جامعه

حقی از حقوق بی‌نهایت

واضح و مبرهن است که ما در هر نقشی که باشیم، حقوقی برای حقوق خود قائل هستیم.
آقای یکی یدونه- واضح و مبرهن است که ما در هر نقشی که باشیم، حقوقی برای حقوق خود قائل هستیم. بعد از این جمله کلیشه ای انشاهای بچگی می خواهیم داستان یکی از این حقوق را بگوییم. و آن حقی نیست جز حق بد قولی! حق بد قولی حقی است که بیش تر از بالا به پایین است و از پایین به بالا کاملا بر عکس است. یعنی ما در ملاقات با مافوق خود حتی چند دقیقه هم زودتر خود را می رسانیم. اما مافوق محترم مطابق با این حقی که برای خود قائل است کارهای مهم تری برای خود می تراشد تا برای دقایقی هم که شده زیر دستش را معطل کند که حساب کار دستش بیاید. زیر دست بیچاره هم هیچ گاه حساب کار از دستش در نمی رود و بابت یک دقیقه تأخیر ده دقیقه عذر خواهی می کند. تازه این بخش قشنگ ماجراست! آن روی دیگر سکه آن است که نمی دانم چرا؟ اما اساتید ارائه دهنده خدمات و کارهای فنی مهارتی هم به نوعی خود را مافوق آدم حساب می کنند. مثلا شما از این طرف شهر مسافرت می کنی به آن طرف شهر که یک شیئ کاملا ضروری مثل موبایل را که برای تعمیر داده ای تحویل بگیری. برای این مسافرت مرخصی هم گرفته ای از همان مافوق که حق بد قولی قائل بود! حالا که رسیدی به محل تعمیر گاه، در حالیکه قول داده که امروز حاضر

میشود خیلی راحت و شیک و تمیز می گوید حاضر نیست فردا زنگ بزن شاید حاضر باشد! و این گونه مرخصی شما توسط کسی که برای خود حق بدقولی قائل است از بین می رود. بقیه مثال ها با خودتان!

 

https://shoma-weekly.ir/6pXOMM