در زندانهای رژیم شاهنشاهی بود و پس از انقلاب میتوانست بسیاری از مسئولیتها را به عهده بگیرد و وارد مسائل اجرایی شود، اما هیچگاه این کار را نکرد. با همه مراتب علمی و سوابق مبارزاتی در برابر همگان مخصوصاً طلاب جوان بسیار متواضع بود. همواره مورد احترام همه علما بود و هر جا که بود به اطرافیان خود روحیه و نشاط میداد».
و مگر نشانه مسلمانی همین نیست که دیگران با مواجهه با یک مسلمان، دلشان به او گرم باشد، از او سخنان امیدوارکننده بشنوند، بدانند که همه آسانیها و یسرها از دل دشواریها و عسرها سربرمیآورد و بشنوند که «دل قوی دار سحر نزدیک است» و همواره راه را برای بازگشت به سوی حضرت دوست باز ببینند و به مرحمت و لطف و بخشش خداوند امیدوار باشد؟
آقای محمدی گلپایگانی این ویژگی مرحوم آیتالله انواری را چنین توصیف میکنند: «ایشان دارای صفتی بود که خداوند متعال پیامبر عظیمالشأن خود را به این صفت توصیف میکند و آن اخلاق نیکوست. مرحوم انواری بنحو بسیار بارزی از این صفت برخوردار بود و اخلاق نیکو و صورت خندان از امتیازات بارز ایشان بود».
یکی از ویژگیهای برجسته مرحوم آیتالله انواری این بود که در عین مسالمت و مدارا با دیگران هرگز از اصول و آرمانهای خود دست برنداشت و با وجود تحمل 13 سال زندان و تبعید که در میان مبارزان کمنظیر است، حتی یک بار رفتاری از خود نشان نداد که دل دشمن را شاد کند.
حبیبالله عسگراولادی که بیش از نیم قرن با مرحوم انواری دوستی و رفاقت داشت و در زندانهای گوناگون با ایشان همراه و همرزم بود، در باره ویژگیهای یار دیرین خود میگوید: «مرحوم انواری در شرایط دشوار تبعید به زندان برازجان، همچنان خوشخلق و اهل مدارا، بسیار مفید به امامت و ولایت، بسیار کمتوقع و سادهزیست بود. بنده در دوران زندان و تحصیل خادم و شاگرد ایشان بودم. همواره ما را به خدمت به محرومین و مستضعفین توصیه میکرد و تأکید داشت که باید فاصله بین داراها و ندارها کم شود. ایشان مصداق بارز ویژگیهای شیعه در روایات معصومین(ع) بود که فرمودند شادی مؤمن در صورت و غمش در قلب اوست. همواره چهره شاداب داشت و هر کسی ناراحتی داشت، با زیارت چهره شاداب ایشان خوشحال میشد، اگرچه ایشان غم و اندوه فراوانی داشتند که همیشه در سینهشان بود». و در این تردیدی نیست که اگر خود را متولی گسترش اسلام و ترغیب دیگران به آیین رسول گرامی(ص) میدانیم، باید دست از این ابروان گرهخورده، لحنهای پرخاشگر، کلمات فرساینده و توهینآمیز برداریم و کلام خدا و پیام رسول را با محبتی عمیق در دل و با صورتی گشاده و نگاهی سرشار از شادمانی و امید به دیگران ابلاغ کنیم، وگرنه رفتار و گفتار ما جز خصومت و لجاجت ثمرهای نخواهد داشت که غالباً چنین است.
خدایش رحمت کناد که دیدنش غم از دل میبرد و انسان را در شب سیاه ظلم شاه نیز به صبح پیروزی نوید میداد.