ویژه

اگر با مردم صداقت داشته باشیم، مقاومت می‌کنند

ایشان نکته‌ای را ابتدا می‌فرمایند که این‌طور نیست که در خفا یک حرف و علنی حرف دیگری بزنیم. صداقت هست. ایشان به مردم اعتماد دارد و مردم هم به ایشان اعتماد دارند.

امیر زینلی - رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولین در روزسهشنبه 2 تیر ماه 94 مطالبی فرمودند که اهمیت بسیار زیادی داشت. از اقتصاد مقاومتی تا مذاکرات و از انتقاد مردم به مذاکرات تا نگرانی از وحدت کشور سخن راندند. در زمینه این سخنان مهم با حسین همدانی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گفتگو کرده ایم.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولین نظام مطالبی فرمودند که بخش اولش راجع به اقتصاد مقاومتی است. ایشان فرمودند باید به اقتصاد مقاومتی تکیه کنیم. و این حرف تازه ای نیست. چرا دوباره تکرار شد؟

البته پیش از این هم فرموده بودند، نه برای الان برای کل زمانها چه در زمان تحریم و چه زمانهای دیگر. ایشان فرمودند اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کاملاً امکانپذیر است. سپس تحلیلی را فرمودند که با پانزده کشور همسایه با 370 میلیون نفر جمعیت ارتباط، ضمن اینکه 70 میلیون نفر بازار داخلی و تجربه 37 سال کشورداری داریم. به نظر من این فرمایشها هوشمندانه هستند و با مطالعه دقیقی تنظیم و بیان شدهاند.

مقام معظم رهبری اشاره کردند ما طرحهای زیادی داریم، اما باید اجراکننده آنها را پیدا کنیم. مشکل این است که سطحینگری، عادی دیدن مسائل و در نیاوردن عمق مسائل چالشی است که بعضیها را سرخورده کرده است. واقعیت هم این است که بعضیها میگویند آیا اقتصاد مقاومتی و موضوعات دیگر به نتیجه میرسند؟

ایشان نکته استراتژیکی را فرمودند که برایم جالب و مشی حضرت امام است. اگر با مردم صداقت داشته باشیم و حقایق را به مردم بگوییم ملت وفادار ما مشکلات را تحمل و مقاومت میکنند. اقتصاد مقاومتی را در مورد واردات بیرویه قاچاق، استفاده دولت از تولیدات داخلی و توجهش به کارگاههای کوچک مطرح کردند. با وجودی که همیشه فرمایشهای رهبری راهگشاست این بخش از صحبتهای ایشان حاوی مطالب بسیار زیبا و جالبی بود.

وظیفه ما به عنوان مؤتلفه اسلامی و ائمه جمعه و جماعات این است که حقایق را برای مردم بگویند، در این صورت مردم همراه میشوند و مشکلات را تحمل میکنند. نه اینکه مطالب به صورت شعاری بیان شود و سخنرانی بالای منبر برود و یا تریبونی در اختیارش قرار بدهند و شعارهایی بدهد و اصلاً درک و فهم مخاطب را در نظر نگیرد و فکر هم بکند سخنرانی هیجانی را انجام داده است.

ایشان فرمودند میتوانیم حقایق را برای مردم بگوییم و با واردات بیرویه قاچاق برخورد و مقابله جدی کنیم. الان روزنامهها رسماً اعلام میکنند 20 میلیارد دلار ـ معادل 132 هزار میلیارد تومان ـ قاچاق سوخت و ارز در سال 92 انجام شده است. بعد هم گفته شده است 17 میلیارد هم واردات قاچاق داشتیم. یعنی نزدیک به 40 میلیارد دلار رفت و برگشت قاچاق در کشور داریم. چگونه ممکن است؟ خطیب جمعه، سخنران در محافل و مجالس مختلف، روزنامهها، روحانیت، حزب مؤتلفه و دیگر گروهها میتوانند این مسائل را تبیین کنند و در این مسیر گام برداریم. در مجموع آنچه رهبری در باره اقتصاد مقاومتی فرمودند هوشمندانه، استراتژیک و بسیار مهم است.

ارزیابی شما از تصریح بر خطوط قرمز چگونه است؟

ایشان نکتهای را ابتدا میفرمایند که اینطور نیست که در خفا یک حرف و علنی حرف دیگری بزنیم. صداقت هست. ایشان به مردم اعتماد دارد و مردم هم به ایشان اعتماد دارند.

نکته دوم اینکه در باره تیم مذاکرهکننده واژههایی را به کار بردند امین، غیور و دارای غیرت ملی، شجاع و با شهامت و متدین هستند و دقت کامل دارند، یک نفر مقابل جمع دشمنان هستند. به نظر من خیلی صریح، روشن و شفاف است. تبعیت از ولی فقیه یعنی فرمایشهای ایشان را به روشن و باز دریافت کنیم و بگیریم و تحلیل و گمانه شخصیمان را بهجای صحبتهای آقا به خورد مردم ندهیم. با توجه به سن فعالیت سیاسیام در 37 سال چه در زمان حضرت امام و چه در زمان ولایت رهبر معظم انقلاب تا به حال حمایتهای این چنینی و مکرر را از ولی فقیه سابق و حال نشنیده بودیم که در باره چنین موضوعی اینقدر صراحت به خرج بدهند. چرا رهبری اینها را میگویند؟ در مقابل کسانی میگویند که با ابزار تهمت، خیانت، دزدی، جنایت، فحاشی و زشتگویی به تیم مذاکرهکننده وارد ماجرا میشوند. رهبری این حرفها را به آنها میزنند که من اینها را میشناسم. به نظر من امتحان ولایتمداری اینجاست. متأسفانه عدهای میگویند ما اینحرفها را به خاطر خود آقا میزنیم! بیان رهبری بلیغ، روشن، واضح و شفاف است، در حالی که عدهای میخواهند سمت سخنگویی را داشته باشند. رهبری میفرمایند بعضی از اینها را خودم میشناسم و برخیها را از راه دور. البته معصوم هم نیستند، چون بشرند.

بخش سومی که بدان اشاره کردند، منتقدین و به رسمیت شناختنشان است. آقا آنها را به رسمیت شناختهاند. به نظر من رهبری حق آنها را محفوظ دانستند. بعد فرمودند انتقاد کردن آسانتر از عمل کردن است. بعد هم مثال استخر و شیرجه را زدند که طرف بالا رفته است و میخواهد شیرجه بزند. ایشان فرمودند طرف مقابل عیوب را میداند، اما چارهای ندارد. مثل نکته دوم منتقدین خودشان را در جایگاه سخنگوی رهبری قرار میدهند، در صورتی که ایشان میفرمایند حق منتقدین محفوظ است. بیایند و انتقاد کنند، ولی به نظر من به نام خودشان انتقاد کنند، نه به نام ولی فقیه و نیتخوانی و گمانهزنی نکنند که رهبری میخواهند این را بگویند.

به نظر شما چرا ایشان به تاریخچه مذاکره پرداختند؟

به نظر من خیلی از چیزهایی که در ذهن اشخاص، گروهها و افراد بود فرو ریخت. ایشان فرمودند اصلاً آغاز این مذاکرات متعلق به دولت یازدهم نیست، بلکه مربوط به دولت دهم است. این مشخص است که بدانیم چقدر فقر اطلاعاتی داریم. در واقع در این باره تصور نامفهومی در ذهن افراد وجود دارد. ایشان فرمودند این مذاکرات مال این دولت نیست و از قبل شروع شده و واسطهای آمده است. فکر می کنم این واسطه سلطان قابوس از عمان هست. گفتند در این قضیه آمریکاییها میخواهند مشکل را حل کنند. رهبری فرمودند حرفی نداریم اگر آنها میخواهند بیایند حل کنند، بیایند، ولی اطمینان نداریم، رابط و واسطه گفت بیایید یک بار دیگر هم امتحان کنید. عرضم در این بخش از فرمایشهای آقا این است که چقدر فقر اطلاعاتی داریم و با وجود این گمانهزنی هم میکنیم مثل مؤتلفه، ائمه جمعه، سخنران و نماینده مجلس. بالاتر از همه اینها فرمودند اکثر حضاری که در دیدار و از مسئولین کشور هم هستند، از محتوای مذاکرات خبر ندارند. جمعی که در آن دیدار حضور داشتند همگی از دستاندرکاران نظام هستند و مردم عادی کوچه و بازار نیستند. آقا به اینها میفرمایند شما در جریان نیستید. آن وقت یک جوان 22 ساله به خودش حق میدهد به نیابت از طرف آقا سخنرانی کند و بگوید من همه اطلاعات را دارم! در حالی که رهبری به حضاری که آنجا بودند گفتند شما در جریان مسئله نیستید. با این اوصاف ببینید چقدر اظهارنظرها حب و بغضی میشود و دور از واقعیات است.

مثالی میزنم که فیلی را در تاریکی گذاشتهاند و هر کسی از ظنّ خودش دستی به فیل میکشد و میگوید فیل این شکلی است. رهبری میفرمایند شما که اینجا نشستید در جریان مسائل نیستید و از محتوای مذاکرات خبر ندارید و بالاتر از همه اینها تحلیل میکنند که این مذاکرات از کجا شروع شده است. دو سال و نیم قبل یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان راجع به این قضیه و دیدارهایی که در عمان انجام گرفته بود، افشاگریهایی کرد.

رهبری با بیان اینکه مذاکرات مال این دولت نیست و از دولت قبل شروع شده است، مطالبی که در ذهن افراد بود فرو میریزد. بعد فرمودند برای اینکه چانهزنیها را بالا ببریم باید سر میز مذاکره چیزی برای عرضه کردن داشته باشیم.

میفرمایند: «سر میز مذاکره یک بده و بستان است.» باید هزینه داد تا بهرهبرداری کنیم. حرفم این است صدا و سیما، رسانه ها و ائمه جمعه چقدر جامعه را توجیه کردند که سر میز مذاکره باید چیزهایی را بدهیم و چیزهایی را بگیریم. به نظرم در این زمینه کمکاری شده است.

خطوط قرمزی هم در صحبت های ایشان مشخص شد که بعضی معتقد بودند صراحت این بار بیش از همیشه بود؟

مشخص کردن خطوط قرمز با پیشفرض اولیه است که حرفم را پشت و رو نمیزنم و مخفی و علنیاش یکی است. ما 10 سال، 20 سال و 30 سال را قبول نداریم. همه تحریمهای بانکی، آزادسازی سرمایهها، شورای امنیت و... باید یک جا برداشته شود.

در فراز دیگری فرمودند کار ما را موکول به تأیید آژانس نکنید، به دو دلیل، اولاً آژانس مستقل و ثانیاً عادل نیست و به همین دو علت اگر کار ما تأیید اینها را بخواهد قبول نداریم. خداوند به آبروی امام حسین(ع) وجود ایشان را برای کشور حفظ کند که اینچنین منطقی و مستدل صحبت میکنند.

نکته دیگر فرمودند با بازرسیهای غیر متعارف موافق نیستیم، به هیچ وجه پرسوجو از شخصیتها را قبول نداریم. همچنین بسیار منطقی و مستدل بیان کردند لغو تحریمها مراحل اجرایی دارد که آن مراحل اجرایی را قبول داریم.

در نکته استراتژیکی فرمودند جزئیات را با گروه مذاکرهکننده در میان گذاشتهایم.

بخش آخر فرمایشهای رهبری وحدتی است که باید در جامعه به وجود بیاید. چقدر در این زمینه دچار کمبود هستیم؟

ایشان در این زمینه چقدر زیبا میفرمایند اگر کسی بگوید مسئولین جمهوری اسلامی توافق را نمیخواهند خلاف گفته است. بنده، دولت، مجلس، قوه قضائیه، دستگاههای گوناگون امنیتی و نظامی در این جهت متفقیم و موافقیم توافق باید انجام بگیرد. در ذیل همین بحث میفرمایند همه ما موافقیم که باید عزتمندانه باشد و در این باره هیچ اختلافی نداریم. به دنبال از بین بردن تحریمها هستیم، ولی در فاز دیگری تحریمها برای ما نعمت بود و فرمودند چرا این کار سخت که ظاهرش خیلی بد است برای ما نعمت بود؟ چون به خودمان متکی شدیم.

این مجموعهای از فرمایشهای ایشان بود که به نظرم رسید. به نظر من باید به چند موضوع در پایان این بحث توجه شود. یکی اینکه در باره قضیه مهم هستهای سیاسیکاری و تجارت سیاسی نشود. این خیانت به این مسئله هست. کنگره آمریکا از 100 نفر، 98 نفر حزب دموکرات و جمهوریخواه مخالف یکدیگر ـ که یک سال و نیم دیگر انتخابات است ـ سر موضوع وحدت ملی راجع به مسئله هستهای ایران اتفاق نظر پیدا میکنند. داخل ابرقدرتی مثل آمریکا ـ که دشمن ماست ـ چنین اتحادی وجود دارد. گاهی میبینیم در کشور ما به عنوان امالقرای تشیع و مرکز انقلاب اسلامی چه مخالفین و چه موافقین با موضوع هستهای تجارت سیاسی میکنند. نکته دیگر اینکه هر کداممان که منتقدیم، شخصاً بگوییم من منتقد هستم، نه اینکه نقطه نظرات شخصیام را از رهبری خرج کنم. فرمایشهای ولی فقیه روشن و واضح است و مردم هم دریافت میکنند. همگی دریافت روشنی از سخنان ایشان دارند، مگر کسانی که حب و بغضهایی دارند. شیفتگی به این مقام و این شخص و آن شخص را هم نداریم، ولی نظراتمان را بهجای نظرات رهبر معظم انقلاب مطرح و بیان کنیم آقا چنین نظراتی دارند.آخرین نکته این است که وقتی رهبر معظم انقلاب به عراق و سایر کشورهای جهان اسلام میگویند بیایید وحدت نظر داشته و انشقاق و دودستگی نداشته باشیم، چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است. کشور ما در کانون مرکز خطر با وجود دهها گروه تروریست است، ضمن اینکه در همسایگی کشورهایی مثل عراق، یمن، پاکستان، افغانستان و... که آماج حملات این تروریستها هستند قرار دارد. گروههای جاسوسی اسرائیل (موساد) و آمریکا به خاک ما طمع دارند. با این اوصاف نباید خودمان وحدتمان را از دست بدهیم و شکاف ایجاد کنیم. در هر مجلس و محفلی که میروید میبینید عدهای موافق هستهای و جمعی مخالف آن هستند. این امر باعث ایجاد شکاف میشود و دشمن هم از طریق همین شکافها و خلاءها نفوذ میکند و وحدت جامعه ما را به عنوان امالقرا ـ با وجود این همه دشمنی که داریم ـ از بین میبرد. نظر حقیر این است که بتوانیم این وحدت نظر را داخل کشور حفظ کنیم و در مقابل دشمن یک ید واحد باشیم و زیر پرچم این رئیس و آن رئیس سینه نزنیم و زیر لوای اسلام، ولایت، انقلاب اسلامی و ولی فقیه که جانشین آقا امام زمان(عج)، مرجع تقلید، رهبر جهان اسلام و ذریه حضرت زهرا(س) است سینه بزنیم، نه اینکه در موافقت یا مخالفت با یک نفر دنبالهروی عدهای شویم. رؤسای جمهور مستأجرین چهار یا هشت ساله خیابان پاستور هستند و به هر حال میروند. نهایتاً سه گروه باقی میمانند: مردم، کشور و ولی فقیه. باید دنبال اینها باشیم.

https://shoma-weekly.ir/QwHNf8