جلسه خواستگاری به دلیل بینش و شناختی که افراد به طرف مقابلشان میدهند از اهمیت فراوانی برخوردار است، اگر افراد در این جلسه به شناخت درستی از طرف مقابل نمیرسند به دلیل آن است که سوالات و صحبتهای اصلی و مهم را ردوبدل نمیکنند.
محسن فراهانی- از زیر چشم به هم نگاهی میکنند و همدیگر را دزدکی برانداز می کنند و خاله جان میگوید خوب اگر اجازه دهید عروس و داماد کمی بیشتر با هم آشنا شوند؛ به اتاق کناری میروند، حالا قرار است حرف یک عمر زندگی را بزنند.
هر دو خجالت میکشند بالاخره پسر شروع به صحبت میکند، از عقایدش میگوید، از خصوصیاتش و اینکه مشخصات همسر ایدهآلش چیست البته میان صحبتش دائم سوالاتی را که به ذهنش میآید را نیز میپرسد، دختر هم گاهی سوالها را با سوال جواب میدهد و و به قول خودش طرف را پیچانده است اما در نهایت هر دو طرف بر سر دوراهی میمانند که بالاخره فرد مقابل را خوب شناختهاند یا نه؟!
جلسه خواستگاری به دلیل بینش و شناختی که افراد به طرف مقابلشان میدهند از اهمیت فراوانی برخوردار است، اگر افراد در این جلسه به شناخت درستی از طرف مقابل نمیرسند به دلیل آن است که سوالات و صحبتهای اصلی و مهم را ردوبدل نمیکنند.
هر دو خجالت میکشند بالاخره پسر شروع به صحبت میکند، از عقایدش میگوید، از خصوصیاتش و اینکه مشخصات همسر ایدهآلش چیست البته میان صحبتش دائم سوالاتی را که به ذهنش میآید را نیز میپرسد، دختر هم گاهی سوالها را با سوال جواب میدهد و و به قول خودش طرف را پیچانده است اما در نهایت هر دو طرف بر سر دوراهی میمانند که بالاخره فرد مقابل را خوب شناختهاند یا نه؟!
جلسه خواستگاری به دلیل بینش و شناختی که افراد به طرف مقابلشان میدهند از اهمیت فراوانی برخوردار است، اگر افراد در این جلسه به شناخت درستی از طرف مقابل نمیرسند به دلیل آن است که سوالات و صحبتهای اصلی و مهم را ردوبدل نمیکنند.
طرح سوالات معکوس
به عقیده روانشناسان در جلسه خواستگاری بهتر است افراد از همه تواناییها، ضعفها و خصوصیات اخلاقی و رفتاری خود کاملا مطلع باشند و بعد از آن هدفها، معیارها، ویژگیها و خط قرمزهای زندگی و همسر آیندهشان را برای طرف مقابل فهرست کنند تا حداقل بدانند چه از این زندگی میخواهند.
علیرضا جوادی روانشناس در گفت و گو با «شما» میگوید: زمانی که دختر یا پسر در جلسات خواستگاری صداقت لازم را با هم داشته باشند، مسلماً در فرآیند شناخت از یکدیگر دچار مشکل نمیشوند و در نهایت در طی چند جلسه به این نتیجه میرسند که مناسب یکدیگر هستند یا خیر.
وی میافزاید: در برخی از موارد ما تمایل داریم نسبت به مسالهای آگاهی یابیم اما نمیدانیم موضوع را چگونه مطرح کنیم که طرف مقابل دچار سوءتفاهم نشود و برداشت بدی از سوال ما نکند بنابراین باید شیوه برخورد با مساله را بدانیم.
به گفته جوادی طرح کردن سوالات معکوس در بسیاری از زمینهها مانند جنبههای اعتقادی، اشتغال زن، نحوه پوشش زن و مرد می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
این روان شناس ادامه میدهد: به عنوان نمونه شما فردی اهل سفر هستید و حداقل ماهی یکبار باید به یک سفر هر چند کوچک بروید بنابراین تمایل دارید همسر آیندهتان نیز دارای چنین روحیهای باشد و با شما در سفرها همراه شود برای اینکه از نظر طرف مقابل تان مطلع شوید و از طرف دیگر میخواهید پاسخ صادقانهای دریافت کنید میتوانید بپرسید که اگر همسر آینده شما اهل سفرکردن و مسافرت نباشد و در این زمینه با شما همراهی نکند، نظر شما چیست؟
وی عنوان میکند: در صورتیکه طرف مقابل جواب موافق بدهد و چنین برداشت کند که شما اهل سفر کردن نیستید و بگوید که من هم اهل مسافرت نیستم، شما توانستهاید به پاسخ مورد نظرخود دست یابید و حال آنکه اگر سئوال میکردید که آیا شما اهل سفر هستید؟ جواب «بله» میشنیدید و مسلما طرف مقابل را به درستی نمیشناختید.
او بر این باور است که برای شروع صحبت بهتر است از موضوعات روز شروع کنید تا از ابتدا نگاه و دید طرف مقابل را نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی روز متوجه شوید و البته خط مشی فکریاش هم دستتان بیاید.
نقش خانوادهها در انتخاب همسر
یکی از مهمترین روابطی که همسران را تحت تأثیر قرار میدهد رابطه خانوادههای آنها با یکدیگر است که اگر مناسب نباشد زوجین دچار مشکل میشوند و تنها زمانی رابطه خانوادهها کمترین تأثیر را دارد که پسر و دختر افرادی مستقل و پخته باشند؛ بیشک ویژگیهای اخلاقی فرزندان بازتاب تربیت خانوادگی آنهاست و تناسب خانوادهها بهتر است در جنبههای اعتقادات مذهبی و دینی، عوامل فرهنگی و طبقهبندی اقتصادی و اجتماعی باشد.
خانواده ها میتوانند هم نقش مثبت و هم نقش منفی داشته باشند؛ خانوادهها باید بدانند که با توجه به رشد فرهنگی و اجتماعی، اصول مورد نظر آنان در ازدواج خودشان نمیتواند در مورد فرزندان آنها معیارهای صحیحی باشد و حق انتخاب را به جوانان بدهند، حقی که با نظارت بزرگسالان معنی پیدا میکند. جوانان نیز باید بدانند که تجربیات بزرگترها در امر ازدواج بسیار بیش از آن چه تصور میکنند، میتواند راهگشا و راهنمای آنان باشد به علاوه روابط خانوادگی زن وشوهر با افراد خانواده خود امری طبیعی است و این در صورتی برآورده و یا ممکن خواهد شد که هر دو خانواده با ازدواج فرزندان موافق باشند.
اصل کفویت
اصل هم کفو بودن یکی از عوامل موثر در رسیدن به زندگی متعادل و منطقی است، فرهنگ دارای ابعاد متفاوتی است که ریشه در افکار انسان داشته و به زندگی جهت میبخشد؛ نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به جنسیت افراد و موارد دیگر متأثر از فرهنگ حاکم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی، مستقیما در زندگی زوج جوان اثر میگذارد.
ظاهر دختر و پسر
یکی دیگر از مسائل مهم آن است که جوانان باید بدانند زن ومردی که میخواهند عمری در کنار هم به سر برند، باید جاذبه و کشش لازم را نسبت به یکدیگر داشته باشند و اگر این کشش و جاذبه در میان نباشد، شرایط مناسب دیگر، این کمبود را جبران نمیکند زیرا آنچه ادامه زندگی را ممکن میکند تنها زیبایی نیست، وجود تفاهم و کمالات روحی و اخلاقی همسر، در این میان نقش برجستهتری را بر عهده دارد.
قبل از ازدواج چشم
و گوشتان را باز کنید
علیرضا جوادی، روانشناس اجتماعی در خصوص آشناییهای اولیه پسر و دختر میگوید: جامعه ما از تنوع اقلیمی مختلفی برخوردار است و رسم و رسومات در هر خطهای از کشور متفاوت است اما معمولا مراحل اولیه از سنت به سمت مدرنیته در حرکت است به طوری که شاید قبل از جلسه خواستگاری افراد همدیگر را ببینند؛ به هر حال جوانان باید قبل از ازدواج با مشورت خانواده چشم و گوششان را بیشتر باز کنند و بعد از ازدواج چشم و گوششان را ببندند.
ازدواج وصلت دو خانواده است
نه به هم رسیدن دو نفر
شاید نخستین مسئله در مرحله آشنایی و خواستگاری خواستن دل است که باید ببینند شخص مقابل تا چه اندازه بر دلشان مینشیند و مسئله دوم نیز باید از لحاظ عقلی حساب کنند که خانوادهها چقدر از نظر فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به هم نزدیکاند و اختلاف سنی طرفین چگونه است که اگر تمام شرایط نزدیک به هم باشد قابل قبول است.
جوادی عنوان میکند: جوانان باید به مسئله خانواده طرف مقابل اهمیت بسیاری دهند چرا که آن خمیره هر فرد در خانواده شکل می گیرد و فرهنگ و عادات خانوادگی به ندرت در طی زمان از ذهن انسان پاک می شود.این روانشناس اجتماعی یادآور شد: ازدواج وصلت دو خانواده است نه به هم رسیدن دو نفر.به نظر میرسد دو گروه در انتخاب همسر دچار افراط و تفریط میشوند؛ نخستین گروه کسانی هستند که میخواهند با فرشتهها ازدواج کنند و گروه دوم کسانی هستند که فکر میکنند آدمها مثل خمیر بازی هستند و هر طور که بخواهند میتوانند آنها را بار بیاورند که در حقیقت دسته نخست میخواهند همه کمبودها و محرومیتهای خود را با ازدواج با یک فرشته از بین ببرند و گروه دوم نیز در پی آن هستند تا هنر انسانسازی خود را به نمایش بگذارند.