ویژه

بدون توجه به اصلاح طلبان، وحدت اصولگرایی را پیش ببریم

کسی که خودش را بین مسلمین جلو بیندازد و ببیند در بین آنها از او برتر، فاضل‌تر و شایسته‌تر وجود دارد، خائن به خدا، پیغمبر و مؤمنین است. خیانت به خدا، پیغمبر و مؤمنین که کار ساده‌ای نیست. پس علاج وحدتمان در این دوره وحدت حول محور ارزش‌ها و مبانی اسلامی است. کاری به اصلاح‌طلب‌ها نداریم. اگر به عنوان اصولگرا حول این محور جمع شدیم، موفق خواهیم بود.
امیر زینلی - وحدت در نظام جمهوری اسلامی ایران دغدغه ای است که همواره مورد توجه بوده است. امام خمینی و امام خامنه ای، هردو بارها و به اشکال گوناگون در این مورد مطالبی بیان کرده اند. در حال حاضر و با توجه به آرایش سیاسی کشور، دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب، در حال رفابت هستند. این که وحدت در این دو جناح به خصوص اصولگرایی به کجا رسیده و خواهد رسید، آن چیزی است که با دکتر اسد الله بادامچیان در میان گذاشته ایم. گفتگوی «شما» با این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی را می خوانید.

***

در جامعه اسلامی ما وحدت چگونه معنا پیدا می کند؟

ملت ما وحدت کلام دارد و همه تحت رهبری ولی امر در مسئله انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه و استقلال از بیگانگان با هم وحدت دارند، مخصوصاً الان بعد از این دهه اقتدار در سایه انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در سراسر جهان و منطقه روشن شده است. لذا در ایام 22 بهمن تجلی این وحدت با همه سلیقهها، دیدگاهها و افکار روشن است. عده کمی دارای ذهنیتهای خاص خودشان هستند.

نکته دوم در وحدت کلام نیاز به بحث مسائل جاری کشور است. اگر بخواهیم وحدت را در سطح جامعه بیابیم، در سطح جامعه دیدگاهها، سلیقهها و افکار مختلف همیشه هست و خواهد بود، چون یک نظام مردمسالاری، اسلامی و آزاد حاکم است و قطعاً دیدگاهها و مواضع مختلف مطرح میشوند. ما در عین کثرت سلیقه، عقیده و مواضع نوعی وحدت کلام داریم. برای اینکه عقاید گوناگون و اختلاف نظرها با آزادی مطرح شوند، هم مبنای قانون اساسی و هم نظرات امام و هم امام خامنهای را داریم و همین که اصلاً انقلاب ما برای این آزادی و استقلال است. پس نظام همیشه زمینه را باز میگذارد و اصل ولایت فقیه پاسدار همه آزادیهاست. با این وضع در هنگام انتخاباتها و جریانهای گوناگون بحث وحدت مطرح میشود.

اینجا یک نکته وجود دارد،که چه جریانی باید در نظام فعال باشد و مسئولیتها را به عهده بگیرد تا آرمانهای واقعگرایانه نظام شکل بگیرد؟

در مقابل جریان ارزشگرایی که میخواهد آرمانگرای واقعنگر باشد، جریانهای دیگر مطرح میشوند که در ضمن اینکه کلیت کلان نظام اسلامی را میخواهند، اما این نوع دیدگاه و تفکرات را دارند، لذا جامعه به دو بخش تقسیم شده است، یکی اصولگرایان و دیگری اصلاحطلبان. قبل از دوران اصلاحات همین دو تیم بودهاند و از اول انقلاب تیم لیبرالها بنیصدر و تیم آقای بهشتی و حزب و خط امام مطرح بودند. بعد که بنیصدر گریخت و رفت، چپ و راست مطرح شد. پس از آنکه معلوم شد چپ و راست وارداتی است و واقعیت ندارد، بهتدریج اصلاحات و اصلاحطلبان و در مقابل آن اصولگرایان مطرح شد. با توجه به اینکه هماکنون دولت اعتدال را بیان میکند و یعنی دیگر اصلاحطلب و اصولگرای تندرو و افراطی نه.

پس در حال حاضر به لحاظ فکری سه جریان مطرح هستند.

بله دقیقاً! یک جریان میگوید من اصولگرا هستم و به اصول انقلاب، امام، فقاهت و ولایت معتقدم. جریان دوم اصلاحطلب است که به کلام معتقد است، اما در عین حال سلیقه، دیدگاهها و مواضعش با اصولگرا کاملاً فرق میکند. اخیراً گروه سومی هم هست که میگوید میخواهیم اعتدال را رعایت کنیم. هر دوی اینها میپرسند آقای اعتدال! یکی از اصول اصولگرایان اعتدال در روشها و گفتار نیست؟ از اصلاحطلبان میپرسند آنها میگویند ما اصلاً میخواهیم معتدل باشیم، ما معتدل و میانهرو هستیم و تسامح و تساهل داریم. این بحث جدید یک نوع مباحث گوناگون را در جامعه پدید آورده است که آیا در انتخابات آینده بین اینها وحدت برقرار میشود؟

در جبهه اصولگرایی چطور؟ چرا این قدر گروه های متفاوت وجود دارد؟

در جبهه اصولگرایی انواع و اقسام اصولگرایان وجود دارد و بعضی از اصولگرایان دارای مواضع داغ و ذهنیتهای خاص خودشان هستند. کاملاً هم مشخص است و نیاز به اینکه چه کسی هست نیست. گروهی هم مثل مؤتلفه اسلامی اصولگرا هستند، ولی روششان مانند اصولگرایی داغ و تند نیست. نوع دیگری از اصولگرایی هست که در عین اینکه تند نیست نوعی روحیه محافظهکاری دارد که بعضی از جریانها کل اصولگرایی حتی انقلابیونشان را متهم میکردند که محافظهکارند. پس درون اصولگرایان هم چندین جناح و گروه وجود دارد. درون اصلاحطلبان وضع خیلی بدتر است، به خاطر اینکه در آنجا اختلافات شدید هست بین گروههایی که جوانهایشان اصلاً روش آنها را قبول ندارند. همین گروهی که خودش را به عنوان ندا مطرح کرده، نسل دوم اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان هم با آنها برخورد منفی کردهاند. بخش دیگر اصحاب فتنه هستند که حسابشان جداست. گروه سوم از اصلاحطلبان معتقد نیستند با فتنه همراه باشند، گرچه مقابله هم نمیکنند و علیه فتنه حرف نمیزنند، اما میخواهند اهل فتنه نباشند که اینها با آنها اختلاف دارند. مجموعههای دیگر هم دارند که متأسفانه توسط امریکا و استکبار حمایت میشوند و امریکا و استکبار امید دارند اینها با تفکرات، تحلیلهای غلط، تفرقهافکنیها، تسلط عقیده بین مؤمنین و متدینین با شیوهها و سبک زندگی غربی در نظام استحاله پدید بیاورند. بخشهای دیگری هم با ذهنیتهای دیگر وجود و بنابراین آنها با هم اختلاف شدید دارند.

گروه منتسب به آقای احمدی نژاد هم در این جناح طبقه بندی می شود؟

از این طرف گروه جدید آقای احمدینژاد با مشایی هستند. گروه دیگر احمدینژاد بدون مشایی است که اینها با هم اختلاف دارند و با هم یکی نیستند. دسته دیگری هم میگویند ما چه کار داریم، اگر در دوران آقای احمدینژاد مسئولیت داشتیم چه دلیلی دارد که مسائل آقای احمدینژاد که راجع به آنها بحث و گفتگو هست در مورد ما هم پیاده شود؟ در آن دوران انجام وظیفه کردیم و الان نمیخواهند خودشان را وابسته به آقای احمدینژاد کنند. تیمی به عنوان پایداری خودشان دو سه تا گروه هستند. در چنین وضعیتی آیا بالاخره اصلاحطلبان خطر میشوند؟ در مقابل آیا اصولگرایان هم برای اصلاحطلبان خطر میشوند؟

آیا وحدت در این جناح قابل دسترس است؟

جامعه ما دو قطبی است. یک قطب اصلاحطلبان و همه کسانی میشود که به اینها وابستهاند و قطب دوم اصولگرایان و کسانی که با آنها هستند. اینها در مقابل آنها به وحدت میرسند و برعکس. الان فضا بدین گونه نیست که غیر از اصلاحطلبانِ طرفدار فتنه و فتنهگرانی که خودشان را جزو اصلاحطلبان میدانند سایر اصلاحطلبان خطر دانسته شوند، بلکه مجموعهای هستند که دارند در این کشور فعالیت میکنند. این طرف اصولگرایان در دعواهایشان با هم نتوانند به تفاهم برسند. این دعواها باعث شده است گفته شود آیا در انتخابات آینده که وحدت لازم است وحدت حول محور چه چیزی انجام میشود؟ اگر بخواهیم وحدت را بین گروهها بیابیم، بعید به نظر میرسد این گروهها با تفاهم با هم و سهمگیری به سهمهای همدیگر قانع باشند. مثلاً وقتی گفته میشد برای تهران 30 نماینده میخواهند بگویند پنج نماینده از این، پنج تا از آن، دو تا از این، سه تا از آن و.... اینها نوعی سهمدهی شوند که بر اساس سهمخواهی و سهمدهی وحدت پدید بیاید. این خوب نیست.

بحثی مطرح است که در این مجموعه بهجای سهمدهی فهرست مشترکی باشد که آن فهرست مشترک بتواند وحدت ایجاد کند.

اگر چنین فهرستی شکل گرفت، اما مورد پذیرش رأیدهندگان ـ که مردم هستند ـ واقع نشد، وحدت به کار نمیآید، چون وحدتی صورت گرفت و لیست مشترکی بیرون داده شد که مردم به آن رأی نمیدهند. هدف این است که مجلس دهم مجلسی از مجموعه این تفکرها و دیدگاهها باشد. راه چاره چیست؟

برای اصلاحطلبان مشکل است، چون آنها مانند اصولگرایان نیستند. اصولگرایان به ارزشهای اصولی معتقدند که در مبانی اسلامی برای هر مسئولیتی باید اصلح، افضل و ارجح را معرفی کنیم. اگر در قیاس با دیگری دید که او اصلح است و بر او رجحان دارد و مقابل او کاندیدا شود مسئول و گناهکار است. حدیثی از پیغمبر اسلام(ص) هست: «من تقدّم على المسلمین و هو یرى أنّ فیهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمین»، کسی که خودش را بین مسلمین جلو بیندازد و ببیند در بین آنها از او برتر، فاضلتر و شایستهتر وجود دارد، خائن به خدا، پیغمبر و مؤمنین است. خیانت به خدا، پیغمبر و مؤمنین که کار سادهای نیست. پس علاج وحدتمان در این دوره وحدت حول محور ارزشها و مبانی اسلامی است. کاری به اصلاحطلبها نداریم. اگر به عنوان اصولگرا حول این محور جمع شدیم، موفق خواهیم بود. اگر مؤتلفه 30 نفر از بین کسانی که شایستهترین برای این دوره مجلس و دهه چهارم انقلاب و نظم نوین جهانی هستند، انتخاب کرد، بروید به آنها رأی بدهید. این حرف نباشد که چرا مؤتلفه معرفی کرده است. همه بیایند روی شایستهترینها وحدت کنند. اگر وحدت روی ارزشها باشد، استوار، محکم، مثمر ثمر و پرفایدهای است. اگر وحدت روی بده بستانهای سیاسی و سهمبری این و آن و دیگری باشد طبعاً وحدتی به دست نمیآید و خیلی هم مثمر ثمر نخواهد بود.

آیا اصولگرایی به چهره واحدی خواهد رسید؟

با وجود همه این بحثها وقتی نزدیک انتخابات میرسیم، اگر بتوانیم عناصر شایسته و برتر را معرفی کنیم، هم توده مردم به آنها رأی خواهند داد و هم بخش عمده اصولگرایان بر مبنای ارزشگرایی در مورد اینها به وحدت میرسند و به آنها رأی میدهند.

https://shoma-weekly.ir/qzAQBV