
مقام معظم رهبری نیز، در سالهای پس از انقلاب، بارها بر این مهم تأکید کردهاند که مطرح شدن این موضوع به صورت جدی، در سفر ایشان در سال ۹۱ به خراسان شمالی در جمع نخبگان کلید خورد. از اینرو ما گفتوگویی ویژه و خواندنی را با آیتالله محمد رضا مؤیدی قمی، از اساتید برجسته و استاد درس خارج حوزه علمیه قم ترتیب دادیم. ایشان از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی(ره) بودند.
آیتالله مؤیدی قمی که همه اجداد و فرزنداشان روحانی بوده و هستند، در این گفت وگو از تاثیر متقابل دو یا سه نسل متوالی در خانه و خانواده سخن می گوید و به تقسیم کار و نقش اعضای خانواده، اشاره می کند و از تاثیرات لقمه در زندگی انسانها سخن می گویند.
بفرمایید تأثیر متقابل فزآینده اهل علم بودن دو یا سه نسل متوالی در خانه چیست؟
تأثیر متقابل فزآینده طلبه بودن دو یا سه نسل متوالی در یک خانه، میتواند در جوامع بشری، اجتماع و اقوام، اثرات بسیار روشن و آشکاری داشته باشد، زیرا اگر در یک قبیله چند نسل روحانی باشند، مسلما اینها افرادی دانشمند، مجتهد و استاد هستند و گاهی به مقام مرجعیت ارتقاء پیدا میکنند. حتی رفتوآمد این افراد در میان جامعه بشری، همانند وجودشان الگو بوده و میتوانند سبب تأثیرگذاری به نحوه گسترده در جامعه بشری ، جامعه و فامیل شوند، به ویژه اگر این افراد مورد توجه عام و خاص مردم بوده و در میان جوامع بشری یا اجتماع، محافل موعظه؛ پند یا اندرز داشته باشند.
همچنین اگر اشتغال به درس داشته و استاد اخلاق یا از اساتید تأثیرگذار در میان اهل علم باشند، تأثیرات ویژهای خواهند داشت. البته این تأثیر متقابل، افزون بر فرزندان، بر اعضای خانواده و در بیرون از خانه و اجتماع نیز خواهد بود و این گونه افراد در جامعه و میان مردم، قهرا میتوانند دارای اثرات مثبتی باشند، چرا که میگویند «ولد العالم نصف العالم»، و این اثرگذاری در بعضی مواقع به جایی میرسد تا افرادی که از این بزرگان الگو میگیرند، به سمت روحانیت جذب شده و در میان روحانیت قرار گیرند. برای نمونه، وقتی در سالف الایام نگاه میکنیم، میبینیم مراجع بزرگی همانند میرزای شیرازی در نسلشان چندین عالم وجود داشته است. همچنین اثرگذاری متقابل فزآیندهای که یک طلبه و روحانی که در یک خانواده قرار میگیرند، یا دو یا سه نسلی که به صورت متوالی اهل علم میشوند، افزونبر خانواده خود، در اجتماع و جوامع بشری نیز به صورت مثبت خواهد بود و این خود سبب آشکار شدن تفاوت آنها با دیگران میشود.
تأثیر متقابل فزآینده طلبه شدن چند عضو هم نسل در خانه چیست؟
برای نمونه یک یا دو برادری که نسل قبل ازآنها روحانی نبودند، ولی این چند برادر که روحانی بوده و اهل علم هستند، اثراتشان بسیار روشن است،. این اثرات به قدری تأثیرگذار است که میتواند سبب منقلب شدن جمعی از فامیل گردد، حتی خود برادرانی که روحانی هستند، میتوانند بر یکدیگر اثرات متقابل داشته باشند، همانند دو یا سه شاگرد که در یک کلاس درس کوشا بوده و زرنگ هستند، هر یک از آنها تلاش میکنند نسبت به یکدیگر، نقاط مثبت بیشتری را کسب کنند. مانند: یک چشم و هم چشمی در کسب نمره در کلاس درس است و هر کدام از شاگردان زرنگ سعی در بالابردن و اضافه کردن نقاط مثبت خود دارند، این چشم و همچشمی سبب ارتقاء نسبی مطلوب درسی در کلاس میشود، حال همانند این سنجش را در یک خانه که دو یا سه عضو آن روحانی هستند تصور کنید، هر برادری سعی میکند نسبت به برادر دیگر خود، نقاط مثبتاش را از نظر اجتماعی، خانوادگی و اسلامی بالا ببرد. دیگری نیز سعی دارد که نسبت به برادرش تعالیم بیشتری را کسب کند.
هر چند این افراد الگویی از نسلهای قبل ندارند، ولی میتوانند هر کدام الگو بوده و اثر مثبت به یکدیگر داشته باشند که اگر رفتار و اخلاق آنها مورد امضای شارع باشد، قهرا در فامیل، جامعه روحانیت، محله و بازار اثرات خوبی خواهند داشت، پس اینها از یک جنبه میخواهند از یکدیگر سبقت بگیرند، ولی این دو هم صنف، روحانی و اهل علم هستند و چون رنگ و سبقه اسلامی دارند، میخواهند از نظر اسلام در جامعه، فامیل و قبیله مؤثرباشند.
البته باید توجه کرد که اثرگذاری روحانی بودن چند نسل، با روحانی بودن چند نفر از اعضای خانواده، میتواند متفاوت باشد، چرا که در مورد نخست، چند روحانی از چند نسل هستند که میتوان از هر کدام الگو گرفت، ولی در مورد دوم چند نفر از افراد یک خانواده روحانی هستند و خود این افراد میتوانند بر روی یکدیگر اثرگذار بوده و مردم نیز از آنها الگو بگیرند، هر چند ممکن است نقش و اثرگذاری افراد در مورد دوم، کمرنگتر نسبت به مورد نخست باشد.
نحوه الگوپذیری اعضای خانواده از بزرگان چگونه است؟
الگوپذیری افراد منزل از بزرگشان که روحانی است، میتواند به دو نحوه باشد؛ یک نحوه الگوپذیری افرادی است که از نظر سنی و علمی نسبت به این فرد کوچکتر هستند. آنها به عنوان یک روحانی مؤثر علی الدوام، در خانه به بزرگ خانواده خود نگاه میکنند و این فرد را زیر ذربین خود قرار می دهند. این شخص باید مقید باشد که زیرذربین و دوربین افراد کوچکتر است، از اینرو هر عمل جالب که از ناحیه اسلام و شرع مقدس نیز سفارش شده و از او صادر شود، مورد قبول افراد خانه قرار گرفته و در مغز تمامی افراد که از نظر علمی و سنی نسبت به این شخص کوچکتر هستند، کارهای او حک میشود، در این صورت اثرگذاری مثبت و خوبی خواهد بود. نحوه دیگر، الگوپذیری بزرگان خانواده از اهل علم است.
اصولا بزرگان خانواده همانند: پدر، مادر، داییها، عموها و یا دیگر افراد فامیل که سنشان از طلبه بزرگتر است به نحوه خاصی به اهل علم و طلبه نظر داشته و اثر میپذیرند. برای نمونه: طلبه را یک انسان متشخص و مؤثر در فامیل میدانند و این روحانی میتواند با رفت و آمد، معاشرت و سر زدن به اقوام خود، الگوی مناسبی برای آنها باشد و چه بسا کارهای قبیحی را افراد به ملاحظه این طلبه ترک کرده و یا کارهای خوب را به ملاحظه او انجام دهند. برای نمونه: بنده خبر داشتم اعضای یک خانه که اهل نماز و مسجد نبودند، به محض اینکه یک نفر از اعضای خانوادهشان طلبه شد، دیگر اعضای خانه نیز، اهل نماز، مسجد، خمس و زکات شدند، یعنی افراد خانواده توانستند یک الگوی بسیار خوبی از این روحانی بگیرند؛ بنابراین میتوان گفت افزونبر الگوپذیری اهالی منزل و افرادی که از نظر سنی و علمی از روحانی در مرتبه پایینتر هستند، بزرگان فامیل نیز میتوانند از او الگو بگیرند و شخص طلبه مقتدای آنها قرار میگیرد، حتی در برخی مواقع دیده شده که بزرگان فامیل همانند: پدر بزرگ، داییها و یا عموها، به سبب وجود طلبه، اثر پذیرفته و دست از کارهای قبیح خود کشیده اند.
تقسیم نقش و کار در خانوادهها چگونه است؟
گاهی مواقع، انسان ها تقسیم کار و نقش یک کار را از اسلام میگیرند. در تاریخ نقل شده است که پیامبر(ص) روز نخست عروسی امیرمؤمنان(ع) با حضرت زهرا(س) وارد منزل این بزرگواران شدند و به امام علی(ع) فرمودند: «علی جان؛ کارهای بیرون منزل را تو انجام بده و کارهای درون منزل را فاطمه»، این فرمانی است که
نسبت به زوجها داده شده است. البته در جایی دیگر میفرماید: «کسی که اهل خانه خود را کمک کند، همانند این است که فرزندانی از اولاد حضرت اسماعیل(ع) را که غلام بودند، آزاده کرده است».
این نشان میدهد که اسلام روی نقش و تقسیم کار، نظر مساعد و خوبی دارد تا هر کدام از افراد نخواهند خودشان را مانند مهمان کنار بگذارند و کارهای خانه را، هر چند مختصر است میان خود تقسیم کنند. از اینرو تقسیم کار در میان اهالی منزل یا متأثر از تعلیم پدر و مادر است و یا متأثر از اخلاق اسلامی و روایتی که نسبت به کمک کردن اعضای خانواده می باشد.
تقسیم کار، کمک کردن و معاونت، از نظر اسلام میتواند اثر خوبی در اعضا داشته و سبب توجه خدا و ثواب عمل در پرونده انسانی محسوب شود. برای نمونه: فردی که برای رضای خدا و ثواب، قدمی را بر میدارد، میتواند در اعضای خانواده اثرگذار بوده و افراد خانواده را متأثر از این نکته و قضیه کند که افراد تقسیم کار را خودشان را چه بر اساس فرموده نبیاکرم (ص) و چه به نحوه گستردهتر بر عهده گیرند.
این همان سبک زندگی اسلامی است.
سبک زندگی روحانی که متعلم از علوم اسلام و متخلق به اخلاقی اسلامی است، همان زندگی بزرگان است و همان زندگی ساده و خالی از تشریفات، تبعیض و اسراف که در زندگی ائمه و بزرگان دین حاکم بوده؛ به نحوی که در زندگی یک خانواده که چند نفر از اعضایش طلبه هستند و یا در میانشان طلبه وجود دارد این شرایط حاکم است.
میگویند امام راحل در یک مهمانی که در ماه رمضان و میان جمعی از دولت مردان برگزار شده بود شرکت میکنند، در این مهمانی یکی از فرزندان امام راحل که گفته شده است حاج احمد آقا بودند، از دستمال کاغذیهای درون سفره، مقداری را برای پاک کردن دستان خودش برداشتند، امام(ره) در این حال متعرض میشوند و میفرمایند: «وقتی یک دستمال کار شما را راه میاندازد، پس چرا چندین دستمال بر میدارید؟» این نشان از آن دارد که دید بزرگان و اهل علم به نحوه و سبک زندگی، یک دید مضبوطی است، یعنی زندگی
باید ساده بوده و از تشریفات، اسراف و تبعیض خالی باشد و هر کس این زندگی را ببیند، مجذوب آن میشود.
امیرمؤمنان(ع) در زمانی که خلافت ظاهری را بر عهده داشتند به یک مختصر غذا و لباس بسنده میکردند و میفرمودند: «هر اجتماعی یک امام و بزرگی دارد، بدانید بزرگ و امام شما برای دنیایش به دو پیراهن بسنده کرده است، یکی برای تابستان یکی برای زمستان، برای غذا هم به دو قرص نان بسنده کرده که یکی برای روز و دیگری برای شب او است، شما نمیتوانید همانند من باشید، ولی سعی کنید زهد و ورع داشته باشید و سبک زندگی شما ساده بوده و خالی از تشریفات، اسراف و تبعیض باشید».
بنابراین سبک زندگی خانوادهای که تمام اعضایش روحانی هستند با سبک زندگی افرادی که روحانی در میانشان نیست، باید روی این منوال، بسیار تفاوت داشته باشد، البته این سخن نسبت به اهل علم و روحانی که از مبانی اسلام و اخلاقیات اسلام آگاه بوده و بهرهمند هستند صدق میکند، زندگی چنین فردی، میتواند از اسراف، تبعیض و تشریفات خالی بوده و همانند زندگی بزرگان و اعاظم دین ساده باشد، ولی نسبت به روحانی یا طلبهای که اسماَ روحانی و طلبه هست؛ ولی رسما طلبه نیستند و از مبانی، مطالب اخلاقی اسلام نیز، اطلاع بسیار محدود داشته و یا اصلا ندارند، صدق نمیکند.
در پایان اگر رهنمونی برای مخاطبین ما دارید، بفرمایید.
در پایان اهل علم را به تقوای الهی و ورع توصیه میکنم. انسان هر مقدار در دنیا میخواهد زندگی کند اشکال ندارد، ولی مشروط بر اینکه زهد داشته باشد. معنای زهد نیز به این است که فرد، دلبستگی به تشریفات و دنیا نداشته باشد، چرا که اگر نسبت به دنیا دل بستگی پیدا کند، دل کندن در مواقع حساس، به ویژه جان دادن، برای او بسیار سخت میشود. تقوا که همان کنترل خود و مبارزه با نفس باشد، در کلام خدا و ائمه اطهار(ع)، بسیار سفارش شده است و باید توجه داشت وقتی مال و پولی به فرد میرسد «فی حلالها حساب، فی حرامها عقاب وفی شبهاتها عتاب» است، یعنی مال حلال حساب، مال حرام عقاب و مال شبههناک عتاب دارد و این مطلب را طلاب و روحانیان باید در نظر داشته باشند.