جامعه

حرکت جوانمردانه

ماجرا از این قرار است که گرفته بود بلایی به نام دستشویی به چه شدت و ترافیک سنگین جاده حاکی از فشار بر تمام مسافرین و راننده ها داشت. دستشویی مذکور سه تا بود که دو تااز آن ها آن قدر مورد توجه بود که هیچ کس را یارای حضور در آن دو نبودو خوب باقی مانده بود یکی و آن هم با چه صفی! صفی پرترافیک مثل همان جاده!
آقای یکی یدونه- مطلبی که خدمتتون عرض خواهد شد شاید به لحاظ محتوا خیلی مهم نباشد اما از نظر محتوا بسیار مهم است! و آن دستشویی است. و صد البته واضح و مبرهن است که دستشویی اصلاً چیز مهمی نیست. البته هست ها! ولی خوب نیست که باشه! سرتون رو با این مسائل فلسفی درد نیارم که ممکنه سرگیجه بگیرید.

ماجرا از این قرار است که گرفته بود بلایی به نام دستشویی به چه شدت و ترافیک سنگین جاده حاکی از فشار بر تمام مسافرین و راننده ها داشت. دستشویی مذکور سه تا بود که دو تااز آن ها آن قدر مورد توجه بود که هیچ کس را یارای حضور در آن دو نبودو خوب باقی مانده بود یکی و آن هم با چه صفی! صفی پرترافیک مثل همان جاده!

و شوخی و خنده بازار و ادا و اطوار مثل همیشه! و در این عیش و نوش بود که مردی همراه فرزند خردسالش وارد شد که آی جوانمردان! فرزندم خردسال است و محتاج توجه شما برای حضور بدون نوبت در آن دستشویی. این جا بود که همه به هم نگاه کردند و پر جرأت ترینمان گفت اگر عجله داری ببرش تو اون خرابه! و مرد سکوت کرد و با آرامشی مثال زدنی صف را تحمل کرد.

https://shoma-weekly.ir/pUcSgt