ویژه

انحراف بیداری اسلامی و محو فلسطین دو هدف از ایجاد داعش است

این دو جریان یعنی غربی هایی که به واسطه داعش و تجهیزات آن شعله های بیداری اسلامی را در سطح جهان اسلام نشانه رفته اند و صهیونیست ها که در صدد ماجرای فلسطین هستند در واقع دو روی یک سکه اند که برای یک هدف مشترک یعنی شکست خط مقاومت به حرکت درآمده اند
گفتگو: نفیسه زارعی- داعش، گروهکی تروریستی است که بعد از نا امیدی از سوریه این بار برای رسیدن به اهداف حامیان خود به عراق اردوکشی کرده است و تقریبا این روزها با شنیدن این نام و ایجاد ترس کاذب سعی میشود تا آنها را مقتدر نشان دهند این درحالی است که با یک نگاه گذرا به سوریه تمام قضایا شفاف خواهد شد، اما بررسی خاستگاه و وجوه اشتراک داعش با وهابیت، جایگاه آلسعود به عنوان پدرخوانده این گونه ماجراها مسئلهای بود که ما به سراغ دکتر سعدالله زارعی کارشناس علوم سیاسی و مسائل بین الملل رفتیم و با او به گفتگو نشستیم.

باتوجه به رشد جریانات تکفیری در دنیای اسلام شما گروه داعش را با کدام گروه هماهنگ و یک صدا میدانید؟

گروه داعش گروهی است که بر مبنای ترکیب تعصبات مذهبی با قدرت طلبی حرکت خود را آغاز کرده است و در طی این مسیر نفی دیگران برای توسعه نفوذ و قدرت خود را مدنظر دارد. این اصلیترین عناصر شکل دهنده به هویت داعش است یعنی تعصبات قومی به علاوه قدرت طلبی و به انضمام نفی سایر فرق و گروههای اسلامی. ما وقتی که خصوصیات وهابیها را هم مورد مطالعه قرار میدهیم میبینیم وهابیها هم دقیقا در همین سه عنصر با داعشیها شریک هستند یعنی وهابیت هم که البته از عمر آن بیش از دویست سال میگذرد، بر مبنای نوعی فرقه گرایی و تعصبات مذهبی بنا شده است و یک نحله فقهی است که بر مبنای اندیشههای یونسیه استوار شده و سایر فرق و فقهای اسلامی را نفی میکند و این گرایش فرقه گرایانه را با قدرت پیوند زده و تلاش میکند به یک سیطره سیاسی مطلقی در کشورهای اسلامی دست پیدا کند. اضافه بر این دو، نفی سایر مذاهب اسلامی بخشی از هویت وهابیها است، بنابراین جریان داعش با جریان وهابیت که اکنون ما خاستگاه آن را عربستان سعودی میدانیم در اصول و چارچوبهای اصلی یک همانندی دارد.

به عقیده شما باتوجه به اینکه وهابیت مولود آل سعود است میتوان داعش را نیز مولود این حاکمیت دانست؟

در بیان شباهتها و نحوه شکل گیری این دو گروه باید اعتراف کرد که جریان داعش بیش از جریان وهابیت برخاسته از نوعی فضای بین المللی و منطقهای است و به نوعی با سیاستهای قدرتهای بزرگ گره خورده است. میدانیم که سیاستهای آمریکا و صهیونیسم در مناطق اسلامی بر مبنای تفرقه گرایی، ایجاد تنشهای قومی و قبیلهای و مانع شدن از وحدت بین گروهها و جوامع اسلامی است؛ این امور‌‌ همان چیزی است که داعش را شکل داد تا با عملکرد خود به قدرتهای بزرگ برای رسیدن به اهداف خود در تقابل با بیداری جهان اسلام و جلوگیری از گسترش پدیده اسلام گرایی کمک کند، این مسئله درباره وهابیت هم صدق میکند اما درباره داعش این مسئله بیش از پیش پدیدار است. بنابراین داعشیها بیش از وهابیها با اقتضائات سیاسی بین المللی گره خوردهاند و از فضاها و امکانات بین المللی بهره میبرند و به همین دلیل است که امروز در مجموعه جهان تردیدهای جدی درباره اینکه نسبت داعش با صهیونیستها و سرویسهای اطلاعاتی غرب چیست به وجود آمده.

آیا میشود ادعا کرد داعش هم راستا با هدف صهیونیستها در فلسطین و غزه برای شکسته شدن خط مقاومت امروز به عراق اردوکشی کرده است؟

به هر حال باید گفت داعش در واقع فرزند اقتضائات بین المللی است، یعنی قدرتهای بزرگ در سطح دنیا وحدت جهان اسلام را نشانه رفتهاند و بازخیزی جهان اسلام را که ناشی از بیداری اسلامی است، به عنوان یک خطر بزرگ برای خود قلمداد میکنند. در جریان بیداری اسلامی فلسطین به عنوان قلب تپنده و الهام بخش جهان اسلام ایفای نقش میکند و به تعبیری تا زمانی که مسئله فلسطین زنده است، آرمان گرایی اسلامی و به تعبیری بیداری اسلامی در سطح منطقه به شدت جریان خواهد داشت و لذا میبینیم که هم زمان با تخریب خط بیداری اسلامی در سطح منطقه خاورمیانه شاهد فشار شدید صهیونیستها برای از بین بردن مقاومت در فلسطین و به ویژه غزه و پایان دادن به پرونده فلسطین از طریق ابزارهای نظامی و امنیتی هستند. این دو جریان یعنی غربیهایی که به واسطه داعش و تجهیز آن شعلههای بیداری اسلامی را در سطح جهان اسلام نشانه رفتهاند و صهیونیستها که در صدد محو ماجرای فلسطین هستند، در واقع دو روی یک سکهاند که برای یک هدف مشترک یعنی شکست خط مقاومت به حرکت درآمدهاند.

یکی از مسائلی که حول محور داعش مطرح است تشکیل حکومتی تکفیری- سلفی است شما جایگاه داعش و وهابیت و نقش حاکمیت سعودی را که نمونهای از این نوع حکومت است در این جریان چگونه میبینید؟

طبیعی است برای بررسی چنین جریانی مجددا ما باید ریشههای وهابیت را که سه ریشه فرقه گرایی، قدرت طلبی و تنازع طلبی است را در حتما در نظر بگیریم و آن را به شکل توسعه محور بررسی کنیم، در این صورت پی خواهیم برد که در ریشه فرقه گرایی وهابیت، اندیشه محمد عبدالوهاب را عین اسلام تلقی میکند و هر تفکری که با اندیشه متحجرانه و غیر عقلانی محمدبن عبدالوهاب همخوانی ندارد را به راحتی و بدون هیچ دلیلی و منطقی خارج از اسلام ارزیابی میکند و درصدد است که اندیشه او را بر جهان اسلام حاکم کند. این در واقع در مسیر فرقه گرایی است که عنوان میشود در بعد دوم وهابیت دارای یک مشی و تفکر
قدرت
طلبانه است و اساسا وهابیت مولود پیوند اندیشههای فرقه گرایانه محمدبن عبدالوهاب و تفکرات قدرت طلبانه محمدبن سعود است که به هم گره خورده است و در ‌‌نهایت در سال ۱۹۳۱ عربستان سعودی را شکل دادند و اساسا تفکر عربستان سعودی مولود ترویج اندیشه وهابیت و محمدبن سعود است .در بعد سوم هم ما شاهد ستیز وهابیها در سطح جهان اسلام هستیم تلاشی که آنها برای تخریب قبور ائمه و علمای اسلام در عربستان و عراق دنبال میکنند، اینها نمونههایی از این مهم است که این جریان به سمت ایجاد جنگ فرقههای اسلامی میرود و فرقههای اسلامی را به عنوان دشمن قلمداد کرده و به محو آثار اسلامی آنها اقدام میکند.

تمام این مواردی که عرض شد در داعش نیز قابل آدرس دادن است یعنی داعشیها یک اندیشه فرقه گرایانه دارند؛ همین چند روز پیش آنها بیانیهای صادر کرده و بر مبنای آن بیانیه گفتند که همه کسانی که در عراق هستند باید با آقای ابوبکر البغدادی بیعت کنند و کسانی که حاضر به بیعت نیستند چه شیعه باشند و چه سنی، چه بعثی باشند و چه غیر بعثی اینها خارج از اسلام هستند و در واقع به عنوان شهروند مسلمان شناخته نمیشوند طبیعی است که این مسئله اوج اندیشه فرقه گرایانهای است که داعشیها دنبال میکنند یا در بعد دوم ما شاهد هستیم داعشیها برای رسیدن به قدرت از هیچ جنایتی دریغ نمیکنند کشتن زنان، کودکان و افراد بیپناه برای آنها آنجایی که مانعی بر سر قدرتشان باشد امری مباح است لذا میبینیم که جنایات فجیعی را مرتکب میشوند و تصاویر این جنایات را در فیس بوک و سایر شبکههای اجتماعی منتشر میکنند و این را عین اسلام معرفی میکنند. در بعد سوم هم اینکه سایر گروههای اسلامی را تکفیر میکنند و خون شیعه را مباح میدانند و کشته شدن در راه محو شیعه را شهادت تلقی میکنند اینها مواردی است که البته خواسته یا ناخواسته داعش را به وهابیت پیوند میزند.

با این اوصاف آیا میتوان گفت هدف مشترک دو گروه وهابیت و داعش تشکیل حکومت اسلامی شام و عراق به سبکی است که میتوان آن را حکومت سعودی در سطح وسیعتر نامید؟

اتفاقا یکی از نقاط افتراق داعش با وهابیت در همین سئوال شما نهفته است و باید در پاسخ این طور استدلال کرد که داعشیها آنقدر افراطی عمل میکنند که حتی مفتیها و وهابیها تا حدی اجتناب میکنند از اینکه داعش را وهابی و شاخه و عضوی از خانواده خود بنامند و یا حداقل در کمترین شکل خود آن را با وهابیت گره بزنند و البته این نکته را نیز باید به این مسئله اضافه کرد که وهابیها کمتر به دنبال توسعه اندیشههای وهابیت در جهان اسلام هستند وهابیت در حال حاضر بیشتر یک فرقه درون گرای متعصب است در حالی که داعش یک فرقه برون گرای متعصب است و داعشیها به بین المللی شدن خود عقیده دارند و معتقدند همه بایستی در جهان اسلام تحت یک خلافت دربیایند درحالی که وهابیها چنین عقیدهای ندارند و تنها به نفی مذاهب دیگر مبادرت میکنند و ادعا و هدف تاسیس حکومت بین المللی را ندارند.

https://shoma-weekly.ir/YlHmad