جامعه

برنامه کودک از فرهنگ سازی غربی تا مصرف گرایی

الگوی کودکان ما شخصیت های ساخته و پرداخته فرهنگ غربی است، سیاست های جدید رسانه ملی مانند تبلیغ در برنامه کودک به جای دقت در انتخاب محتوا و بالا بردن سطح کیفی برنامه ها بسیار جالب توجه است و جای تامل بسیاری دارد.
زینب فتحی- برنامه های کودک و نوجوان در ترکیب کنداکتور شبکه های رسانه ملی، جزء یکی از حساس ترین برنامه های تولیدی داخلی است. و از همین حیث معمولا حساسیت زیادی نسبت به محتوای این برنامه ها وجود دارد.این حساسیت موجب انتقادات بسیاری نسبت به تولیدات کودک و نوجوان می شود. انتقادهایی که اهمیت آن بیشتر از این جهت است که برنامه های کودک، شان تربیتی و تاثیرگذاری بالا به خصوص بر روی ضمیر ناخودآگاه کودکان دارد.

فلسفه برنامه های کودک، خواسته یا ناخواسته صرفا ایجاد سرگرمی نیست؛ چرا که در ورای مفاهیم منتقل شده، کودک در حال گسترش زبان خود و شناخت دنیا است و این شناخت تا درصد قابل توجهی از طریق حواس بینایی و شنوایی است.

از همین نظر رسالت سنگینی بر دوش تهیه کنندگان این برنامه ها نهاده شده. سناریو این برنامه ها باید با نظر مستقیم روانشناسان کودک تهیه و تنظیم شود. اضافه شدن مشخصه جدیدی به برنامه های کودک مستلزم بررسی نقاط مثبت و منفی آن با دید کارشناسی است. با این وجود اتفاقات تامل برانگیزی در رسانه ملی در حال رخ دادن است.

روز جمعه 28 مهرماه در یکی از برنامه های منتسب به کودک به نام "رنگین کمان" در شبکه 5، بینندگان برنامه شاهد تبلیغ مواد غذایی "ماکارونی آشیانه ای" یک مارک معروف بودند! تبلیغاتی که بعد از پیمودن مسیر تیزرهای تبلیغاتی، آگهی های بازرگانی و برنامه های آشپزی اکنون به برنامه های کودک راه پیدا کرده است.

و موجب طرح این سوالات می شود که آیا برنامه کودک نیز جزء برنامه های تبلیغاتی صداوسیما قرار می گیرد یا آموزشی و تربیتی؟ مگر شبکه های رسانه ملی، کارگردان و تهیه کننده برنامه های کودک چقدر به درآمد چنین تبلیغی نیاز دارند؟ در این تبلیغات چه اثرات آموزنده ای نهفته است که کل زمان و محتوای یک برنامه کودک در شعر و نمایش به آن اختصاص پیدا می کند؟

تبلیغات با جامعه هدف کودکان می تواند دو مخاطب داشته باشد: والدین و کودکان؛ پر واضح است زمانی که این تبلیغات در برنامه کودک اجرا می شود مخاطب آن کودکان هستند. کودکان به جهت عدم توانایی تمیز بین واقعیت و تبلیغات، قادر به تشخیص کالای مفید از کالای مضر نیستند و سنجش این مورد به والدین آنان برمی گردد.

کودکان متوجه هدفی که در پس این تبلیغات یعنی فروش کالا نمی شوند؛ بنابراین به سرعت تحت تاثیر آن قرار می گیرند و با پافشاری بر روی تصمیم والدین تاثیر می گذارند.

از سوی دیگر در برنامه های کودک، نظارت مستقیم والدین بر فرزندان وجود ندارد؛ به این منظور که والدین پا به پای فرزندانشان نظاره گر برنامه های کودک نیستند تا از تمام محتوای این برنامه ها مطلع شوند، لذا به این برنامه ها اعتماد می کنند.

بدیهی است کارشناسان تبلیغات بر این مطلب واقف باشند که تبلیغات کودکان باید از جذابیت برخوردار باشد و رایج ترین ابزار آن، درگیر کردن عواطف کودکان است که سبب تهییج کودکان و باورپذیری آنها می شود. این امر می تواند در کوتاه مدت و بلند مدت باعث بروز آسیب های جبران ناپذیری در کودکان شود که توجه به چنین اتفاقی را بسیار حائز اهمیت می کند.

برنامه های کودک می تواند در شناخت کودک از فرهنگ و هویت خود نقش به سزایی داشته باشد. این برنامه ها می تواند ابزاری برای آشناکردن کودکان با تاریخ، هویت و مفاخر کشورمان باشد در صورتی که تبلیغات، مصرف گرایی را در کودک نهادینه و فرهنگ سازی می کند؛ و این دقیقا نقطه مخالف ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی است که اکنون جزو اولویت های جامعه و رسانه های ماست.

برنامه های کودک در چند سال اخیر با استفاده از قالب های  نمایشی موزیکال محور، با خلق شخصیت های عروسکی در کنار مجریانی که نام خاله و عمو را یدک می کشند، تلاشی برای رساندن محتوا به مخاطب کودک خود کرده است که نظر بسیاری از کارشناسان فرهنگی این امر ناموفق بوده است.

در این میان که الگوی کودکان ما شخصیت های ساخته و پرداخته فرهنگ غربی است، سیاست های جدید رسانه ملی مانند تبلیغ در برنامه کودک به جای دقت در انتخاب محتوا و بالا بردن سطح کیفی برنامه ها بسیار جالب توجه است و جای تامل بسیاری دارد.

https://shoma-weekly.ir/psMh4x