ویژه

حزبی که جوانگرایی نکند مرگ خود را امضا کرده‌ است

دلایل تحقق حماسه سیاسی، اولویت‌ها و چالش‌های پیش روی دولت یازدهم، نقاط قوت و ضعف دولت‌های نهم و دهم ، آسیب شناسی جریان اصولگرایی و برنامه‌های آتی حزب موتلفه اسلامی مهمترین محور گفتگوی تفصیلی ما با دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بود.
مثلث مقدسی که بقای انقلاب اسلامی را تضمین کرده است

چه ویژگی خاصی در متن و گفتمان انقلاب اسلامی نهفته است که با گذشت بیش از سه دهه از آن واقعه شکوهمند، انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت بالای 70 درصدی مردم صورت میپذیرد؟

رمز ماندگاری انقلاب اسلامی ایران، باور نهادینه شده مردم ایران به همه ادیان الهی، علیالخصوص اعتقاد به اسلام است. در طول این 34 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، دشمنان اسلام و انقلاب، از هیچ توطئهای برای سرنگونی انقلاب اسلامی، دریغ نکردهاند؛ اما عمق اعتقادات دینی مردم همواره به مثابه یک سد پولادین، توطئههای دشمنان را خنثی کرده است. از سویی دیگر در متن و بطن اعتقادات مردم یک استحکام قدیمی و یک تداوم برای ادامه این استحکام نهفته است.

رمز پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در یک مثلث مقدس نهفته است و آن عبارتاست از کلمه توحید یعنی باورهای اسلامی مردم ، توحید کلمه یعنی وحدت مردم و ولایت فقیه.

مردم ممکن است در مسائل روزمره معیشتی به هر یک از قوای سهگانه، ایرادات و انتقادات جدی داشته باشند اما چون انقلاب را ناشی از اعتقادات دینی چند قرنی نهادینه شده در خود میدانند، هرگز از انقلاب و آرمانهای متعالی آن جدا نمیشوند.

حماسه مردم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر مبنای تجربیات فتنه‌های 78 و 88 خلق شد

مهمترین ویژگی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چه بود؟

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در شرایطی برگزار شد که انتخابات دوره قبلی ریاست جمهوری در سال 88 به یک فتنه منجر شده بود و بازیگران این فتنه قصد براندازی نظام اسلامی را داشتند. یعنی نمیتوان فتنه 88 را اعتراض یک یا دو نامزد به نتیجه انتخابات تلقی کرد، بلکه این امر با تمهیدات شیطانی دشمنان بیرونی و به دام افتادن برخی عناصر داخلی، بهانهای برای براندازی نظام اسلامی شد. در فتنه 88، عناصر خارجی و داخلی تلاش کردند تا دو هدف عمده را دنبال کنند، اول اینکه به بهانه طرفداری از فلان نامزد و مخالفت با فلان نامزد یک نوع دودستی ایجاد کنند و مردم را در مقابله با یکدیگر قرار دهند و دوم آنکه، عدهای قصد داشتند با باج دادن به دشمنان غربی نظام جمهوری اسلامی، زمینه نفوذ آنان را فراهم کنند.

براساس گزارش منابع موثق، وزارت اطلاعات در فتنه سال 88 یک گروه چند ده نفری را دستگیر کرد که این گروه مأموریت داشت تا در راهپیماییهای غیرقانونی تدارک دیده شده از جانب فتنهگران، دست به آدمکشی بزند. هدف بعدی فتنهگران این بود که این آدمکشیها را به گردن رقیب بیندازد و در نتیجه با این خونهای به زمین ریخته شده زمینه جنگ و جدال میان مردم و دودستگی را فراهم کنند که البته این توطئه به موقع شناسایی و خنثی شده هر چند نظام برای مقابله با توطئه دودسته شدن مردم، هزینههایی را پرداخت کرد.

پس از فتنه 88، مردم با درک عمیق در 9 دی 88 به میدان آمدند و به شستشوی رسوباتی پرداختند که در نتیجه فتنه 88،شکل گرفته بود. البته فتنه 88 یک عقبه فتنه 78 را هم داشت و مجموع این دو فتنه بوسیله حضور مردم در 9 دی88 خنثی شد. یک عده زیادی از کسانی که در سالهای 78 و 88 فریب خورده بودند و ملعبه دست فتنهگران شده بودند، پس از آگاه شدن، توبه کردند و عدهای از مجرمان هم پس از دستگیری به مجازات اعمال خود رسیدند. بنابراین مردم با بهرهگیری از تجربیات فتنههای 78 و 88 در 24 خرداد 1392 در پای صندوقهای رای حاضر شدند و حماسهای کم نظیر را خلق کردند.

فراجناحی بودن به معنای فرانقلابی بودن نیست

با توجه به اینکه رئیسجمهور، خود را فردی فراجناحی و اعتدالگرا معرفی کرده است، نقاط اشتراک اصولگرایی و اعتدالگرایی چیست و آیا این دو رویکرد با یکدیگر همپوشانی دارند؟

اگر از اعتدالگرایی که شعار کلیدی دکتر روحانی است، اینگونه استنباط شود که هر کس به دکتر روحانی رای نداده است، اهل افراط و تفریط است، این برداشت نادرستی است.

نکته بعدی اینکه فراجناحی بودن به معنای عدم استفاده از شخصیتهای وفادار به انقلاب در جناحهای سیاسی نیست. یکی از معانی فراجناحی این است که افراد مستقل وفادار به انقلاب که عضو هیچ جناحی نیستند، مورد استفاده قرار گیرند که این تعریف مغایرتی با بهکارگیری شخصیتهای معتمد و معتبر انقلابی که در جناحهایی خاص عضویت دارند، در دولت فراجناحی ندارد.

اما برخورد فراجناحی به این معنا که هر شخص در هر جریان سیاسی ولو وفادار به انقلاب باشد و افراط گرا و تفریط گرا هم نباشد، به جرم اینکه عضویت یک جناح را دارد کنار زده شود،این روش نادرستی است.

تلقی برخی افراد از فراجناحی بودن این است که افراد فراانقلابی به روی کار بیایند، یعنی کسانی که نسبت به انقلاب بیتفاوت هستند.

یکی از دلایل اصلاحطلبان افراطی برای مخالفت با شورای نگهبان این بود که شورای نگهبان به زعم آنها، جناحی عمل میکند، لذا آنها توصیه میکردند که شورای نگهبان باید فراجناحی عمل کند که این توصیه کاملاً درست و منطقی بود، اما یک عده به بهانه فراجناحی عمل کردن، میخواستند شورای نگهبان را وادار کنند تا فرانقلابی عمل کند و مجوز ورود افرادی را به عرصه انتخابات صادر کند که هیچگونه اعتقادی به دین و انقلاب نداشتند. در موضوع فراجناحی عمل کردن دولت جدید هم، دکتر روحانی علی القاعده به این نکته باید توجه داشته باشند که فراجناحی بودن و فرا انقلابی بودن تفاوت بسیار زیادی دارند و محک زدن افراد با فتنه 88 یک ضرورت قطعی است.باید به این نکته توجه داشت که اعتدال به معنای زیرپا گذاشتن اصول نیست. یکی از شاخصهای مهم اعتدال گرایی، پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کردن است. کسانی که جلوتر از رهبر معظم انقلاب و یا با فاصله زیاد حرکت میکنند یا افراطیاند یا تفریطی. معتدل کسی است که حکم ولی فقیه را به عنوان یک حکم شرعی، لازمالاتباع میداند.

دکتر روحانی یک اصولگرا
با سلیقه خاص
خود است

برخی اصلاحطلبان تندرو که در فتنههای 78 و 88 ردپای آنان به وضوح نمایان است، پیروزی دکتر روحانی را مساوی با شکست گفتمان و جریان اصولگرایی میدانند، با عنایت به سابقه دکتر روحانی و عضویت ایشان در جامعه روحانیت مبارز و مواضع صریح ایشان در فتنههای 78 و 88 منشأ اینگونه اظهارنظرها و مصادره به مطلوب کردنها از جانب طیف رادیکال اصلاحطلب را چه میدانید؟

اصلاحطلبان افراطی نسبت به جریان اصولگرایی بغض متراکمی دارند و اینگونه حرفها را هم برای دوستی با دکتر روحانی اظهار نمیکنند.

ما پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را به هیچوجه شکست اصولگرایی نمیدانیم و معتقدیم دکتر روحانی در رجوع به ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی یک اصولگرا با سلیقه خاصخود است.

هر شخصی که پنج اصل اسلام، انقلاب اسلامی، خط و سیره حضرت امام خمینی (ره)، ولایت فقیه و ولی فقیه را قبول داشته باشد در دایره اصولگرایی جای میگیرد؛ ولو اینکه عضو هیچ یک از تشکلها و احزاب اصولگرایی نباشد. بنابراین دایره جریان اصولگرایی بسیار وسیعتر از تشکلها و احزاب اصولگراست و ما به این تعبیر، دکتر روحانی را یک اصولگرا میدانیم. بدیهی است در بین اصولگرایان نیز سلایق متفاوتی وجود دارد .

حل مسائل اقتصادی باید در صدر اولویتهای دولت یازدهم قرار گیرد

اولویتها و چالشهای پیش روی دولت یازدهم را در چه موارد و موضوعاتی میدانید؟

در دستگاههای حکومتی جمهوری اسلامی، یک اصل مهم حاکم است و آن حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی است؛ رعایت این اصل محدود به یک دولت خاص یا یک مجلس خاص یا یک قوه قضاییه خاص نیست. بنابراین در راس همه موضوعات مهم، پایبندی به ارزشهای انقلاب اسلامی وجود دارد. پس از پایبندی به ارزشهای انقلاب اسلامی، با عنایت به نامگذاریهایی که در چند سال اخیر از سوی مقام معظم رهبری صورت گرفته است، اولویت با مسائل اقتصادی است. نامگذاری سال 92 با عنوان حماسه اقتصادی از سوی مقام معظم رهبری، نشان میدهد که حل مسائل اقتصادی با روشهای عادی میسر نیست و تنها با آفرینش حماسه است که میتوان به حل مسائل اقتصادی پرداخت.

در دولت دهم دایره استفاده از نیروهای انقلاب در مدیریت بسیار محدود شد

روز شنبه هفته جاری، هشت سال ریاست دکتر احمدینژاد بر قوه مجریه به پایان رسید، صرفنظر از سیاهنماییهای برخی از منتقدین دولت و همچنین ستایشهای اغراقآمیز برخی از حامیان دولت، مهمترین نقاط قوت و ضعف دولتهای نهم و دهم را چه میدانید؟

تلاش شبانهروزی دولت نهم و دهم انصافاً یک تلاش مثالزدنی بود. همچنین طرحهایی مانند هدفمندکردن یارانهها، مسکن مهر و ساختن برخی از زیربناهای لازم برای فعالیتهای اقتصادی و ارتباط مستقیم با مردم از جمله اقدامات دولتهای نهم و دهم بود که شایسته تقدیر است.

اما یکی از انتقادات جدی که به دولتهای نهم و دهم وارد است، این است که در این دولتها دایره استفاده از نیروهای انقلاب در مدیریت بسیار محدود شد و در موارد فراوانی مدیرانی فاقد تجربه لازم به بهانه شکستن حلقههای سابق مدیریتی روی کار آمدند. یکی دیگر از نقاط ضعف دولتهای نهم و دهم، برکناری وسیع وزرا و ایجاد تغییرات پی در پی در چیدمان کابینه بود که از سوی رئیس دولت صورت میگرفت. رئیس جمهور سابق در پستهایی که نیاز به استفاده از افراد مؤمن، معتقد، انقلابی و دارای توانمندی‌‌های بالای مدیریتی بود در مواردی کوتاهی کرد، البته این امر به معنای آن نیست که تمام مدیران دولت‌‌های نهم و دهم، کمتوان و کمتجربه بودند.در سالهای اولیه انقلاب بهکارگیری نیروها و مدیرانی که فاقد تجربه لازم بودند، قابل توجیه بود اما در دهه سوم انقلاب، استفاده از نیروهای کمتجربه به بهانه شکست حلقههای مدیریتی سابق کار درستی نبود. یکی از انتقاداتی که به دفعات نسبت به رئیسجمهور سابق مطرح شد، برخی قانونگریزی های ایشان بود؛ برخی قوانینی که در مجلس تصویب و در شورای نگهبان تأیید میشدند، توسط رئیسجمهور به بهانه اینکه رئیسجمهور مسئول اجرای قانون اساسی است، به مرحله اجرا درنمیآمدند. اما آن چیزی که در حال حاضر اهمیت دارد این است که همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، دولت فعلی باید از نقاط ضعف دولتهای گذشته دوری کند و به نقاط قوت آنها اهمیت دهد و اگر یک کار خوب در هر دولتی صرف نظر از جناحبندیهای سیاسی، انجام گرفته است، در دولت جدید نیز ادامه یابد.

ایده تشکیل حزب فراگیر عملی نیست

سه خصوصیت احزاب توانمند و شناسنامهدار

پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، برخی از شخصیتهای اصولگرایی، ایده تشکیل حزب فراگیر را مطرح کردند، جنابعالی به عنوان دبیرکل با سابقهترین حزب سیاسی فعال در کشور، آیا تشکیل چنین حزبی را در جهت انسجام هرچه بیشتر اصولگرایان و تسهیل فرایند ائتلاف در بزنگاههایی مانند انتخابات مفید و ثمربخش میدانید؟

صرفنظر از درستی یا نادرستی ایده تشکیل حزب فراگیر، شکلگیری چنین حزبی عملی نیست. بهترین راه برای توسعه و تعمیق فرهنگ تحزب در کشور این است که زمینه شکلگیری و فعالیت احزاب شناسنامهدار، توانمند و معتقد به انقلاب، فراهم شود. من سه خصوصیت برای حزب توانمند قائل هستم: 1-استحکام مبانی ایدئولوژیک 2-توانایی حزب جهت ارائه برنامه به منظور اداره کشور 3-کادرسازی و تربیت مدیران لایق برای اداره کشور در صورت شکلگیری چند حزب قدرتمند با دارا بودن این سه خصوصیت چه در جناح اصولگرایی و چه در جناحاصلاحطلبی، زمینههای رشد و پیشرفت کشور فراهم میشود. رقابت سالم احزابی که سه خصوصیت فوق را دارا باشند، برای جلب اعتماد مردم در دورههای انتخاباتی، میتواند گذرگاهی برای رسیدن به پیشرفت و تعالی کشور باشد. علاوه بر خصوصیاتی که اشاره کردم، توسعه حزب در کشور، یک نوع مصونیت برای اصل انقلاب را فراهم میآورد و تحقق جمهوریت نظام را عملی میکند.

یکی از آسیبهایی که به علت فقدان احزاب قدرتمند در کشور ما وجود دارد این است که متأسفانه در برخی موارد، اصل نظام سپر بلای، کوتاهیها و ناکارآمدهای دستگاههای حکومتی میشود در صورتی که اگر یک حزب شناسنامهدار مسئولیت قوه مجریه را بر عهده گیرد، نابسامانیهای احتمالی به حساب آن حزب گذاشته میشود و همچنین مقامات حزب موظف به پاسخگویی به مردم در قبال مشکلات ایجاد شده میشوند و به این ترتیب اصل نظام مصون میماند.

روحیه عدم ائتلاف
یکی از آسیب
های جریان اصولگرایی است

آیا نیازی به آسیبشناسی و تجدیدنظر در روشها و شیوههای جریان اصولگرایی وجود دارد؟

تا زمان شکلگیری چند حزب مقتدر در جناح اصولگرایی، تشکلها و احزاب اصولگرا در زمانهای انتخابات باید به ائتلاف روی آورند. در انتخابات اخیر این ائتلاف شکل نگرفت. یکی از آسیبهایی که اصولگرایان باید قبول کنندو برای رفع آن اقدام کنند، همین روحیه عدم ائتلاف برای انتخابات بود. ما در حزب موتلفه اسلامی از اواسط سال گذشته این خطر را احساس کردیم و در ملاقاتهایی که با جریانها، تشکلها، علما و برجستگان کشور داشتیم، پیشنهاد شکلگیری یک محوریت از روحانیت اصیل انقلاب را با عضویت تشکلها و افراد اصولگرایی مطرح کردیم تا در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یک نامزد واحد از جریان اصولگرایی وارد رقابتهای انتخاباتی شود.

البته حزب موتلفه اسلامی به عنوان پیشنهاد دهنده این طرح از همان ابتدا متعهد شد که اگر صلاحیت نامزد مورد نظر حزب برای ورود به عرصه انتخابات در محوریت شکل گرفته، تأیید نشد، از نامزد خود، صرفنظر کند.

چشمانداز 15 ساله، خط مشی سه ساله و برنامه اجرایی سالانه، اسناد فعالیت حزب موتلفه اسلامی است

برنامه‌‌ها و اهداف حزب موتلفه اسلامی در آینده و رویدادهای سیاسی پیش رو چه خواهد بود؟

اصلیترین سند فعالیت حزب موتلفه اسلامی، چشمانداز 15 سالهای است که سه بُعد، ارتقای ایدئولوژیکحزب، برنامهمداری جهت اداره کشور و کادرسازی و پرورش مدیران لایق در این چشمانداز پیشبینی شده است. هر فعلی که در حزب صورت میگیرد باید در این سه محور قابل رویت باشد. در کنگره حزب موتلفه اسلامی که هر سه سال یکبار برگزار میشود، خط مشی سه سالهای با حدود 50 بند به صورت مکتوب، تدوین میشود و مدیران حزب موظفند در چارچوب این خط مشی سه ساله که ریشه در چشمانداز 15 ساله دارد به فعالیت بپردازند. همچنین طبق مصوبه شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، در اواخر سال قبل، یک برنامه اجرایی سالانه در دستور کار مدیران حزب قرار میگیرد. موتلفه اسلامی که در سی مرکز استان و 200 شهر کشور دارای دفتر است، از چندین سال قبل ساختار مشخصی را تدوین و تصویب کرده است. در این ساختار، که در کتابچه مفصلی مندرج است، شرح وظایف دبیر کل حزب، شورای مرکزی حزب، شورای اجرایی حزب، دبیر اجرایی، دبیر استان، دبیر شهرستان و شوراهای استان، مشخص شده است.

حزبی که جوانگرایی نکند

مرگ خود را امضا کردهاست

حزب موتلفه اسلامی، چه برنامه‌‌هایی را برای استفاده از نیروهای جوان در ساختار مدیریتی خود دارد؟

حزبی که جوانگرایی نکند مرگ خود را امضا کرده است، هر حزبی لابد از جوانگرایی است؛ زیرا کسانی که حزب را در حال حاضر اداره میکنند، به هر حال یک روزی از دور خارج خواهند شد و اگر در حزب پیشبینیهای لازم برای جایگزینی افراد جوان صورت نگرفته باشد، تداوم حیات حزب غیرممکن میشود.

حزب موتلفه اسلامی از 15 سال پیش، موضوع جذب جوانان، تحصیلکردگان و بانوان را در صدر سیاستهای خود قرار داده است.

البته باید به این نکته توجه داشت، که لازمه بهکارگیری جوانان در پست‌‌های مدیریتی در حزب، کادرسازی است. به این معنا که یک فرد از سنین پایین وارد حزب شود، آموزشهای لازم را ببیند، به تدریج از پایههای پایین، انواع مسئولیتها را بپذیرد و پس از نشان دادن کارآییهای خود در سطوح بالای مدیریتی قرار گیرد. این نوع جوانگرایی مورد قبول و در دستور کار حزب موتلفه اسلامی قرار دارد.

بسیاری از مسئولین اجرایی در حزب موتلفه اسلامی در سنین بین 30 تا 40 سال قرار دارند و آمارهای ما نشان میدهد که میانگین سنی اعضای حزب نسبت به 15 سال پیش، حدود 10 سال جوان شده است؛ که این امر ناشی از سیاستهای حزب در حوزه کادرسازی و جوانگرایی است.

یکی دیگر از سیاستهایی که علاوه بر جوانگرایی،مورد توجه حزب موتلفه اسلامی قرار گرفته است، جذب بانوان در حزب است. طبق آمارهای ما در سال 1375 تنها 5 درصد از اعضای حزب را بانوان تشکیل میدادند در حالیکه در هشت سال اخیر این آمار به حدود 35 درصد افزایش پیدا کرده است. نکته سومی که در حزب موتلفه اسلامی رعایت کردیم و در حال حاضر ثمرات آن را میبینیم، موضوع جذب تحصیلکردگان است. طبق آماری دقیق، بیش از 50 درصد اعضای حزب موتلفه اسلامی در سراسر کشور دارای مدرک لیسانس یا بالاتر هستند. بنابراین ما در حزب موتلفه اسلامی، بر روی معیارهای جوان بودن، تحصیلکرده بودن و جذب بیشتر بانوان به فعالیتهای حزبی، تلاشهای برنامهریزی شدهای را معمول داشته ایم که در حال حاضر گوشهای از این تلاشها و برنامهریزیها به ثمر رسیده است.

آمادگی حزب موتلفه برای معرفی وزیر در صورت تمایل رئیسجمهور

آیا پیشنهادی از سوی حزب موتلفه اسلامی مبنی بر اینکه فرد خاصی در کابینه یازدهم حضور داشته باشد به رئیسجمهور منتخب ارائه شده است؟

ما مطلقاً کسی را برای حضور در کابینه به رئیسجمهور پیشنهاد نکردهایم اما قبلاً به دکتر روحانی اعلام کرده‌‌ایم که در صورت تمایل ایشان، این آمادگی را داریم تا افرادی را از داخل و خارج حزب برای حضور در کابینه معرفی کنیم که البته دکتر روحانی تاکنون درخواستی از حزب موتلفه اسلامی در این خصوص نداشتهاند.

وزیر کابینه باید از هر جهت

به اصطلاح خاطرجمع باشد

با توجه به گمانهزنیهایی که در محافل سیاسی در خصوص چیدمان کابینه مطرح میشود؛ به نظر شما به طور کلی وزرای کابینه باید دارای چه ویژگیهای باشند؟

من در پاسخ به این سوال، این عبارت عامیانه اما رسا را بهکار میبرم که افراد عضو کابینه باید از هر جهت خاطرجمع باشند، یعنی در طول زندگی سیاسی خود لغزش نداشته باشند. البته این امر به آن معنا نیست که اعضای کابینه حتما باید تاکنون مرتکب اشتباه نشده باشند، بلکه باید مواضع و رفتارها و کردارهای کاملاً روشن و صریحی نسبت به اسلام، انقلاب اسلامی، سیره حضرت امام خمینی، ولایتفقیه و ولی فقیه داشته باشند.

برخی افراد هستند که در عین التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه اعتقادی به برخی از اصول ندارند، باید توجه داشت که کابینه جای اینگونه افراد نیست. رفتارهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی اعضای کابینه باید در بوته‌‌ آزمایش قرار گرفته باشد و به هیچ وجه نباید روی افرادی که نسبت به کارآیی آنها تردید وجود دارد حساب باز کرد.

عذرخواهی سران فتنه

برای بازگشت به نظام کافی نیست

حاج آقای عسگراولادی در ضیافت افطاری حزب موتلفه، بار دیگر خواستار عذرخواهی و بازگشت، عناصر دخیل در فتنه 88 شد، از نظر شما آیا سران فتنه در صورت عذرخواهی میتوانند به آغوش نظام بازگردند؟

من فقط عذرخواهی فتنهگران را کافی نمیدانم. آنها که با رفتار غیرقانونی خود، زمینه انحراف تعداد زیادی را فراهم کردند،علاوه بر عذرخواهی باید به اشتباهات و جرایم خود اعتراف کنند و مسئولیت هنجارشکنیها و قانونشکنیها را بر عهده گیرند. حال آنکه پس از عذرخواهی و اعتراف سران فتنه، چه رویکردی باید در زمینه قانونی و کیفری جرایم آنها صورت گیرد، تشخیص در این خصوص با قوهقضائیه است.

تضاد آمریکایی‌ها با مبانی اسلام آنها را به دشمنی

با جمهوری اسلامی کشانده است

کنگره آمریکا اخیراً تحریمهای تازهای را علیه ملت ایران وضع کرده است، با توجه به ابراز علاقمندی مقامات کاخ سفید مبنی بر گفتگوی مستقیم با تهران این سیاست یک بام و دو هوای آمریکایها را چگونه تفسیر میکنید؟

سردمداران آمریکا در طول این 34 به دلیل تضاد با مبانی اسلام، هر کاری را که توانستهاند علیه انقلاب اسلامی،انجام دادهاند و آنچه که انجام نداده اند نتوانسته اند.

جرج بوش پسر در ماههای آخر ریاست جمهوری خود طی یک مصاحبه در کویت گفت: ما (غرب) با اسلام وارد یک جنگ ایدئولوژیک شدهایم. همین جرج بوش پس از 11 سپتامبر میگوید: ما در آغاز یک جنگ صلیبی مجدد هستیم.

نخست وزیر فرانسه، سه سال پیش، طی یک سخنرانی اظهار داشت: ما (غرب) در افغانستان مشغول یک جنگ صلیبی هستیم و ارتش ما (غرب) فرماندهی این جنگ صلیبی را بر عهده دارد.

این موارد را برای آن دسته از خوشبینهای داخلی یادآوری میکنم که تصور میکنند با فرستادن چند دیپلمات خندهرو و مذاکره با غربیها، مشکل ما با آنها حل خواهد شد. غربیها تا زمانیکه ما بر ارزشهای اسلامی در امر حکومتداری و سایر شئون زندگی پایبند هستیم، از دشمنی با ما دست برنخواهد داشت. خوشبینی برخی افراد سادهلوح در داخل تعجبآور است، که خیال میکنند مشکل ما با غربیها ناشی از سوءتفاهماتی است که از بداخلاقی ما ریشه میگیرد.تحولات اخیر مصر نشان داد که مسلمانان هر قدمی که در رابطه با غرب بخصوص آمریکا عقب بروند، آنها چند قدم جلو خواهند آمد. اخوانالمسلمین پس از کسب قدرت در مصر به دلیل مماشات با رژیم صهیونیستی و تعامل با آمریکا و سران مرتجع عرب و به خصوصسعودی، نه تنها سودی به دست نیاورد بلکه با یک کودتای نظامی آمریکایی به کنار زده شد .اقدام اخیر کنگره آمریکا، بار دیگر نشان داد که آمریکاییها هنوز انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناختهاند و با بهرهگیری از سیاست کهنه و ناکارآمد چماق و هویج میخواهند به مقابله با جمهوری اسلامی بپردازند. همچنین تصویبنامه اخیر، کنگره آمریکا در وضع تحریمهای تازه علیه ملت ایران، دروغ بودن ادعاهای سران کاخ سفید برای مذاکره با ایران را ثابت کرد.

همانگونه که مقام معظم رهبری در روزهای اخیر تأکید فرمودند، ما باید با حفظ اقتدار خود که متکی بر عنایات الهی است، از خود دفاع کنیم و به مقابله با توطئههای دشمن بپردازیم.

من در مذاکراتی که سال های قبل با برخی احزاب کشورهای عربی من جمله سوریه داشتم، تاکید کردم که تنها راه مسلمانان در برابر غرب ، مقاومت، مقاومت و مقاومت است.

ملت سوریه به این دلیل از سوی تروریستهای تحت حمایت غرب و ارتجاع عرب، مورد هجمه و هجوم قرا رگرفته است که در خط مقدم مقاومت قرار دارد. اقدام اتحادیه اروپا در قراردادن نام حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی نشان داد که از منظر غربیها، تروریست گروه و شخصی است که با منافع آنها به مقابله بپردازد و در برابر تجاوزات صهیونیستها، دفاع کند. من نمیگویم که این نوع اقدامات کنگره آمریکا در وضع تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران، هیچگونه اثری ندارد اما اینکه ملت ایران بدلیل این ‌‌‌‌خباثتها، در برابر گردن کلفتهای گردنه بند آمریکایی کرنش کنند، خیال خام و باطلی است که در ذهن دولت مردان آمریکایی به صورت یک توهم وجود دارد.

هر نوع کوتاه آمدن ما در برابر آمریکایی‌‌ها، شروع کوتاه آمدنهای نامحدود دیگر خواهد بود و آمریکاییها زمانی از ما راضی میشوند که ما دست از تمام اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی برداریم.

https://shoma-weekly.ir/Jixzi6