اصل نهضت اسلامی مبتنی بر فرهنگ و تحولات فرهنگی بود. مردم ما برای تحول فرهنگی دست به انقلاب اسلامی زدند، یعنی تحول سیاسی و تغییر سیاسی را هم در ذیل تحولات فرهنگی منظور نظر داشتیم، چون فرهنگ هم دین ما را میسازد و هم دنیای ما را. اسلام دین جامعی است و نمود جامعیتش در فرهنگ اسلام است، یعنی اسلام عزیز هم در مسائل فردی و خصوصی در پی احداث فرهنگ الهی و توحیدی و هم در مسائل اجتماعی و تاریخی در پی بقای فرهنگ توحیدی است. فرهنگ توحید که قرآن عزیز علمدار و پرچمدار آن است بسیار جامع و فراگیر است. «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» (۱) به این معناست که اسلام کامل است و برای اداره امور مردم هیچ نیازی به فرهنگهای غیر اسلامی نداریم. اگر اسلام کامل نبود پیغمبر خدا (ص) از دنیا نمیرفت. خدای تعالی این قدر به ایشان عمر داد تا بالاخره شاهد نزول آیه «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» باشد. مردم برای جا انداختن فرهنگ اسلامی قیام کردهاند.
در طلیعه انقلاب اسلامی در سراسر کشور مردم به مظاهر فرهنگ غرب یورش میبردند. مشروبفروشیها را آتش میزدند و سینماها را خرد میکردند. چرا؟ چون اینها مظاهر فرهنگ رِقّیت، (۲) برهنگی، حیوانیت و بَهیمیّت غربی است. این نشاندهنده این بود که مردم در پی تحول فرهنگی هستند. یعنی میخواهند بهجای نوکری غرب استقلال باشد؛ بهجای تقلید کورکورانه از غرب تأکید بر مبانی اندیشه ناب اسلام عزیز باشد؛ بهجای شراب که عقل را میزداید و انسان را ملعبه دست شیطان میکند قرآن حاکم باشد و انسان پروردگار عالمیان را بندگی کند، یعنی عمدتاً توجه مردم و حضرات مراجع عظام، خصوصاً بنیانگذار نظام اسلامی امام بزرگوار (ره) به مسائل فرهنگی بود.
آنچه که مردم ما را عصبانی میکرد و علیه شاه و دستگاه سلطنت پهلوی برمیانگیخت، لودگیهای فرهنگی نظام منحط و وابسته پهلوی بود، مثلاً جشن هنر شیراز جسارت به فرهنگ ملت بزرگوار ما بود و چنین حرکتهایی باعث شد مردم رشید ما عصبانی شدند و در مقابل دستگاه شاهنشاهی آن حرکت جانانه را انجام دادند. پس ملاک و معیار برای ما در همه قضاوتها مسائل فرهنگی است و بایستی همه دولتهایی که سر کار میآیند مد نظر داشته باشند که مسائل فرهنگی در رأس مسائل ما و در رأس مسائل فرهنگی ما دعوات به صراحه اسلام عزیز است. من باب مثال حجاب یکی از دقیقترین، کارآمدترین و ماناترین معیارهای فرهنگ اسلامی است. اصلاً اسلام بدون حجاب و عفاف نداریم.
حاج آقا! نظر اسلام در باره تساهل و تسامح چیست؟
تسامح و تساهل که پیغمبر اکرم (ص) فرمودند «بُعِثتُ عَلَى الشَّرِیعَه السَّمحَه السَّهلَه»، در ذات احکام وجود دارد. تسامح و تساهل یعنی رضایت خداوند به ادنی، در مقابل واجبات حاصل میشود. در ذات احکام اسلام سختگیری وجود ندارد. این مربوط به ذات و ماهیت خود احکام است، نه اینکه در خصوص پیاده کردن احکام تسامح و تساهل داشته باشیم.
در زمینه تسامح و تساهل به آقایان فقها و اصولیین مراجعه بفرمایید و بگویید تسامح و تساهل را برای شما معنا کنند. تسامح این نیست که مثلاً بیحجابی را دامن بزنیم، اینکه کفر است، حتی اگر بیحجاب را هم میبینیم و بیخیال باشیم به معنی تسامح نیست. معنایش خودداری از امر به معروف و نهی از منکر که از ذاتیات اسلام و اوّلیات دعوت به اسلام است.
فکر میکنید اداره مملکت با شعار تساهل و تسامح توسط دولت امکان پذیر بود که در وزارت ارشاد مهاجرانی، این دیدگاه به طور مداوم در حال تکرار بود؟
متأسفانه دولتهایی که با نگاههای لیبرالیستی وارد میدان اجرا در کشور میشوند به دلیل اینکه هم میخواهند به دشمن موقعیت و امتیازی بدهند و هم رضایت جریانهای لیبرالیستی را به دست بیاورند، گاهی اوقات یا خواسته یا ناخواسته در مقابل احکام اسلام میایستند که نه به صلاح دنیای آنهاست و نه به صلاح دینشان، چون بالاخره روزی دولتشان سر میآید و تمام میشود و اثر زشت و منفی از خودشان باقی میگذارند و به صلاح آخرتشان هم نیست، چون فردای قیامت در پیشگاه پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) چه حرفی برای گفتن دارند.
لذا دولتها باید در کمال غیرت اسلامی لااقل دامن به مفاسد نزنند. از آنها توقع نداریم در جهت اصلاح مردم عمل کنند، این توقعات از اینها نیست که به اصلاح باطن افراد بپردازند. اینها پیشکش! مردم را خدای نکرده به سمت معصیت هل ندهند و به لودگی و بیتوجهی به احکام الهی تشویق نکنند. معالاسف شاهد چنین مواردی هستیم و دارم میبینم خانوادههای شهدا خون جگر میخورند و بسیاری از متعهدین و انقلابیون از شرایط پیش آمده خیلی راضی نیستند.
توصیه شما به دست اندرکاران فرهنگی چیست؟
به سیاسیون عرض میکنم آنهایی که آخر کار در میدان میمانند و از استقلال و تمامیت کشور دفاع میکنند، همین حزباللهیها و خانوادههای متدینین هستند که الان دارند حرص میخورند. کسانی که دنبال این هستید رضایتشان را کسب کنید، هیچ به درد شما نمیخورند. اگر برای کشور خطری پیش بیاید لیبرالیستها و فمینیستها اصلاً شجاعت و جرأت حضور در میدان را ندارند. آنها بهراحتی خودشان را در پرتگاههایی میاندازند که دنبال عیش و نوش بروند. آنها مرد میدان مبارزه نیستند. چنان چه در دوران هشت سال دفاع مقدس دیدید، چه کسانی به میدان رفتند؟ چه کسانی سینههایشان را در مقابل گلولههای دشمن سپر کردند تا اسلام بماند؟ همان تیپ و همان افراد با همان خواص الان وسط میدان میمانند و از اسلام دفاع میکنند. خدا را خوش نمیآید یاران واقعی انقلاب را از خودمان برنجانیم و آنها را دچار ناراحتی، حقد و کینه کنیم. امیدواریم حرکتهای منصفانه و مطابق با دعوت اسلام و رضایت خدای تعالی، مقام معظم رهبری و خانوادههای شهدا انجام شوند و انشاءالله تعالی شاهد تنشهای روزافزون در جامعه نباشیم.
نقش نیروهای مؤمن و انقلابی که از آنها یاد کردید، چیست و الان باید در مقابل چنین اتفاقاتی چه کاری انجام بدهند؟
به نظر میآید مردم نگران عزت و تمامیت ارضی کشورشان هستند. غیرت دینی باید در میان مردم شعله بکشد و وجود و حضور داشته باشد تا انشاءالله تعالی بتوانیم اهداف مبارک انقلاب اسلامی را پیگیری کنیم. مردم اجازه نخواهند داد مستکبرین حتی تصور تجاوز به میهن عزیز اسلامی ما را داشته باشند. آقایان نباید از دلواپسی مردم نگران باشند، این همان چیزی است که نظر مبارک امام عزیز بود و از نوع نگاه رهبر بزرگوار پیداست که از این دلواپسی راضیاند. مردم حق دارند. انشاءالله رحمان مباحثی که از حضرات شهدای عظیمالشأن ما رسیده سلامت بماند. هر ملت غیرتمندی حق دارد برای آینده خودش دلواپس باشد.
به هرحال در حال حاضر ما باید نگران چه چیزهایی باشیم؟
این پیشامدها برای کمال انقلاب میافتد و به هیچ عنوان نگرانی ندارم، بلکه لحظه به لحظه و روز به روز اعتقاد ما به انقلاب اسلامی و وجود مبارک ولیفقیه راسختر و محکمتر میشود. اینها روزگارانی است که میآیند و میروند. خوش به حال کسی که در این تلوّن و تحول احوال دینش را حفظ میکند و اتفاقاً میدانی پیش میآید که همه جریانها بیایند و حرفشان را بزنند و ایدههایشان را پیاده کنند. در این میان مردماند که باید انتخاب کنند و بفهمند کار را به دست کدام جریان بسپارند. لذا حداقل برکت این روزگار این است که برای مردم قدرت مقایسه حاصل میشود و مردم میتوانند خیلی قشنگتر حقایق را ببینند، تحلیل کنند و بفهمند و چهره واقعی افراد را از یکدیگر متمایز کنند و تشخیص بدهند که راه را چگونه ادامه بدهند.
پینوشتها:
(۱) قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳
(۲) بندگی، غلامی