بعد از اختلافات با دولت بر سر ارائه برنامه کپی شده از کشورهای بلوک شرق و عدم آمادگی برای پذیرش برنامه ما در خصوص برنامه مبتنی بر نگاه اسلامی و همچنین تغییر و تحولاتی که در وزارت بازرگانی انجام شد و وزیر جدید آمد، هرکدام از مجموعه تیم ما به قسمتی منتقل شدیم. یک مدتی مشاور وزیر سپاه بودم، بعد از آنجا به سازمان صنایع دفاع رفتم و معاونت لجستیک را ـکه بعداً به معاونت بازرگانی صنایع دفاع تغییر نام دادـ در شرایط جنگ بر عهده داشتم. وظیفه این معاونت، تدارکات و تهیه و خرید نیازها از خارج و توزیع در بین نیروها و رساندن به جبههها و تهیه کالاها و بهطور کلی مسائل مربوط به بازرگانی و لجستیک صنایع دفاع بود که مسئولیت تهیه سلاحها و تأمین نیازها در ایام جنگ را بر عهده داشت. این دوران، دوران نسبتاً خوبی بود و کاملاً در بطن کارها قرار داشتم. در شرایط حساس تحریم باید نیازهای جبهه بهموقع تأمین میشد. خدا کمک کرد و دوره نسبتاً خوبی بود.
بعد از آن معاون اقتصادی و امور بینالملل وزارت صنایع شدم که در آن دوره، آقای نعمتزاده وزیر بود. در آنجا شروع کارهای رشد و توسعه واحدهای صنعتی بود. در ظرف چهار سال بودجه مناسبی در اختیار وزارت صنایع بود که برای ایجاد خطوط تولید، تدارک اینها و توسعه واحدهای تولیدی مورد نیاز بود. در آنجا 140 پروژه بزرگ تعریف شد، دهتا واحد تولید لاستیک، چندتا سیمان و چندتا خطوط زنجیرهای تولید و در مجموع 140 واحد بزرگ که مسئولیت از ابتدا تا انتهای پروژه به عهده ما بود. مجوزهایش را گرفته بودند، مسئولیت تأمین ارز، کمک کردن برای سفارشها و آوردن سفارشها از وظایف ما بود. من الباب الی المحراب، ما در وزارت صنایع کار بسیار سخت و پیگیری داشتیم. اکثر این 140 پروژه، پروژههای عمده بعد از انقلاب بودند که البته پروژههای متوسط هم در بین آنها بود و الان بخش زیادی از زنجیرههای تولید ناشی از تلاشهای آن موقع است. تأمین ارز، تأمین ریال، پیگیریهای بانک مرکزی، پیگیریهای سفارشهای خارجی و پیگیریهای مراحل اجراییشان انجام گرفت تا به نتیجه برسند، به نحوی که هر پانزده روز یک بار تمام این پروژهها را به وزارت صنایع میآوردیم و یکییکی پیگیری میکردیم که در چه مرحلهای هستند. آثار خیری داشت و خدا را شاکریم. بخش زیادی از واحدهای تولیدی پایهای که الان دارند کار میکنند، نتیجه زحمات آن دوره است.
اداره کمیسیونهای مشترک در حوزه وزارت صنایع مثلاً مسئولیت کمیسیون مشترک ایران و اتریش با وزارت صنایع بود، اسکاپ با وزارت صنایع بود، اداره کمیسیونهای مشترک دیگری هم با ما بود، خصوصاً در کمیسیون مشترک ایران و اتریش کار عمدهای انجام شد و تقریباً حدود 30، 40 پروژه نتیجه آن کمیسیون مشترک بود که پیگیریهایشان انجام شد و خیلی از واحدهایی که الان دایرند، نتیجه زحماتی است که در آنجا کشیده شده است.
مسائل مربوط به کمکهای اطلاعاتی راجع به بازار، صادرات، واردات، مواد اولیه مورد نیاز واحدها و عمدتاً تمام ارتباطات خارج از کشور و بازار واحدها و تأمین و تدارک ارز و ریال و پیگیریهای آنها بر عهده ما بود.
به نظر من یکی از دورههای خوب کاریام، پیگیری و به نتیجه رساندن تقریباً 140 پروژه بزرگ صنعتی کشور بود. مقدار زیادی روحیه پیگیری و دقت نظر آقای مهندس نعمتزاده مؤثر بود، از نتایج دیگر آن گرفتن بودجه خوب ارزی و ریالی برای بخش توسعه صنعتی و به نتیجه رساندن واحدها در کوتاهترین زمان ممکن بود، بهگونهای که هر پروژه انگار پروژه خود ماست؛ یعنی منی که معاون وزیر بودم، پشت در اتاق آقای کفاشیان - که آن زمان مدیریت اداره نظارت ارز بانک مرکزی بود - مینشستم تا برای پروژه ارز و ریالش را بگیرم.
بعد از آن در سال 72 به من پیشنهاد وزارت بازرگانی شد که در آینده به آن خواهم پرداخت.