سه زمینه تعلیم و تربیت، خبر و اخبار و نفوذهای فرهنگی مثل موضوعات رفتاری خیلی مهم هستند. انسان باید بر اساس آنچه که خدا خلق کرده است و انبیا و اولیاء گفتهاند خودش را بسازد و طبق آن فرمول جلو برود. وقتی بذری را میکارید برای رشدش باید شرایط لازم را فراهم کنید. در مورد انسان هم همینطور است و درباره تعلیم و تربیت حتما باید از اسلام الگو بگیریم. اگر فرزند در دامان مادر و تحت تعلیم پدر قرار بگیرد، انسان شایستهای خواهد شد که نمونهاش شهدایی هستند که در جبههها از جانشان برای اسلام و مسلمین گذشتند.
یکی از الزامات جلوگیری از نفوذ فرهنگی دشمن نفی خبر فاسق است. تحلیل شما از شرایط این قاعده در روزگار فعلی چیست؟
میفرماید وقتی خبری به شما میرسد اخبار را به مسئولینتان که صاحب استنباط هستند بدهید و بیتوجه از آن عبور نکنید. خبر را بگیرید و به خبرشناس بدهید. آن شخص تجزیه تحلیل میکند که آیا آن خبر درست هست یا نه و براساس آن چه اقداماتی باید انجام داد؟ ولی اگر گردش این خبر بین افراد معمولی باشد، خصوصا اگر از جانب رسانههای بیگانه باشد آسیبرسان است. امروزه شبکههای ماهوارهای، رادیویی و خبرگزاریهای فراوانی علیه نظام جمهوری اسلامی داریم که با اهداف مختلفی خبرپراکنی میکنند و راست و دروغ را کنار هم میچینند و مخاطبین تصور میکنند آن خبر درست است، حتی اذعان میکنند حتما خبر را از بی.بی.سی و... گوش بدهیم؛ ولی بعد میفهمد چه سیاستهای استعماری پشت این خبرپراکنیهاست. اگر این اخبار، شایعات و شبکههای اجتماعی که امروز آمدهاند شایعه یا خبری را بپراکنند و دیگران هم بدون توجه بدان دامن بزنند، کسانی که دامنزننده آن خبر یا شایعه هستند اگر اقدامی شود در آن گناه شریکاند. لذا قرآن میفرماید «إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا» اگر فاسقی خبری برایتان آورد آن را تبیین، آشکار، بررسی و تجزیه و تحلیل کنید.
نکته مثبت این است که بیتوجه از کنار اخبار ولو از جانب دشمن نگذریم و به اخبار و گزارشهای دشمن توجه کنیم؛ ولی این کار دستگاههای اطلاعاتی و مسئولین نظام است. جنبه منفیاش این است که اگر به اخبار توجه کنیم و خبر فاسق را تبیین و اهدافش را مشخص نکنیم، «أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَه فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» بعد از مدتی میبینیم بلایی سرمان آمده است که نمیدانیم از کجا خوردهایم و پشیمان میشویم، چون براساس اخبار غلط تصمیم گرفته و اقدام کردهایم. دشمن هم دقیقا همین را میخواهد. در جنگ هم دیدیم که گاهی در جایی حمله میشد که سر ما را گرم کنند، در حالی که حمله اصلیشان از جای دیگری بود. الان همین اتفاق در حوزه خبری دارد میافتد، چون جنگ نظامی که نداریم، ولی جنگ خبری و اطلاعاتی با شبکههای مختلف، از جمله شبکههای اجتماعی فراوان داریم. خبر طوری پخش میشود که کسی فکر نمیکند ریشهاش کجاست، ظاهرش هم ممکن است خوب باشد، مثلا خودروی ملی نخرید یا این کار را بکنید آن کار را نکنید. باید به این نکات توجه زیادی کرد، چون سبب نفوذ فرهنگی دشمن میشوند.
یکی از الزامات مورد اشاره رهبری بر عدم نفوذ فرهنگی دشمن، عدم وابستگی به برندهاست. در این باب کمبودهایی در کشور ما حس میشود. آیا فرهنگسازی در این زمینه کافی است؟
فرهنگ رفتاری، الگویی و اجتماعی ما هم شق دیگری از نفوذ فرهنگی است که مارکهای مختلف موادغذایی و پوشاک که امروزه بهعنوان برندها مطرح هستند نمونهای از این نوع نفوذ فرهنگیاند. اینها فضایی را ساختهاند که اگر مارک خارجی روی لباس ما باشد برایمان پرستیژ میآورد و موجب تشخص میشود. در حالی که اینها موهومات است و واقع امر این چنین نیست. یک سری محصولات را تولید میکنند و با صرف میلیونها دلار در رسانههای مختلف تبلیغ میکنند تا جنسشان را بفروشند. کسی که بخواهد جنسش را بفروشد تبلیغ و از راهکارهای مختلف استفاده میکند مثلا برایش جایزه در نظر میگیرد. اگر محصول خارجی باشد اهداف استکباری و استعماری هم پشت آن هست، یکی از آن ضربهزدن به تولید ملی است. وقتی کالای خارجی را میخرید یعنی به تولید داخلی پشت کردهاید و تعدادی کارگر، کارخانه و سرمایه ملی را معطل گذاشته و پولتان را در جیب خارجی ریختهاید. چرا به خارجی کمک کنید؟ اکثر اینها از ترکیه و اروپا میآیند که همگی از دشمنان ما هستند و به تروریستها، داعشیها، تکفیریها، سلفیها و اسرائیل کمک میکنند. اگر خوب دقت کنید متوجه میشوید پول کالایی که میدهید در کجاها صرف میشود. مردم باید به این نکات توجه کنند. اگر در رسانههای ملی عمق فاجعه برای مردم تبیین شود و دریابند فلان کالا اعم از مواد غذایی، پوشاک و خودرو از کجا و با چه هدفی میآید و چه هزینههایی برای آنها میشود، مطمئنا آن را نمیخرند. الان تورات و انجیلهایی را با قیمت بسیار پایین در میدان انقلاب میفروشند. برای چاپ و نشر این کتابها هزینههای گزافی شده است، آیا خریدار آن از خود نمیپرسد چرا اینقدر ارزان در اختیار من قرار میگیرد؟ آشکار است که اهداف و پولهایی پشت این قضیه است. همینطور مشروبات خارجی، با هزینه زیادی که صرف تولید آنها میشود، چطور اینقدر ارزان به دست مردم میرسند؟ اینها اهداف استکباری و استعماری دارند. ضمن اینکه ما را با موهوماتی مشغول کردهاند که اگر فلان کالا را مصرف کنید چنین میشود.
افرادی که در کشور ما دلباخته غرباند کم نیستند و همین دلباختگی موجب نفوذ غربیها در دلهای آنها میشود. این نفوذ چه تبعاتی را برای آنها در پی دارد؟
اگر کسی ماهیت استکبار را بشناسد به هیچ وجه تن نمیدهد. وقتی بفهمید کسی شب به خانهات آمده و دزدی کرده است یا دارد جیبت را میزند یا ماشینت را میدزد، محال است با هر تیپ و قیافهای که باشد از او دست برداری. این در صورتی است که آدم دزد و دشمنش را بشناسد. در جبهه جنگ دشمن کسی است که به سمتم تیر میاندازد و میخواهد جانم را بگیرد، پس او را میشناسم؛ ولی در حوزه فرهنگی چون دشمن ناشناس است و با لباس دیگر و گاهی با لباس دوست و آشنا میآید، نمیتوان دشمن را بهدرستی تشخیص داد. همین باعث میشود افراد گول میخورند. همان دزد با لباس خودی میآید و فکر میکنیم آمده است به ما کمک کند، در حالی که آمده است تا به خانهمان دستبرد بزند، اموالمان را به غارت ببرد یا جیبمان را بزند.
یکی از دلایل فریفتگی افراد تبلیغات است. در فیلمهای متعدد کرهای، هندی، چینی و اروپایی نشان میدهند طرفدار انسانها و حتی حیوانها و متشخص، منظم و آدابدان هستند و خانههای شیکی دارند، بهطور طبیعی مخاطب آرزو میکند پوششاش، آرایشاش، خورد و خوراکش و همه چیزش شبیه آنها شود. لذا رسانههای ملی خیلی به این نکته توجه کنند. این فیلمها ناخواسته افراد را سوق میدهند.
وقتی ماهیتشان را ببینند قضیه برعکس میشود. مثلا در موضوع مهاجرت چرا افراد به اروپا مهاجرت میکنند؟ گول همین تبلیغات را خوردند و فکر میکنند آنجا مدینه فاضله است؛ ولی وقتی با واقعیت مواجه میشوند که میزنندشان؛ میکشندشان؛ در دریا غرق میشوند، به آنها اهانت میکنند و به قول مهاجرین مثل حیوان با آنها رفتار میشود، چهره واقعی قضیه برایشان آشکار و ملموس میشود. اگر کسانی را راه میدهند و میبرندشان مسلما در پی منافعی هستند، چون اینها فقط دنیا را میخواهند و قصد دارند از مهارت و مغزهای این افراد استفاده کنند. اگر انسانها اهداف اینها را بشناسند دیگر گولشان را نمیخورند. متاسفانه نمیدانیم و نمیشناسیم. برای جوانها تبلیغ میشود و فریب میخورند و فکر میکنند آنجا خبری است؛ ولی وقتی میروند متوجه میشوند اوضاع چقدر خراب است و آنچه تصور میکردند توهمی بیش نیست. باید چهره واقعی اینها را نشان بدهیم. اگر چهره واقعی استکبار به مردم و جوانهای ما نشان داده شود و وقتی بفهمند آنجا جهنم واقعی است، ولو ظاهرش شیک و فریبنده باشد آرزو نمیکنند به جهنم بروند. ما رفتیم و تجربه کردیم؛ ولی بعضیها باید بروند و سرشان به سنگ بخورد و بعدا متوجه شوند.