جامعه

حجاب و سبک زندگی ما ایرانی ها

لباس نه به عنوان پوشش که به عنوان "نماد تبلیغ یک تفکر" است؛ تفکری که می‌تواند اساس جامعه را با تهدید – چه مثبت و چه منفی – روبرو کند. به همین دلیل است که چادرمشکی به عنوان پرچم دوم جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌شود

مهدی خانعلی زاده
« لباس پوشیدن من به خودم ربط داره؛ دوست دارم نوع و رنگ و تیپ لباسم رو خودم انتخاب کنم. به شما چه ربطی داره؟» این عبارت شاید کلیشه‌ای و تکراری باشد ولی بنا به گفته بزرگی، تکرار به مذاق عقل خوش نمی‌آید ولی با طبع لطیف افراد به خصوص جوانان به شدت سازگار است!
برای بررسی این مساله، باید به تئوری‌های موجود در جهان مراجعه کنیم؛ تئوری‌هایی که در حقیقت سیستم عامل عملکرد انسان‌ها هستند و رابط سخت افزار جهان یعنی جامعه و نرم افزار جهان یعنی تک تک افراد هستند. سبک زندگی یا Life Style همان سیستم عاملی است که فرد را به جامعه مربوط می‌کند و امکان ظهور و بروز آن را فراهم می‌کند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد کلا دو نوع دستور یا سبک زندگی یا همان تئوری خودمان برای بررسی این مساله نداریم: یکی تئوری الهی و دیگری تئوری زمینی. در تئوری الهی که اظهر من الشمس است که "حریم خصوصی" اصولا معنای مستقل و حقیقی ندارد؛ چون در دیدگاه مومنان جایی وجود ندارد که انسان تنها باشد و هرکاری دوست داشته باشد، انجام دهد. زیرا خداوند متعال در همه حال و در همه زمان، شاهد و ناظر بر اعمال انسان‌هاست. پس یک فرد مذهبی نمی‌تواند از عبارتی که در اول این یادداشت نوشتم استفاده کند. "دین" همان سیستم عامل ارتباطی این فرد با جامعه است و نوع پوشش او هم باید متناسب با این سیستم عامل باشد. به عنوان مثال نمی‌توان دیندار بود و برهنه در خیابان‌ها گشت (ربطی هم به دین خاصی ندارد؛ اصولا حیا و عفاف جزو لاینفک ادیان الهی است)؛ همانطور که نمی‌توان سیستم عامل DOS برروی کامپیوتر نصب کرد و انتظار کارکرد برنامه Office 2010 را روی آن داشت!
حالا نوبت می‌رسد به تئوری زمینی؛ یعنی نظریه‌ای که یا خدا را حذف کرده و یا خدا را تنها به افکار و عقاید درونی انسان‌ها محدود کرده است (در این دیدگاه تفاوتی میان لائیسم و سکولاریسم وجود ندارد؛ یعنی چه خدا نباشد چه در مسائل اجتماعی دخالت نکند.) در توضیح این دیدگاه باید گفت که مدعیان این رویکرد اجتماعی معتقدند که یک حریم خصوصی برای هر فردی متصور شده است تا بتواند در آن هرکاری که دوست دارد انجام دهد. البته این تعریف از حریم خصوصی با آنچه در جامعه شرقی رایج است تفاوت دارد. به عنوان مثال اگر شنیدن عبارت "حریم خصوصی" ما را به یاد داخل خانه می‌اندازد، این عبارت برای غربی‌ها به معنای فعل‌هایی است که اشخاص حاضر در جامعه نسبت به متعلقات خود انجام می‌دهند؛ یعنی همجنسگرایی آنجا قانونی شمرده می‌شود چون مدعی هستند که نحوه ارضای این نیاز بشری باید به دست خود افراد سپرده شود تا هرکس از طریقی که می‌خواهد آن را به اجرا بگذارد. با این حال، نگاهی به رویکرد این جریان نسبت به مساله پوشش در جوامع اروپایی و غربی نشان می‌دهد که Privacy وقتی به حیطه تاثیرگذاری می‌رسد، دیگر تمام تئوری‌های پیشین خیلی راحت زیرپا گذاشته می‌شوند و صریحا دفاعیات پیشین این مکتب از آزادی ویژگی‌های خصوصی رفتاری افراد توسط خود این افراد نقض می‌شود. فرانسه به عنوان کشوری که در دنیا به عنوان نماد سکولاریسم و آزادی بی حد و حصر لیبرالی شناخته می‌شود، صریحا دختران مسلمان را از داشتن پوشش منع می‌کند. علت این اقدام عجیب در فرانسه هم "تاثیرگذاری حجاب بر سایر دانشجویان و دانش آموزان" عنوان می‌شود؛ دلیلی که دقیقا در جمهوری اسلامی ایران برای اعمال قانون حجاب اجباری مورد استفاده قرار می‌گیرد و کاملا تصادفی مورد انتقاد شدید مسئولان فرانسه قرار گرفته است و به عنوان نماد تضییع حقوق بشر نام برده شده است!
پس دیدیم که در هیچکدام از دو تئوری مطرح شده، نوع پوشش به عنوان حریم خصوصی مطرح نیست و هرکدام با توجه به خصوصیات خود معتقدند که لباس نه به عنوان پوشش که به عنوان "نماد تبلیغ یک تفکر" است؛ تفکری که می‌تواند اساس جامعه را با تهدید – چه مثبت و چه منفی – روبرو کند. به همین دلیل است که چادرمشکی به عنوان پرچم دوم جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌شود و هر دختر چادری در جهان، سریعا اذهان عمومی را به سمت ایران و تشیع می‌برد. از سوی دیگر، نوع پوشش خاصی که از آن به عنوان Body Art نام برده می‌شود، صریحا از سوی مسئولان ایالات متحده به عنوان نماد رسمی این کشور در میان دختران جوان معرفی شده است. پس اندکی ساده‌انگارانه است اگر پوشش را تنها به "پوشش" بودن محدود کنیم و از اثرات تبلیغی آن بر اجتماع چشم‌پوشی کنیم.
با تفاسیر بالا، طبیعی است که ایران به عنوان نظامی که اولا داعیه  پیروی از مکتب دینی و آن هم کامل‌ترین دین یعنی اسلام را دارد و ثانیا اکثر مردم آن مسلمان هستند و خواستار پیاده شدن احکام اسلامی، حجاب را نیز به عنوان یکی از شرعیات شریعت مبین اسلام به عنوان قانون برای سبک زندگی مردم تعیین کند. باید دقت داشت که میان "حجاب اجباری" و "حجاب قانونی" تفاوتی بسیار شگرف وجود دارد؛ به مانند اینکه ما ایستادن خودروها پشت چراغ قرمز را نه رعایت قانون که اجبار به توقف بنامیم! مخلص کلام اینکه در این میان می‌توانند افرادی وجود داشته باشند که به دلایل گوناگون اعتقادی به پوشش اسلامی نداشته باشند ولی این افراد به دلیل اینکه حجاب در ایران یک قانون مورد تایید اکثریت مردم است، باید نسبت به آن التزام علمی و نه لزوما نظری داشته باشند.

https://shoma-weekly.ir/Li3YIA