جامعه

بومی سازی آموزش و پرورش و این ره که می رویم

«تا زمانی که علوم انسانی ما بومی نشود آموزش و پرورش هم نمی تواند بومی شود » یعنی هر چقدر هم که ما طرح تحوّل آموزش و پرورش را جدّی بگیریم ، تا زمانی که علوم انسانی ما اصول تربیتی ایرانی اسلامی ما را از منابع مورد اعتماد استخراج نکند به جایی نخواهیم رسید .
امید قهرمانی- « بومی سازی » چند سالی است که مورد تأکید رهبر معظّم انقلاب قرار گرفته و ایشان در زمینه های مختلف به خصوص علوم انسانی دستوراتی را در این زمینه صادر کرده‌اند‌. هم اکنون گروهی مشغول بومی سازی علوم انسانی و دروس دانشگاهی هستند تا بر چسب غربی بودن را از علوم انسانی بگیرند تا به مدل ایرانی اسلامی تبدیل شود . از طرف دیگر استقبال مقام معظّم رهبری در حوزه پزشکی از تأسیس دانشکده طب سنّتی و پرورش پزشکانی با تخصّص طب سنّتی ( که البته هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله دارد ) نشان دهنده قوّت دانش ایرانیان در گذشته است . البته ایرانیان بخش زیادی از این دانش را مدیون اسلام هستند .
 حکمای قدیم ایران نظیر ابو علی سینا و ابوریحان بیرونی و ... نه تنها به واسطه تسلّط بر علم طب که به دلیل اشراف بر تمامی علوم زمان خود حکیم نامیده می شدند. به شکلی مردم برای حل تمامی مشکلاتشان به این حکما مراجعه می کردند. این نشان دهنده این نکته است که تمامی این علوم با هم مرتبط هستند و ما برای امروز خود باید تمامی علوم گذشتگان را که در حال ازبین رفتن بوده احیا کنیم تا بتوانیم علوم روز خودرا هم بومی کنیم .
 در همین رابطه می گویند : «تا زمانی که علوم انسانی ما بومی نشود آموزش و پرورش هم نمی تواند بومی شود » یعنی هر چقدر هم که ما طرح تحوّل آموزش و پرورش را جدّی بگیریم ، تا زمانی که علوم انسانی ما اصول تربیتی ایرانی اسلامی ما را از منابع مورد اعتماد استخراج نکند به جایی نخواهیم رسید .
 در این نوشته دو مورد از احادیثی که ائمه معصومین علیهم السّلام فرمو‌ده‌اند را مطرح می کنیم تا ببینیم آموزش و پرورش ما با رعایت همین دو حدیث هم فاصله ها دارد. قبلاً این توضیح ضروری است که یکی دومورد استثنا که ممکن است در مدرسه ای رعایت شود ملاکی نیست برای آن که ادّعا کنیم این موارد در آموزش و پرورش ما جاری است .
1 ) امام کاظم علیه السّلام فرموده اند : « ارامهُ الصّبی فی صغره زیادهٌ فی عقله فی کبره » «شیطنت کودک در کودکی باعث زیادی عقل او در بزرگسالی می شود» ارامه که در این حدیث ذکر شده در فارسی معادل مناسبی ندارد و شیطنت نمی تواند تمامی معنای آن را بیان کند. ارامه شیطنتی است که باعث آزار و اذیّت دیگران می شود. سؤالی که مطرح می شود این که در کدام یک از سیستم های تربیتی مدارس این شیطنت درک می شود؟ و کدامیک از ما مربّیان هستیم که چنین شیطنتی را از طرف کودکان در مدرسه تحمّل می کنیم ؟ البته این را قبول داریم که کودکان تعدّی به دیگران را نباید فرابگیرند امّا آیا غیر از این است که تعدّی به دیگران و سلب آزادی و آسایش از آنها تا زمانی که خطر جانی و مالی در میان نیست نیاز به دخالت ندارد؟ آیا بارها و بارها ثابت نشده که خود بچّه ها بهتر از هر قضاوت کننده بزرگتری توانایی حل نزاع های یکدیگر را دارند؟ آیا اگر ما کمی عقب تر بنشینیم که فقط از خطرات جانی و مالی جلوگیری کنیم نتیجه بهتری در تربیت فرزندانمان نخواهیم گرفت ؟ این حدیث که نمونه آن را از دیگر معصومین علیهم السّلام هم شنیده ایم یک نسخه تمام عیار تربیتی را برای ما می پیچد و نتیجه این نوع تربیت در بزرگسالی را هم بیان می کند .
2 ) پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله فرموده اند : « الولدُ سیّدٌ سبع سنین ، و عبدٌ سبع سنین و وزیرٌ سبع سنین »  « فرزند 7سال ( اوّل زندگی ) سیّد وآقا ( ی خانواده) است . 7سال ( دوم زندگی) عبد ( حرف گوش کن ) است و 7سال ( سوم زندگی ) وزیر (‌خانواده‌) است. » این حدیث به آن معناست که بچّه های ما تا زمان پایان کلاس اوّل حق دارند که در بیش تر موارد نسبت به در خواست های خود پاسخ مثبت از ما بشنوند . 7 سال دوم زمانی است که حرف گوش کن است و قانون مند تر از بقیه سنین زندگی اش . پس احتمالاً اصل تربیت در این سنین صورت می گیرد . و از سن 14 سالگی به بعد هم وزیر شماست . وزیری  که شما باید در کارهایتان با او مشورت کنید . یعنی این که حتّی در مدرسه هم او وزیر است و باید کارها را به او سپرد و نظرش را جویا شد . و دوباره هزاران آیا در مورد آموزش و پرورش ما که چقدر نسبت به این حدیث تربیتی و راهگشا برای تربیت فرزندان در منزل و مدرسه توجّه داریم .
ما با توجّه به نکات تربیتی همین دو حدیث هم بدون نیاز به طرح تحوّل ، تکانی به آموزش و پرورش خود داده ایم . امّا جادارد کارشناسانی که مشغول بومی سازی هستند به احادیث تربیتی هم توجّه کنند .


https://shoma-weekly.ir/UtB8s0