جامعه

جوانگرایی عصر نبوی و علوی و برکات آن

نگاه اسلام نسبت به جوانان و اهمیت آن‌ها، نگاهی ویژه و اجتماعی است. در سیره ائمه اطهار (ع) به ویژه در دوره نبوی و دوره علوی که رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) رهبری حاکمیت سیاسی را بر عهده داشتند، این موضوع جلوه می‌کند.
مرتضی جمشیدی- نگاه اسلام نسبت به جوانان و اهمیت آنها، نگاهی ویژه و اجتماعی است. در سیره ائمه اطهار (ع) به ویژه در دوره نبوی و دوره علوی که رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) رهبری حاکمیت سیاسی را بر عهده داشتند، این موضوع جلوه میکند.

گذشته از سیره عملی، بخش قابل توجهی از احادیث ائمه اطهار (ع) مربوط به سفارشات در این زمینه است. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «اوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَهً اِنَّ اللهَ بَعَثَنى بَشیرا وَ نَذیرا فَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّیوخُ، ثُمَّ قَرَاَ «فَطالَ عَلَیْهِمُ اْمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ».

«شما را به نیکى با جوانان سفارش مى ‏کنم، چرا که آنان، دل ‏هاى رقیق ‏ترى دارند، به راستى که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگیخت، جوانان با من هم پیمان شدند و پیران با من به مخالفت برخاستند. آن ‏گاه این آیه را خواندند: و عمر آنان به درازا کشید و دل‏هایشان سخت گردید».

امام علی (ع) نیز در وصیت به فرزندشان امام
حسن (ع) می
فرمایند: «فى وَصِیَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِ علیه‏السلام اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالارضِ الخالیَهِ ما اُ لْقىَ فیها مِنْ شَىْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُکَ بِالْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَیَشْتَغِلَ لُبُّکَ»

«دل جوان، مانند زمین کشت ‏ناشده است. آنچه در آن افکنده شود، مى‏پذیرد. از این رو، پیش از آن‏که دلت سخت گردد و خردت سرگرم شود، به تربیت تو همت گماشتم».

دوران پیامبر (ص) در هر دو بخش مکی و مدنی شامل جذب و هدایت بخش قابل توجهی از جوانان است. رسول خدا (ص) با توجه ویژه به جوانان و قرار دادن آنها در مسئولیتهای مهم ضمن تربیت و هدایت آنها، برای نسلهای بعد جامعه اسلامی کادرسازی میکردند. این رویه در مورد حضرت علی (ع) نیز نمونهها و مصادیق متعددی دارد. در دوره مکی و در آغاز بعثت پیامبر، حضرت علی (ع) در سن نوجوانی قرار داشتند، اما با این وجود نقش بیبدیلی در همراهی و دعوت به اسلام ایفا کردند؛ به طوری که با گذشت سه سال از بعثت، به عنوان وصی و جانشین رسمی رسول خدا (ص) معرفی میشوند. جریان مهاجرت جمعی از مسلمانان به حبشه در سال پنجم بعثت رخ داد. یکی از دلایلی که مورخان در مورد ریشه یابی این مهاجرت برشمردهاند، افزایش فشار مشرکان بر مسلمانان بود و پیامبر (ص) هجرت را به عنوان راه چاره در نظر گرفتند. مهاجران به حبشه توسط جعفر بن ابی طالب رهبری شدند. جعفر در آن سال جوانی ۲۵ ساله بود که توانست از عهده این ماموریت به خوبی بر آید و حتی نمایندگان قریش که به دربار پادشاه حبشه برای بازگرداندن مهاجران آمده بودند را بدون دست یابی به نتیجه به مکه بازگرداند. یکی دیگر از جوانان موثر در صدر اسلام که در آستانه هجرت به مدینه توانست نقش قابل توجهی در آشنایی مردم یثرب با آموزههای اسلام ایفا کند، مصعب بن عمیر است. مصعب جوان ۲۹ سالهای بود که در سال ۱۲ بعثت و پس از جلسات مربوط به پیمان عقبه اول و عقبه دوم به عنوان مبلغ اسلام و قرآنشناس از طرف پیامبر (ص) به یثرب رهسپار شد تا با تبلیغ اسلام مقدمات هجرت از مکه به مدینه را فراهم سازد. در دوره مدنی نیز جوانان متعددی هم در عرصه نظامی در سریهها و غزوات شرکت میکردند و هم ماموریتهای مختلف از جانب پیامبر (ص) به آنها سپرده میشد. معاذ بن جبل، جوان ۲۶ سالهای بود که در سال هشتم هجرت مامور تبلیغ اسلام در مکه شد. معاذ جوانی بود که در سن ۱۸ سالگی و در مدینه اسلام آورده بود و درغزوات پیامبر (ص) نیز شرکت میکرد. پس از دو سال، او از مکه ماموریت دیگری گرفت و برای ترویج اسلام و امور قضائی به یمن رهسپار شد. افراد متعددی از نوجوانان در حدود سنی ۱۵ سال در ابتدای دوره مدنی خواستار حضور در نبردهای اسلام با دشمنان بودند، اما پیامبر (ص) به دلیل پایین بودن سن، اجازه حضور آنها را در جنگ نمیدادند. زید بن ثابت، عمرو بن حزم، زید بن ارقم، عبدالله بن عمر، نعمان بن بشیر، اسامه بن زید و رافع بن خدیج برخی از این افراد بودند. پس از رحلت پیامبر (ص) و همینطور در زمان حیات ایشان، حضرت علی (ع) نیز توجه ویژهای نسبت به تربیت نوجوانان و جوانان داشتند و به همین سبب به تدریج رویشهای فراوانی در میان نسلهای جدید در صدر اسلام به وجود آمد. تحت تاثیر این راهبرد، افراد برجستهای رشد پیدا کردند که با توجه به آنکه دوره حیات پیامبر (ص) را درک نکرده بودند یا در دوره کودکی قرار داشتند و با برنامه ریزیهای هدایتی امام علی (ع) تبدیل به چهرههای اثرگذار در تمام زمینهها شدند. مالک اشتر، محمد بن ابی بکر، عبدالله بن عباس و میثم تمار برخی از این افراد هستند. به عنوان نمونه محمد، فرزند ابوبکر درست در سال حجه الوداع به دنیا آمد و کمتر از یک سال در دوران نوزادی، حیات پیامبر (ص) را درک کرد. محمد دوران کودکی خود را در خانه حضرت
علی
(ع) گذراند و طبق روش تربیتی ایشان با آموزه های اسلام آشنا شد. امام (ع) درباره وی می‌‌فرماید: «محمد دوست من بود و همانند فرزندم او را بزرگ کردم» . محمد با آنکه فرزند ابوبکر بود؛ بر خلاف دیدگاه مخدوش و غالبی که در اواخر حیات پیامبر (ص) و سال های پس از آن در میان صحابه و تابعین ایجاد شده بود، هرگز فضایل حضرت
علی (ع) را قابل مقایسه با دیگران نمی
دانست. او از مخالفان عثمان بود، اما نقشی در قتل وی نداشت. محمد از یاران صدیق امام علی (ع) به شمار می‌‌رفت و با دفاع از امام (ع) در جمل و صفین و در حالیکه والی مصر بود توسط عوامل معاویه به شهادت رسید.

https://shoma-weekly.ir/PXSHYR