همزمان زمینهای فراهم شد که در اتاق بازرگانی وارد شوم و رئیس اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران شدم که 70 درصد از اقتصاد کشور یعنی بنگاهها و شرکتها از خرد گرفته تا کلان در حوزههای مختلف صنعت، معدن و کشاورزی در اینجا هستند. اینجا باشگاهی است که مجموعه مسائل، نقاط ضعف و قوت، پیشنهادها و چالشهای فعالین بخش خصوصی در آن وجود دارد. خوشبختانه این اتاق را به فضایی تبدیل کردیم که در این مقطع حساس که دوران گذر از اقتصاد دولتی در اجرای اصل 44 است، با توجه به آن سابقه واسطی باشد که از یک سو مسائل بخش خصوصی را جمعبندی کند و به اطلاع مسئولین بخش دولتی و مجلس برساند؛ از آن سو حرفهای آنها را بگیرد و به اینها برساند و در یک فضای چالشی، انتقادی، همراهی و برنامهریزی شده و به عنوان یک عامل بسترساز، زمینهساز و اجراکننده این دوران انتقال یک نقش کاملاً کلیدی را در حوزههای مختلف اجرایی ایفا کند.
آنچه که گذشته است، از حضور در ابتداییترین بخش اقتصاد که عبارت است شاگرد نانوایی و کار حسابداری تا حضور در بخشهای استراتژیک و دولتی سیاستگذار، بخشهای خصوصی، بخشهای محرومیتی، بخشهای تعاونی و بخشهای نظامی در شرایط جنگ که مسئول تدارکات صنایع دفاع , معاونت بازرگانی بودم بیان شد. آنچه که خدا به من کمک کرد، این بود که همیشه در یک خط سیر کردم، یعنی در حوزه اقتصاد و مسائل اقتصادی، شئون مختلف آن و تولید و توزیع، برنامهریزی، محرومیت و جنگ حضور داشتم و سپس همه این یافتهها در یک محیط علمی با تئوریها و دیدگاههای علمی و ارتباطات بینالمللی جمعبندی شدند و امروز به صورت برنامه ای برای اداره کشور تدوین شده است که امیدواریم بتوانیم در مقابل فرصتهایی که خدا ایجاد کرده است، ادای وظیفه کنیم و بدهکار نشویم.
بعد از این مجموعه حضور من در وزارت و نهادهای استراتژیک کشور یعنی هیأت دولت و تمام شوراهای عالی اقتصادی شامل شورای عالی اقتصاد، شورای عالی بیمه، شورای عالی حمل و نقل، شورای عالی بانک و... تمام شوراهای عالی در حوزههای استراتژیک اقتصادی کشور به عنوان رئیس یا عضو تکمیل کننده و بعد هم روابط بینالملل و حضور من در معاونت وزارت صنایع، معاونت اقتصادی و امور بینالملل، جمعبندی این یافتههای اجرایی که در عمل بوده، در یک محیط علمی دستهبندی و با تئوریهای علمی روز همخوان شد.
یعنی این یافتههای حدود 30 سال دوران تحصیل و کار، را در یک دوره مدیریت استراتژیک جامع همه این حوزههای پنجگانه است، در یک محیط علمی، تحقیقی، چالشی و بهروز مطرح کردم، آن هم در دانشگاهی که اساساً برای این کار ایجاد شده است. در همه دنیا دانشگاههای مشابه « دانشگاه عالی دفاع ملی» تربیتکنندگان مدیران استراتژیک کشورها هستند که عمدتاً هم زیر نظر ستاد مشترکهای کشورهاست. کیسینجر و امثال او در آمریکا فارغالتحصیلان همین مراکز هستند که حوزههای فرهنگی، اقتصادی، نظامی، امنیتی را با هم ترکیب میکنند. در کارگروهی که من تحصیل داشتم، یک خلبان، یک روحانی، یک سردار سپاهی بود و منِ اقتصادی و یک نفر فرهنگی، مجموعه اینها مسائل کشور را در مورد جاهای مختلف به دست ما میداد و مثلاً در سفری که به خوزستان رفتیم، کل مسائل منطقهای، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی خوزستان را کار کردیم که مبنای یک برنامه تحقیقاتی مفصل شد؛ همین طور در مناطق آزاد.
و بعد چالشهای مستمر در یک فضای استراتژیکی که تحت تأثیر مسائل داخلی و بینالمللی بود و مجموع این یافتهها برای یک کار استراتژیک شکل گرفتند، مخصوصاً آخرین حلقه از حلقههای کاری من، مجموع این اطلاعات در بخش حکومتی بود و بعد هم در بخش خصوصی جمع شد، آن هم در مقطعی که قرار است اقتصاد از دولتی بودن به بخش خصوصی برود.
این اتاق شامل 120 تشکل اقتصادی و صنعتی اعم از معدنی، کشاورزی، نفت و انرژی گاز هست و کمیسیونهایی که دارم اداره میکنم، مجموعه این چهار شعبه با تمام مسائل روزشان اعم از مسائل بانکی و... هستند. بعد هم حضورم در نهادهای حمایتی. معاون برنامهریزی کمیته امداد که بودم، در حوزه محرومین و محرومیتزدایی با این مسائل آشنایی دارم.
بنابراین در بخش دولتی از اجرائیات تا مباحث استراتژیک و در بخش خصوصی و نیز حوزه محرومین و محرومیتزدایی حضور داشتهام و بعد هم همه این اطلاعات در یک محیط علمی یعنی در جای اختصاصی خودش که مدیریت استراتژیک باشد جمعبندی و دستهبندی شدهاند.
تِز دکترایم هم دقیقاً چیزی است که امروز به آن نیاز داریم، یعنی در یک کار مطالعاتی تحقیقاتی با چالش مفصل که حدود ده سال طول کشید، « راهنمای راهبرد تجاری منطقه ای با رویکرد توسعه و امنیت»، یعنی ما با ابزار استراتژیک تجاری چگونه میتوانیم توسعه و امنیت ملی کشور را با استفاده از پتانسیل منطقهای بالا ببریم. تدوین این پایان نامه هم حاصل خطی است که در دوره وزارت گرفتم.
در اینجا ثابت کردم که امنیت ما در گرو تجارت ماست. توسعه اقتصادی ما در سایه تجارت منطقهای میسر میشود. وجه مشترک ما با همه این کشورها تجارت ما و توسعه اقتصادی است. بعد هم 24 راهکار اعلام کردم که عبارتند از: بانک مشترک، حمل و نقل مشترک، هواپیمایی مشترک، سرمایهگذاری مشترک و... که اگر خدا توفیق بدهد، همه برنامهها نوشته شده و به تأیید همه صاحبنظران رسیده است. بعد هم آن را در میان همه خبرگان کشور، نمایندگان مجلس و دانشگاهها پخش کردم و از همه آنها بازخورد گرفتم. خوشبختانه هنوز این متن مرجع است.
این هم از عنایات الهی است و انسان خودش نمیداند که خدا دارد او را برای چه چیزی آماده میکند که از دستفروشی، تیمچه و بازارچه تا کمیته امداد و بشاگرد و مناطق محروم تا بزرگترین مرکز سرمایهداری بنگاههای بینالمللی تا نطفههای اصلی بخش خصوصی، همه را در یک فرآیند طی کردم و بعد اینها را با محیطهای علمی و دانشگاهی جمع و جور کردم و ارتباط با همه اینها و تشکیلاتی که در اتاق بازرگانی از مجموع نخبگان در حوزه اقتصاد داخلی و خارجی درست کردم، به اضافه حضور در شورای مرکزی یک حزب قوی و سابقهدار و دمخوری با رجال سیاسی و با روحیه تعادلیای که با همه اینها در ارتباط بودم. یعنی با همه جریانات سیاسی کشور بهگونهای دمخور بودن و انتخاب یک جریان در مسیر نظام و انقلاب به اضافه وصل شدن به روحانیت و خانواده روحانی و در فضای روحانی بودن، مجموعهای را درست کرده که آمادگی برای مسئولیت ریاست جمهوری را ایجاد کرده است.