
آنچه پیش رو دارید مشروح گفت وگوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است:
مصاحبۀ اختصاصی با میرسلیم در سالگرد جنگ تحمیلی، شهریور ۱۴۰۱
سؤال: اواخر شهریور یادآور خاطرۀ تلخ حملۀ عراق به ایران است در سال ۱۳۵۹. شرائط مردم و کشور را در آن ایام چگونه ترسیم می کنید؟
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. پس از 13 آبان ۱۳۵۸ و تسخیر لانۀ جاسوسی در تهران، آمریکا برنامهریزی خود را برای فروپاشی جمهوری اسلامی عملیاتی کرد و غیر از اقدامات ایذایی توانست صدام حسین را بفریبد و وادار به حمله به ایران کند. شرائط کشور در آن ایام به لحاظ نظامی درخشان نبود زیرا ارتش پس از پیروزی انقلاب هنوز خود را به طور کامل بازنیافته بود و از نظر عملیاتی آمادگی مقابلۀ جدی با دشمن نداشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز نوپا بود و علاوه بر برخورد با باقیماندههای ضد انقلاب در داخل کشور خود را برای رویارویی با لشگریان دشمن بیرونی مجهز و مهیا نکرده بود.
از نظر سیاسی در حدود یک ماه از استقرار دولت مرحوم رجائی گذشته بود و ناسازگاریهای سیاسی بین نخست وزیر و رئیس جمهوری وجود داشت و یکپارچگی سیاسی از کشور رخت بربسته بود.
از نظر اجتماعی روحیۀ انقلابی مردم تحت رهبری مرحوم امام بسیار قوی بود به گونهای که خیلی سریع کمکهای مردمی، گردآوری و حضور مردمی در جبههها با تشکیل بسیج سازماندهی شد.
در دولت، صنایع دفاعی زیر نطر وزارت دفاع و وزارت سپاه تأمین برخی از تجهیزات مورد نیاز ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج را بر عهده داشتند.
اقتصاد کشور هنوز انسجام نیافته بود و مشکلات متعددی برای تأمین اقلام ضروری جود داشت به طوری که براثر جنگ، دولت سریعا تصمیم گرفت نظام کالابرگ (کوپن) را به صورت سراسری اجرا کند تا موفق شود بر نارساییهای طبیعی ناشی از جنگ غلبه کند. درمجموع با شروع جنگ محدودیتهایی پدیدار شد که حضور و فعالیت مستقیم دولت و تصدیگری دولتی را لاجرم پررنگ کرد و عواقب این امر ، البته بعد از خاتمۀ جنگ، مشکلات متعددی را برای ما آفرید. اما هرچند با شروع جنگ ما از نظر سازماندهی نیروها و آموزش نظامی و فراهم¬آوری تجهیزات نظامی آمادگی لازم را نداشتیم، ارادۀ اصلاح و عزم عمومی بر رفع نواقص موجب شد در مدت زمان کوتاهی ما کاستیهای خود را برطرف کنیم و با نوعی جهاد در پشت جبهه، خودکفایی را در زمینههای متعدد محقق کنیم؛ پشتوانۀ اینها، توکّل بر خدا و همبستگی ملی و اطاعت جانانه از رهبری بود.
سؤال: امروز نیز کشور ما در وضع عادی قرارندارد و به دلیل تحریمهای ظالمانۀ تحمیلی گرفتار محدودیتهایی شدهایم. آیا تجربیات آن دوران برای رهایی ما از بحران کنونی می تواند مفید باشد؟
پاسخ: حتماً و در ابتدا من تأکید می کنم بر موضوع کلیدی تبعیت از رهبری و بکارگیری راه حلهای داهیانهای که ابلاغ می کنند. متأسفانه نوعی خود رأیی در دولتهای ما وجود داشته که مانع شدهاست تدابیر رهبری بموقع و به طور شایسته و کامل بکارگرفته شود. توجه داشته باشیم که آن تدابیر محصول یک عمر تجربۀ مثبت و نیز استفاده از مشورت عالمانه با زعمای کشور است. ضربهای که ما از عدم اجرای درست سیاستهای کلی اصل ۴۴ و اجرای ناقص و ابتر سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی خوردهایم بسیار هولناک است؛ آن ترک فعلها و در کنار آن، چشم امید دوختن به بیگانگان و حتی به بدخواهان و شرطی کردن فعالیتهای مولد و پیشرفت در کشور باعث رها شدن بسیاری از مزیتها و از بین رفتن فرصتهای جبران ناپذیر، شده که نتیجۀ آن عقب افتادن ما از رقبایمان در قافلۀ جهانی است. آن تدابیر محصول عقل جمعی و نیز اعتقادی راسخ است و کشورهای دیگر در شرائط مشابه به اتکاء چنان تدابیری توانستهاند حتی بدون داشتن مزایای نسبی ما به موفقیت قاطع دست یابند و گوی سبقت را بربایند ولی دولتهای ما عمدتاً مبنا را بر خام فروشی گذاشتند و بخش اصلی بودجۀ عمومی را با آن بستند و کشور را با کسری بودجه مزمن و غیرآشکار اداره کردند به گونهای جز در چند مورد استثنائی، خلاقیت و نوآوری و بهرهوری و کارآیی، تحت شعاع رفاه طلبی و تنآسایی قرارگرفت و سختکوشی و قناعت در مصرف و ابتکار عمل را که راه نجات ما است، به حاشیه راند و ما را تبدیل کرد به جیره¬خواران سفرۀ نفت و به تاراج دهندگان سرمایههای انسانی و میهنی خودمان. ما مسئولان اغلب از تدابیر ابلاغی تبعیت نکردیم و خواستهها و استنباطهای خود را بر مردم حاکم کردیم و چون منتخب مردم بودیم ، آنها را هم با خود به این مهلکه کشاندیم و با بخشش ناصواب از کیسۀ بیتالمال آراء مردم را برای خود جلب کردیم. من با قاطعیت می گویم تنها راه نجات امروز ما، اقتصاد مقاومتی است و متقابلاً به دنبال سهم خود رفتن از غنائم خام فروشی نفت و گاز و معادن کشور، و نیز نشخوار کردن از کیسۀ پولهای آفریده شده در بانکها و معاملات شبههناک و تراکم فروشی¬های خارج از ضابطه در شهرداریها، ما و آینده¬مان را به نابودی می کشاند.
سؤال: شما در کنار اطاعت جانانه از رهبری به همبستگی ملی هم اشاره کردید. آن همبستگی چه ابعادی دارد؟
پاسخ: همبستگی ملی در مقابل خودخواهی فردی و خانوادگی و خویشاوندی و گروهی و طایفگی قرارمیگیرد . محور اصلی همبستگی ملی منافع و مصالح عمومی است و قبول این حقیقت که جستجوی مطالبات فردی و گروهی فقط در سایۀ حفظ و ارتقاء مصالح عمومی و میهنی ، مقبول و پسندیده است و متقابلا حرص زدن متعصبانه برای کسب منافع شخصی و قومی و گروهی بدون توجه به اصالت و اولویت مصالح عمومی موجب پسرفت ما می¬شود. محرک ما در مطالباتمان نباید کسانی و گروههایی باشند که بر مبنای ویژهخواری و زدوبند و فساد و گسترش دائرۀ نفوذ سیاسی خود، به مقامات و ثروتهای بادآورده رسیدهاند. این تباهیها را، ولو با تحمل مرارت ، باید هرچه زودتر خشکاند والا همچون سرطان سراسر وجود همه را فرامیگیرد. این است راه روشن آینده و نور این راه معنویت است. همبستگی میهنی بدون معنویت ، ما را به بی¬راهه می¬کشاند. تمام شگردهایی که دشمنان ما بکار گرفته¬اند با این هدف بوده که ما را به تضعیف معنوی بکشانند و تمایلات نفسانی را در ما رشد دهند و به اسارت شهواتمان درآورند تا براحتی غرق در منجلاب هوسرانی و خودنمایی و چشم¬چرانی، و در نهایت رام آنها شویم و از انقلاب اسلامی رهاییبخش، دیگر هیچ اثری و ثمری باقی نماند و سیطرۀ استکبار بر ما و حکمفرمایی طاغوت بر سرنوشت ما، خدای ناکرده، مجدداً برقرارشود.
سؤال: شما اشاره کردید به موضوع توکّل بر خدا. غیر از آن دو ویژگی دیگر که شرح دادید چرا این توکّل اهمیت دارد ؟
پاسخ: توکّل برخدا مهمترین ویژگی است ولی اغلب جایگاه آن را درست تشخیص نمی دهیم. توکّل بر خدا روح حاکم بر کلّ تصمیمات و اقدامات ما است. اگر ما هیچ تدبیری نیندیشیم و هیچ تحرکی از خود نشان ندهیم ولی مدعی شویم که با توکّل به سرانجام مطلوب می رسیم سخت در اشتباهیم. تعقل و برنامه ریزی ما از یک طرف و سعی و تلاش خالص ما به دنبال آن از شرطهای لازم موفقیتاند اما کافی نیستند و شرط کافی همانا توکّل است. ما باید یقین داشته باشیم که اگر روی نظر لطف دیگران حساب باز کنیم و طرح دوستی و همراهی و مسالمت با معاندان را وجهۀ همت خود قراردهیم هیچگاه به سرمنزل مقصود نائل نمی شویم و در نهایت در حسرت تباه میشویم. معاندان ما خیر ما را نمیخواهند؛ نقشۀ آنها به تسلیم درآوردن ما است و تا به این مقصودشان نرسند دست از تخریب و تضعیف و تحقیر و به انحراف کشاندن ما برنمیدارند و اصلا جز به تسلیم بی¬چون¬وچرای ما راضی نمی شوند. آنها که توکّل بر خدا میکنند یقین دارند که اگر اطاعت او را پیشۀ خود نمایند قطعا از نصرت و حمایت او محروم نخواهند ماند؛ پس، از اول و دائما، در فکر تشخیص تکلیف خود اند مانند مبارزان صدر انقلاب و مجاهدان دفاع مقدس؛ پس از آن، و نه بدون آن، خود را به خدا وامی گذارند تا ذات مقدسش، هر وقت و به هر شکل که صلاح دانست موفقیت را نصیب آنها کند؛ امروز با نگاهی به گذشتۀ دوران مبارزات انقلاب و مجاهدتهای جنگ تحمیلی متوجه می شویم که به حکمت الهی چه معجزاتی رخ داده و از چه مهلکههایی نجات یافته¬ایم؛ متقابلا هرجا به انحراف افتاده¬ایم و شرطهای لازم را نادیده گرفته¬ایم چگونه درجازده¬ایم یا عقبگرد کرده¬ایم. تاریخ میهن ما بر این مدعا شهادت می دهد: هخامنشیان وقتی از معنویت فاصله گرفتند و به زنبارگی و میگساری آلوده شدند از اسکندر مفتضحانه شکست خوردند و ۲۰۰ سال کشور را تسلیم سلوکیان کردند؛ همه دودمانهای دیگر چه قبل و چه پس از اسلام، که عملا در دام ستمورزی و دنیازدگی اسیر گشتند به خفّت و شکست تن¬دردادند و مردم را به استضعاف کشاندند. همین امروز که، به اصطلاح، ما را تحریم کردهاند، تحریم¬کنندگان و یارانشان بسیار دقت می کنند که محدودیتی برای واردات رسمی یا قاچاق سیگار و شراب و مواد مخدر و لوازم آرایش و وسائل فحشا و قمار...پیش نیاید! تا در نتیجۀ رواج فسق و فجور و بیعفتی و خودباختگی، به انحرافی عظیم و سراسری درغلطیم و بتدریج ذات اقدس ربوبی و کتاب و احکام او و سیره و سنت فرستادۀ اکرم او را فراموش کنیم و شرطهای لازم پیشرفت و نیز، پس از آن، شرط کافی فلاح یعنی توکّل را استهزا کنیم واز یاد قیامت غافل شویم : توکّل جایگزین سعی و تلاش خردمندانه نیست بلکه تضمینی برای قطعیت پیروزی و حتمیت ثمربخشی آن است، به لطف و فضل الهی.