جامعه

توقع

مسافر دوم را که سوار کرد، بحث رو به مباحث اقتصادی کشوند ... ته حرفش این جمله دعایی بود که: «خدا هیچ مردی رو پیش زن و بچه‌اش شرمنده نکنه» تارهای صوتی‌اش جمله رو تموم نکرده بودن که خودروی کناری آروم تغییر مسیر داد و جلوش پیچید.
میثاق بدیعی مقدم- مسافر دوم را که سوار کرد، بحث رو به مباحث اقتصادی کشوند ... ته حرفش این جمله دعایی بود که: «خدا هیچ مردی رو پیش زن و بچهاش شرمنده نکنه» تارهای صوتیاش جمله رو تموم نکرده بودن که خودروی کناری آروم تغییر مسیر داد و جلوش پیچید.

با مصیبت خودشو به کنار راننده جلویی رسوند و شروع کرد: مرتیکه.... و .... . ترس رو میشد تو چشمهای معصوم دختر 4-5 ساله که همراه مادرش، شاهد فحش شنیدن «بابا» بود دید.

معرکه که تموم شد؛ ترجیح دادم قبل از رسیدن به مقصد پیاده شوم. قدم زنان فکر میکردم: فقط از خدا توقع داریم.

https://shoma-weekly.ir/glYe91