محمد رضا اعتمادیان در گفتگو با ما از صلح امام حسن علیه السلام و جفایی که بر ایشان رفته و میرود گفت و از نرمش قهرمانانه! گفتگویی که انتهای آن از تقابل با رهبری قرار دادن افراد مختلف و بازگشت محکومین و فعالان فتنه به حاکمیت هم سخن به میان آمد. گفتگوی ما را با این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و مشاور سه رئیس جمهور پیشین میخوانید.
***
آقای روحانی در همایش سبط النبی صحبتهایی در باره صلح امام حسن (ع) کردند که این استنباط برای بعضی از افراد پیش آمده است که در مذاکراتمان به دنبال صلح هستیم، در حالی که حضرت آقا گفتهاند ما در مذاکراتمان امتیاز نمیدهیم که مابهازای آن چیزی بگیریم. فکر میکنید رویه درست در مذاکرات ما چه باید باشد؟
بزرگترین ظلمی که به امام حسن مجتبی (ع) میشود این است که بگویند ایشان صلحطلب بود و بزرگترین ظلمی که به سیدالشهدا (ع) میشود این است که بگویند ایشان جنگطلب بود، در حالی که هر یک از امامان اگر در موقعیت این دو بزرگوار قرار میگرفتند همین شیوه را در پیش میگرفتند، بنابراین وظیفه ایجاب میکند انسان چه روشی را اتخاذ کند.
الان هر کاری بخواهیم بکنیم و حتی اگر قرار است تلفن آمریکاییها و غربیها را هم جواب بدهیم نگاهمان به دهان آقاست. اگر آقا مایل هستند صحبت کنیم، صحبت میکنیم. مایلاند تلفن بزنیم، میزنیم. ما مسئولین را این جوری میشناسیم. رئیسجمهور یا هر یک از وزرا اگر چیزی خلاف نظر آقا اعلام کنند، اشتباه میکنند.
مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند نظرشان چیست. ما تسلیم زور نمیشویم و باج نمیدهیم. زور هم نمیگوییم. به همان میزان زیر بار زور نمیرویم که زور هم نمیگوییم. همان اندازه سازش میکنیم که کوشش میکنیم.
به هر حال انقلاب اسلامی اصلاً در برنامه آمریکا و اذنابش نبوده است و اصلاً نمیدانستند با آنچه کار کنند. هشت سال جنگ را به آن تحمیل نکردند که فقط بجنگند، بلکه جنگ را به آن تحمیل کردند که بساطش را جمع کنند.
حالا قدرتی مثل ایران آمده است و میگوید من حرف دارم و حرف حساب هم دارم. پشت حرف من منطق وجود دارد و پشت حرفم دین و ائمه اطهار (ع) هست. از اینها الگو برمیدارم. آمریکا در اینها مانده است و لذا هر کسی هر حرفی خارج از این چهارچوب بزند اشتباه کرده است.
آیا شرایط امروز ما با شرایطی که امام حسن (ع) صلح کردند یکی است و این مقایسه درست است؟
به همان دلایلی که مقام معظم رهبری فرمودند، شرایط ما با آن زمان نمیخواند. حتی در آن هشت سال هم دفاع کردیم. دستور ایستادگی داده میشد، ولی دستور حمله داده نمیشد. به خاک کشور ما حمله کردند و ما هم با تمام قوا دفاع کردیم. چیزی که خیال همه را راحت میکرد این بود که ولیفقیه پشتیبان کشور است و به فرمان او میرفت یا نمیرفت. الان هم همین است و هر چه ولیفقیه بگویند ملاک قرار میگیرد. بایستی موقعیت پیش آمده و صدور انقلاب اسلامی را که حاصل خون شهداست قدر بدانیم و همه باید به وظایف خودمان درست عمل کنیم و بدانیم کجا نه بگوییم و کجا بله. باید ببینیم اگر چه کار کنیم خداوند از ما راضی و خشنود میشود و ما را بنده صالح خودش میداند.
آقای روحانی اشاره کردند نرمش قهرمانانه بسیار دشوارتر از جهاد قهرمانانه است. نرمش قهرمانانه کجا کاربرد دارد و چگونه باید اجرا شود؟
اصل حرف درست است. واقعاً نرمش قهرمانانه در جنگ دشوارتر است. انسان به خاطر دین و آرمانش باید خیلی چیزها را تحمل کند که گاهی بسیار دشوار میشود و واقعاً جنگیدن راحتتر است. انقلاب ما انقلاب اسلامی است و کسانی از این پست و مقامها سربلند بیرون میآیند که از صبح که بیدار میشوند تا شب نگاهشان به دستورات دین خدا باشد و به صلاح مملکت فکر کند، اما اگر بخواهد گرفتار سیاستبازی، حزببازی، جناحبازی و اذیت کردن همدیگر باشند که وای به حالشان.
مطلب دیگری که مطرح شده این است که اعتدال و عقلگرایی و میانهروی در برابر خشونتطلبان سیره ائمه اطهار (ع) بوده است و گاهی هم دیگران زبان به گلایه میگشودند و به این شیوه ائمه (ع) اعتراض میکردهاند. آیا در حال حاضر میتوانیم از عبارت «میانهروی و اعتدال در مقابل افراطگرایان و خشونتطلبان» استفاده کنیم؟
راه ما این است که در مواقع عصبانیت عصبانی نشویم. وقتی دشمن عقبنشینی میکند، چندان امیدواری پیدا نکنیم که به هدف رسیدهایم و مراقب فکر دشمن باشیم. برداشتم از حرفهای ایشان این است که تصور نکنید پشت میز نشستن و مذاکره کردن کار سادهای است. همان طور که عمل کردن هم کار دشواری است. به هر حال ما هر کاری که میکنیم برای سربلندی و آرامش کشورمان و فرزندانمان هست. الان هم که الحمدلله آرامش داریم و آسوده زندگی میکنیم. در هر مرحلهای اگر درست به وظایمان عمل کنیم سربلند خواهیم بود.
حضرت آقا در دو تاریخ مختلف بحثی مطرح کردند به نام «تغلب». به معنای استفاده از زور. که البته در صحبتهای ایشان این واژه برای ورود به حاکمیت استفاده شده بود. در سال ۸۸ عدهای «تغلب» کردند و محکوم هم شدند. حالا عدهای از آنها میخواهند دوباره به حاکمیت برگردند. به نظر شما شرط بازگشت آنها به حاکمیت چیست؟
نمیشود با یک چوب همه را راند و برای همه یک جور قضاوت کرد. سوابق این افراد باید بررسی شود که کجا با انقلاب همراه بودند و کجا نه. در چه موقعیتهایی همراه با مخالفین فریاد زدندو و چه فریادهایی زدند. بعد از بررسی همه این اتفاقات میتوان یک به یک در مورد هر کدام از این افراد قضاوت کرد و برای هرکدام جداگانه تصمیم گرفت. اینکه بگوییم هیچ کدام نباید برگردند عادلانه نیست و این هم که بگوییم همه برگردند سادگی است.
عدهای از همین افراد محکوم شده ژست مظلومیت به خود گرفتهاند و میگویند درست است که با ما رفتار بدی شد. اما ما میبخشیم! یعنی به گونهای صحبت میکنند که ماجرا برعکس جلوه داده میشود. حالا آنها طلبکار هم شدهاند.
قدیمیها میگویند وقتی طلبت را از بدهکار مطالبه نکنی خودش از شما طلبکار میشود. اینها باید بدانند که حساب و کتابی هست و این گونه نیست که کاری کردی و مدتی نبودی، حالا دوباره برگرد. از طرف دیگر بدانند آن قدر هم سخت و خشن نیستیم که اگر کسی اشتباهی کرد او را طرد کنیم. اما این حساب و کتابها باید لحاظ گردد. مثلا کسی که از این دست اشتباهات کرده را شما نباید دستش را بگیری و سمت مدیر کل و معاون و... به او اعطا کنی.
افرادی از این دسته که به طور ویژه در فتنه بودند و به شدت محکوم شدند، چطور؟ آیا درست است که مجددا پست بگیرند و به مناصب دولتی برگردند؟
چرا ما باید دنبال این گونه نیروها باشیم. مگر نیروی توانمند در کشور کم داریم که اینها برگردند؟ افرادی که بتوانند چند اداره و وزارتخانه را اداره کنند کم نداریم. هم ما نیاز نداریم سراغ آنها برویم، هم آنها نیاز ندارند به ما! شمایی که کار سیاسی کردی و در آن اشتباهات زیادی را مرتکب شدی، چوبش را هم خوردی، نباید دوباره به سیاست برگردی. اگر کسی واقعا قصد و غرضی نداشته باشد خودش را کنار میکشد. اما آنکه دوباره میآید و در سیاست وارد میشود چه قصدی دارد. مگر ما در کشور وزیر، معاون، مدیر کل، استاندار، فرماندار نداریم که بخواهیم از اینها استفاده مجدد کنیم؟
برخی علاقهمند هستند چهرههای به اصطلاح سوخته را دوباره مطرح و نظرات آنها را در سطح جامعه پخش کنند. نظر شما در این باره چیست؟
از زمان خود حضرت امام هم سعی شد عدهای را در برابر امام مطرح کنند که البته کسی این قدرت را نداشت، ولی از امام اطاعت نمیکردند. در برابر آنان کسانی بودند که با جان و دل از دستورات امام اطاعت و پیروی میکردند. حتی مراجع با اینکه گاهی نظرات دیگری در باب بعضی از مسائل داشتند، ولی نظرات امام را تأیید میکردند. گاهی حرفهایی زده میشود که طبیعی هم هست. یک وقتی اشتباه هم میشود. هیچ یک از ما معصوم نیستیم. اگر توبه کنیم و درصدد جبران برآییم، قطعاً خدا کمک میکند و اگر خدا کمکمان نکند روزی ده بار هم بگوییم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ* إِهْدِنَا الصِّرَاطَ المُسْتَقِیمَ» (۱) راه به جایی نمیبریم.
در مورد آقای روحانی بعضیها صحبتهایشان را با صحبتهای حضرت آقا مقایسه کرده و بعضی از نکات را در تعارض با هم دیدهاند. نظر شما هم همین است؟
یک وقت هست نظر انسان متفاوت است و این اشکالی ندارد، اما یک وقت هست انسان میخواهد لجاج کند که قابل قبول نیست. گاهی حرفی را میزنیم و بعد متوجه میشویم اشتباه کردهایم، اما چون قبلاً این حرف را زدهایم، عوض نمیکنیم. من آقای روحانی را این طور نمیبینم.
پینوشت:
(۱) قرآن کریم، سوره حمد، آیات ۴ و ۵