ویژه

حرفه‌ای بودن با اخلاقی بودن منافاتی ندارد

افرادی که می‌خواهند در رسانه‌ها فعالیت کنند آموزش ببینند و با این چهارچوب‌ها آشنا شوند که وقتی قلم به دست می‌گیرند و یا حتی می‌خواهند عکسی را کار کنند، ببینند این عکس یا خبر یا تیتری را که می‌خواهند کار کنند، آیا منطبق بر چهارچوب‌ها و اصول هست یا نه؟
آیا اخلاق در رسانه با اخلاق در حوزههای دیگر متفاوت است یا‌‌ همان معیارها را دارد؟

اصول اخلاقی که ثابت هستند. یعنی اگر میگوییم تهمت یا افترا یا ورود به حریم خصوصی افراد یا دروغ گفتن، خلاف گفتن و ایجاد شک و تردید و ناامیدکردن در خارج از فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای مذموم هستند و شریعت مقدس اسلام آنها را در زمره گناهان کبیره بر شمرده، طبیعتاً در حیطه رسانه هم ساری و جاری است و‌‌ همان احکام هم بر آنها مترتب است، لذا اصول ثابت است و فقط ممکن است در فعالیتهای رسانهای شگردهایی را داشته باشیم که وقتی در آنها دقت میکنیم یکی از مصادیق رفتارهای غیراخلاقی است، اما در فضای رسانهای بروز و ظهور پیدا کرده است.

بیاخلاقی در حوزه رسانه چگونه بروز مییابد؟

موارد آن متعددند و میتواند در ذیل هر یک از مباحث اخلاقی در حوزه رسانه مصداق یابد. در جاهایی بحث اخلاق و احکام در هم تنیده شده است. یادم هست در زمان حضرت امام، اگر نشریهای تیتری را انتخاب میکرد که با مطلب همخوانی نداشت، ایشان عنوان می داشتند این یک نوع غش در معامله است و نشریهای هم که از این طریق فروش خود را بیشتر میکند، درآمد ناشی از آن اشکال دارد. در آگهیهایی که رسانهها منتشر میکنند، ممکن است یکسری مطالب غیراخلاقی وجود داشته باشد یا مقدمهای برای نشر مطالب غیراخلاقی باشند که به لحاظ اخلاقی مسئولیتهایی را متوجه رسانهها میکند یا اخباری که واقعیت ندارند یا به نحوی در رسانهها منتشر میشوند با آنچه که در واقعیت وجود داشته است، به هر میزان که فاصله داشته باشد، به‌‌ همان میزان میتواند مصداق دروغ و شایعهپراکنی باشد. موارد بسیار متعددی هستند و بزرگان و اساتید اخلاق میتوانند مورد به مورد در باره آنها اظهار نظر کنند. واقعیت این است که تا به جال چه در حوزه فقه و چه در حوزه اخلاق رسانه یک متن مدون نظری که بتوانیم بدان مراجعه کنیم که در حوزه رسانه هم مشخصاً برای اصحاب رسانه تدوین شده باشد، نداشتهایم، لذا در حال حاضر با این مشکل مواجهیم که دستاندرکاران حوزه رسانه هم چندان دغدغه این مسائل را ندارند، هم به تبع آن با بسیاری از بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی در حوزه فعالیتهای رسانهای آشنایی ندارند و بنابراین اگر در فعالیتهای رسانهای دقت کنیم، موارد متعددی را میبینیم که خلاف اخلاق یا خلاف شرع است، ولی چون متنی تدوین نشده است، انجام میشود.

اگر کسی در حوزه سیاست، ورزش و... یک رفتار غیراخلاقی و ناصحیحی را انجام میدهند و رسانهها با نوعی که آن اتفاق را نقل میکنند، نهتنها آن رفتار نادرست را مذمت و نقد نمیکنند، بلکه بهنوعی مشوق آن حرکت میشوند، بر اساس نظر برخی از صاحبنظران بهنوعی معاونت در تخلف برشمرده میشود، لذا بحث بسیار دقیق و ریزی است که نیاز به تدوین و تبیین توسط صاحبنظرانی دارد که هم بر حوزه اخلاق و هم بر حوزه فقه مسلط باشند و با مسائل رسانهای نیز آشنایی داشته باشند یا حداقل کسانی که در حوزه رسانهها فعالاند، باید طرح سئوال کنند و پاسخهایش را از کسانی که بر فقه و اخلاق احاطه دارند، بپرسند.

گاهی عکس این قضیه هم گریبانگیرمان میشود. مثلاً میخواهیم در باره شخصی خبری را بزنیم و به این نتیجه میرسیم غیبت است، در حالی که شاید اگر تحقیق کنیم، آن خبر غیبت نباشد یا مثلاً اگر مطالبی به طنز نوشته میشود، بهزعم برخی تهمت تلقی شود، اما عملاً تهمت نیست.

باید حدود و ثغور اینها توسط صاحبنظران مشخص شود و افرادی که میخواهند در رسانهها فعالیت کنند آموزش ببینند و با این چهارچوبها آشنا شوند که وقتی قلم به دست میگیرند و یا حتی میخواهند عکسی را کار کنند، ببینند این عکس یا خبر یا تیتری را که میخواهند کار کنند، آیا منطبق بر چهارچوبها و اصول هست یا نه؟ ولی چون این آشنایی وجود ندارد و دغدغه هم در این زمینه خیلی کم است، لذا با مشکلاتی مواجه میشویم. نکتهای که شما اشاره کردید یکی از اصحاب رسانه خبری را دارد و احساس میکند ممکن است نشر آن غیبت محسوب شود و لذا از انتشار آن خودداری میکند، کمتر وجود دارد. اگر در رسانهای به چنین شرایطی برسیم که دستاندرکاران آن چنین دغدغهها و این قدر حساسیت و وسواس داشته باشند، بایستی خدا را خیلی شاکر باشیم و باید از آن رسانه و خبرنگاران تقدیر به عمل آید، متأسفانه غالباً این طور نیست.

اگر بخواهیم رسانهها را از جنبه رعایت نکات اخلاقی اولویتبندی کنیم، مثلاً رسانههای زرد در کجای این هرم قرار میگیرند و بقیه رسانهها چه خصوصیاتی دارند؟

به نظر من همه رسانهها بهنوعی به این بیاخلاقیها مبتلا هستند، یعنی این طور نیست رسانههای زرد گرفتار این مسئله باشند. الان در فضای مجازی هم از این رسانهها کم نمیبینیم. تیترهایی را میزنند که افراد را به سمت آن سایت یا وبلاگ میکشند تا اصطلاحاً کلیک خودش بالا برود، بعد که مطلب را باز میکنید میبینید هیچ ربطی بین آن مطلب و محتوایی که ارائه شده است با تیتر وجود ندارد یا اینکه شما تصور دیگری از آن تیتر داشتهاید و بعد که میروید میبینید میخواسته است چیز دیگری را بگوید و آن تیتر را فقط به این دلیل انتخاب کرده است که شما بروید و آن نشریه را بخرید و یا آن سایت را ببینید.

در عالم حرفهای ممکن است این نوع رویکردها خیلی راحت توجیه شوند یا حتی خبرنگارانی که چنین تیترهایی را میزنند خیلی هم مورد تشویق قرار بگیرند و احساس کنند خیلی کار حرفهای هم انجام دادهاند، ولی در چهارچوبهای احکام اخلاقی و فقهی معلوم نیست که این رفتار منطبق با آنچه که در عالم حرفهای اتفاق افتاده، باشد.

بعضیها معتقدند یک رسانه حزبی به هر صورتی که وجود داشته باشد، دچار بیاخلاقی خواهد شد و معتقدند در مجموع نمیتواند اخلاق را رعایت کند. نظر شما چیست؟

اینکه درست نیست. ممکن است احزاب به هر حال یکسری تعصبات حزبی داشته باشند و گاهی اوقات به خاطر منافع حزبی حقایق را وارونه جلوه بدهند و رفتارهای کاذب را تشویق کنند و این میتواند به عنوان یکی از آفات تحزب مطرح باشد و اگر حزبی ارگانی داشته باشد، آن ارگان هم به این آفت مبتلا خواهد شد، ولی اینکه حکم صادر کنیم و بگوییم نمیشود، این طور نیست. چنین قاعدهای نداریم که به لحاظ امکان وقوع حزب، رسانه یا ارگان حزبیای نمیتوانیم داشته باشیم که راست بگوید. امکان چنین رسانه و حزبی وجود دارد، ولی خیلی سخت است.

خواست خود رسانهها در رفتن به سمت اخلاق رسانه چه تاثیری در این زمینه دارد؟

از اینکه به این موضوع توجه و آن را پیگیری میکنید تشکر میکنم. به نظرم همه باید خلاء جدی اخلاق را که در حوزه رسانهای کشور وجود دارد بپذیریم و در حوزه فقه و اخلاق رسانهای متناسب با مبانی دینی و احکام شرعیمان خیلی کم کار کردهایم. ممکن است متونی را به عنوان اخلاق رسانهای داشته باشیم، اما آنچه که آمده است، چون غالباً متّخذ از منابع غربی است، حداکثر روی عدم ورود به حریم خصوصی افراد بحث شده است، در حالی که این بحثها بسیار دقیقتر هستند و مسئولیتها هم مسئولیتهای سنگینتر.

البته در قانون مطبوعات فعلی، مواردی ذکر شده است که افترا و نشر اکاذیب و چیزهایی از این قبیل را در بر میگیرد، ولی آنها هم خیلی کلی هستند. حوزههای علمیه باید ورود جدی به این حوزه داشته باشند و اصحاب رسانه هم این را به صورت جدی مطالبه کنند.

این حرکت از حدود هفت هشت سال پیش بهنوعی شروع شد و اقداماتی هم صورت گرفته و چند درس هم در قم، مشهد و تهران به عنوان فقه رسانهای شروع شده، ولی هم خیلی محدود است و هم‌‌ همان مقداری که انجام شده متأسفانه به فضای رسانهای ما تسرّی پیدا نکرده است و در حد‌‌ همان جلسات درسی که این مباحث مطرح شدهاند، باقی مانده است، در صورتی که محل و جایی که این مسائل مطرح هستند، فعالیتهای رسانهای هستند. متأسفانه دستاندرکاران فعالیتهای رسانهای غالباً نسبت به این مسئله کمدغدغه هستند و عنایت لازم تا الان نشده است و نیروهایی که دارند کار میکنند با مبانی این فعالیتها چندان آشنا نیستند و لذا اشکالات عدیدهای در فعالیتهای رسانهای ما به لحاظ فقهی و اخلاقی وجود دارند که برای یک جامعه دینی آسیب بزرگی است و خصوصاً حوزه رسانه تأثیرات عمیقی بر رفتار و اخلاق جامعه دارد و رسانهها باید مراقب اخلاق در جامعه باشند و اگر دیگرانی رفتارهای غیراخلاقی میکنند، رسانهها باید آن را تشخیص و نسبت بدان واکنش نشان بدهند. وقتی خود رسانهها از این مسئله کماطلاع یا بیاطلاع و خودشان مبتلا به چنین آفتهایی هستند، خیلی نمیشود از آنها توقع داشت، چون «ذات نایافته از هستی، بخش/ کی تواند که شود هستی بخش؟»

https://shoma-weekly.ir/eGVkRZ