ویژه

جایگاه توکل در مذاکرات

اگر مذاکرات هم در همان مسیر برود و طبق معیارهای اسلامی حرکت کنیم، به نتیجه می‌رسیم. اگر به نتیجه نرسد دلیل نمی‌شود از راهمان برگردیم، چون ملاک مذاکره نیست؛ بلکه معیار رسیدن به هدف الهی و حرکت در صراط مستقیم است.
دکتر علیرضا اسلامی- یکی از محورهای مهم صحبتهای مقام معظم رهبری در سالگرد ارتحال امام خمینی در مرقد مطهر ایشان، اصل اعتماد به صدق وعده الهی و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر است. با توجه به جاریبودن مذاکرات هستهای و بیاعتمادی به استکبار که ضرورت کنونی کشور ماست، توجه به فرمایشهای ایشان در این زمینه کمک زیادی به مذاکرهکنندگان ما میکند. دکتر علیرضا اسلامی یادداشتی در همین زمینه نگاشته است.

این نکته یک اصل قرآنی است. قرآن میفرماید: «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(1) هرکس به خدا توکل کند، برایش کافی است. «مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ»(2) آنچه نزد شماست تمام میشود و آنچه نزد خداست باقی است. لذا اگر یک مؤمن مسلمان توکلش بر خدا و ذات مقدس پروردگار عالم باشد و همه قدرتها را از او بداند و به او تکیه کند تابع تکلیفی است که خدا برایش تعیین کرده است و در آن مسیر جلو میرود. چه یک نفر باشد مثل حضرت ابراهیم(ع) که قرآن از او تعبیر به امت میکند: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّه قَانِتًا لِلّهِ حَنِیفًا وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»(3) با اینکه تنها بود خدا او را امت خطاب میکند و نهایتا پیروزش کرد. اعتقاد به خداوند متعال، درستی راه و ایمان به مبدا و معاد سبب میشود انسان به دریای بیکران الهی وصل شود. کسانی که غیر از خدا یا به تعبیر عرفا و حکما ماسوی الله هستند، فانیاند. اگر انسان به فانی دست بزند، او هم فانی میشود. اتکا به کسانی که مثل سایر موجودات مخلوق خدا هستند مطمئن نیست. قرآن میفرماید: «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» باید توکل بر خدا باشد نه توکل بر دانش، بینش، علم، فرزند، مال، منال، مقام، موقعیت و جغرافیا. اینها قابل اتکا نیستند و همگی فروریختنی هستند، چون «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ»(4) غیر از او همه چیز فانی است، پس یک مؤمن مسلمان نباید به چیزی که فانی است اتکا، توکل و بدان تبدیل به امر کند، بلکه باید به آنچه که باقی است و همه خزائن و قدرتها نزد اوست، متکی باشد تا به قدرت لایزال الهی مستظهر شود. بر این اساس خداوند فرمود: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ»(5) هرکس خدا را یاری کند، خدا شما را یاری میکند. کسی که خدا را یاری کند، دیگر کسی در مقابلش نخواهد ایستاد، چون خدا یار و یاورش هست. «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلًا»(6) از خدا راستگوتر چه کسی است؟ آیا نباید به خدایی که راستگوست و میگوید هر کس دین مرا یاری کند، یاریاش میکنم؟ فرهنگ اسلامی و قرآنی اشاره میکند مشرکین و کفار در پی گمراهی شما هستند. تمام تلاششان «أَن یُضِلُّوکَ»(7) است که شما را دچار انحراف و از راه به در کنند. «وَ مَا یُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ»،(8) ولی خودشان را گرفتار گمراهی و انحراف میکنند. چرا؟ چون مؤمنی که به خدا ایمان دارد گمراه نمیشود. او پیرو خط الهی است و دستش را در دست ولی فقیه میگذارد و به مقصد میرسد.

آنچه که حضرت امام و مقام معظم رهبری میفرمودند واقعیتی در فرهنگ اسلامی است. ضمن اینکه در دوران اسلام و انقلاب نمونههای فراوانی میبینیم. چه در جنگهای صدر اسلام و چه در صلحهای صدر اسلام همچون حدیبیه ـ که به پیامبر اهانتهای زیادی شد ـ همینطور به امام حسن مجتبی(ع) اعتراضات زیادی کردند، ولی آنهایی که به دستور و فرمان ولی امر عمل کردند، پس از آن اسلام فراگیر شد و به اهداف الهی خود رسیدند، ولی همه اینها صبر و تحمل میخواهد.

اگر مذاکرات هم در همان مسیر برود و طبق معیارهای اسلامی حرکت کنیم، به نتیجه میرسیم. اگر به نتیجه نرسد دلیل نمیشود از راهمان برگردیم، چون ملاک مذاکره نیست؛ بلکه معیار رسیدن به هدف الهی و حرکت در صراط مستقیم است. جنگ هشت ساله نشان داد، با وجودی که ملت تنها بود و در جهان کسی از او حمایت نمیکرد و کلا از دو سه کشور میتوانستیم امکاناتی را تهیه کنیم و بیاوریم. بقیه همه با ما دشمن بودند و در طول جنگ از پانزده شانزده کشور اسیر داشتیم. غنایم جنگی که لب مرز به دست میآوردیم مربوط به کشورهای مختلف بود. همه اینها نشان میداد دنیا داشت با ما میجنگید، ولی چون روی پای خود ایستاده بودیم و به خدا توکل داشتیم پیروز شدیم. تعداد کل شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی رقمی است که از تصادفات جاده ای ما در 10 سال کمتر است. همچنین تعداد شهدای الجزایر در جریان انقلاب این کشور چندین برابر شهدای ما بود، ولی به نتایج موردنظرشان نرسیدند.

تجربه بشری و فرهنگ قرآنی نشان میدهد باید به خدا اعتقاد داشته باشیم و خدا را در وعدهای که داده است قادر بدانیم. «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»(9) اگر در راه خدا استقامت بورزیم و صبر، حلم و پایداری کنیم، هیچ ترسی به ما راه نمییابد و غمگین نمیشویم. اینها وعدههای الهی است که تخلفناپذیرند.

نکته دیگری که در صحبتهای ایشان اهمیت بسیاری دارد، اصل استقلال و نفی سلطهپذیری است. در دو سال اخیر برای چندمین بار در این باره صحبت کردهاند. در واقع هدف دشمن را از تحریم و تهدید نشانهگرفتن استقلال و بازگرداندن سلطه خودشان به کشور ما میدانند.

این موارد و اعتماد به نفس، خودباوری و استقلال در بیانات حضرت امام(ره) بوده که در فرمایشهای امام راحل(ره) شاید 168 مورد به این نوع مسائل اشاره شده است. حدود چهار درصد بحثهای استقلال کشور را به هدف از امنیت کشور اختصاص دادهاند. البته در جاهای دیگر هم به این موضوع پرداخته یا در موضوع دیگری 35 درصد راجع به محورهای امنیت فرمایش کردهاند.

استقلال کشور ـ که در قانون اساسی هم بدان اشاره شده است ـ یعنی مملکت زیر سلطه اجانب نباشد، چه ظاهری از نظر جغرافیایی و چه باطنی از نظر دخالت در امور داخلی و سیاسی ما. ایران در دورههای طولانی ستمشاهی و شاهنشاهی زیر سلطه اجانب بود. یک دوره عثمانی، زمانی روسها، یک وقتی انگلیسها و دورهای آمریکاییها بر ایران مسلط بودند و مقدرات کشورمان را تعیین میکردند. از انتخاب نمایندگان مجلس گرفته تا راهسازی و راهآهنکشی و حتی نوشتن برنامههای مملکتی همه و همه را به دست گرفته بودند و دست ملت از تعیین سرنوشتشان کوتاه بود و هیچ دخالتی در مملکتشان نداشتند. کشوری که چنین امکاناتی را برای اجنبیها فراهم کند، در واقع منافع آنها را تامین میکند، نه منافع ملی را. آنها هم برای تامین و حفظ منافع خودشان این کارها را میکردند، وگرنه دلشان برای ما نسوخته بود که از آن طرف دنیا به اینجا بیایند و امور را به دست بگیرند.

در اصول متعدد قانون اساسی به اصل استقلال کشور اشاره شده است، چه استقلال جغرافیایی و نیروی نظامی و انتظامی مسئول آن هستند، چه استقلال ماهوی اسلام و انقلاب که باز هم نیروهایی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مردم باید حافظ آن باشند و این استقلال را تامین کنند. خودکفایی در امور مختلف هم منجر به استقلال کشور میشود. اگر دشمنان ایران را محاصره و تحریم کنند و مستقل نباشیم از نظر امکانات زیر یوغ آنها خواهیم رفت و در واقع مستعمره آنها خواهیم شد و دو باره ما را استثمار میکنند. اینجاست که استقلالمان را از دست میدهیم.

استقلال امر مهمی است و باید برای دستیابی و حفظ آن تلاش کرد. البته در فرهنگ اسلامی کلا استقلال اسلام و مسلمین حائز اهمیت و در چارچوب شرایط کنونی جهان که بحثهای جغرافیایی هم مطرح است بالطبع این استقلال هم مطرح میشود.

در علوم سیاسی این نکته وجود دارد که استقلال را چه کسی تامین میکند. یک بخش منافع منابع داخلی کشور هست که شامل نیروی انسانی، کوهها، دشتها، جنگلها، معادن و امکانات مادی و معنوی و امثالهم میشود. بخش دیگرش مربوط به عقبه آن مملکت از نظر تفکر اسلامی یا جغرافیایی است. کشورهایی که حامی این نظام و انقلاب هستند و عقبه آن محسوب و منجر به استقلال ما میشوند. در این باره بیشتر توضیح میدهم. اوایل انقلاب دشمن داخل کشورمان با ما میجنگید، مثل کردستان، ترکمنصحرا و بلوچستان و میخواست استقلال داخلی ما را خدشهدار کند. ما هم مقابله کردیم و موفق شدیم.

زمانی جنگهای ما به لب مرز رفت و عراق و سایر کشورها به ایران حمله کردند. آن موقع ما از مرز ملیمان دفاع میکردیم و استقلال کشور را پس از هشت سال دفاع مقدس حفظ کردیم. حالا مرز ما به یمن، سوریه، عراق، لبنان و فلسطین رفته و آنجاها مستقر شده است. این امر هم موجب استقلال ما میشود. الان داریم در آن مناطق با دشمن میجنگیم. میشود گفت این پیشرفت انقلاب است که از درگیریهای داخلی به مرز و دفاع از مرزهای ملی رسید و سپس به فرامرزی کشیده شد. انشاءالله انقلاب به اوج خودش ـ جهانیشدن ـ برسد.

پی نوشت:

قرآن کریم، سوره طلاق، آیه 3

قرآن کریم، سوره نحل، آیه 96

قرآن کریم، سوره نحل، آیه 120

قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه 26

قرآن کریم، سوره محمد، آیه 7

قرآن کریم، سوره نساء، آیه 122

قرآن کریم، سوره نساء، آیه 113

همان

قرآن کریم، سوره احقاف، آیه 13

https://shoma-weekly.ir/bfl1xU