***
یکی از مکانهایی که اقتصاد مقاومتی در آن خوب معنا مییابد خانواده است. اقتصاد مقاومتی در خانواده چگونه معنا می یابد؟
مسلماً یکی از پایگاههای اقتصاد مقاومتی خانواده است، چون خانواده مأمن و جایگاهی است که اعضای آن زن، مرد و بچهها در آن آمد و شد دارند و نیازهایشان در آنجا تأمین میشود. قطعاً اقتصاد در خانواده نقش بسیار مهم و کلیدی دارد. در اقتصاد مقاومتی در خانواده آنچه اهمیت دارد اولویتبندی هزینههایی است که در خانواده صورت میگیرد. در زندگی مخارجی داریم که لابد از حذف آنها هستیم یا حتی کمشان کنیم، نظیر هزینههای جاری زندگی مثل تهیه غذا، پوشاک و مسکن که باید بخشی از بودجه خانواده صرف آنها شود، اما در همین هزینهها هم باید یکسری نکات را رعایت کنیم، یکی اینکه از اجناسی که داریم بهخوبی استفاده کنیم، مثلاً اگر قرار است با بیرعایتی ما یخچالی برای ما پنج سال کار کند، با درست استفاده کردن آن یخچال ده سال برایمان کار میکند. همینطور در سایر ابزاری که در زندگی روزمره با آنها سر و کار داریم، مثل تلویزیون، ماشین لباسشویی، جاروبرقی و.... این مهم است که یاد بگیریم چگونه از اینها خوب استفاده کنیم که هر دو سه سال یک بار ناچار به تعویضشان نشویم.
مخارجی هم در زندگی هستند که گاهی هزینه میشوند و نیاز همیشگی نیستند، مثل برخی از لباسهایی که مختص مهمانی هستند، بعضی وسایل که گاهی از آنها استفاده میشود و وقتی تعداد اعضای خانواده از حدی بیشتر شود کاربرد ندارند. در مورد چنین تجهیزات و وسایلی که گهگاه استفاده میشوند، اولاً میبایست از چیزهایی استفاده کنیم که قطعاً به کارمان بیاید، ثانیاً خوب از آنها نگهداری کنیم تا بر اثر کمتوجهی مجبور نباشیم دائم آنها را تجدید کنیم.
نکته دیگر این است که هزینههایی در زندگی و خانواده هست که جوانها بیشتر برای آنها هزینه میکنند، مثل تنوع در خرید لوازم تزئینی چه شخصی و یا چه برای خانواده. باید برای چنین هزینههایی حد و مرز قایل شد. در غیر این صورت هر چیزی که به بازار میآید طرف ناخودآگاه فقط تمایل به تهیه و خرید آن دارد، بدون اینکه احساس کند آیا آن را نیاز دارد یا خیر. همین موجب میشود به بخشی از هزینههای زندگیمان با بیتوجهی و بیجهت افزوده شود.
در اینجا چه باید کرد؟ موقعیت سنی بچهها و زندگی خانوادهمان را رعایت و حدودی را برای آن تعیین کنیم که هم زیباییها و تنوع در زندگی وارد شود و هم در خرید اینها اسراف و زیادهروی نکنند که باعث شود هزینههای زندگی به آنها فشار بیاورد و آن وقت برای ملزوماتشان کم بیاورند.
اینها نکاتی هستند که رعایتشان در بازار و اقتصاد و حتی تولیداتمان هم تأثیر میگذارند.
یکسری از خریدهایی که خانوادهها برای تنوع انجام میدهند، شاید کیفیت لازم را هم نداشته باشند و صرفاً فقط خریدهاند. اگر به این موارد دقت کنیم میتوانیم در تولید هم مؤثر باشیم تا تولیدکنندگان و واردکنندگان کالاها در تولید و واردات هر جنسی را تولید یا وارد نکنند و مطابق نیازهای واقعی جامعه این کار صورت بگیرد، نه مطابق تنوعطلبی و مصرفگرایی جامعه.
در اقتصاد این یک اصل است که متناسب با تقاضا عرضه داریم. ممکن است خیلی چیزها مفید نباشند و حتی نبودشان تأثیری بر زندگی نگذارند، حتی تأثیر لحظهای و آنی.
خانواده در اقتصاد مقاومتی جایگاهی دارد که میتواند با برنامهریزی، تفکیک موضوعات، اولویتبندی اصلیها و فرعیها و هزینههایی که برای شادی و تأثیر بر روح و روان میشوند بسیار مؤثر باشد.
قطعاً اجرای اقتصاد مقاومتی در خانواده مسئولی لازم دارد. مسئول اجرای آن کیست؟ به عبارت دیگر، اقتصاد موفق در خانواده با مسئولیت چه کسی شکل خواهد گرفت؟
در خانواده کسی که نقش اولیه را در باب اقتصاد و تأمین آن دارد مرد خانواده است، اما کسی که برنامه اقتصادی خانواده را مدیریت و هدایت میکند، زن خانواده است. زن نقش بسیار مؤثری در تربیت، کنترل و هدایت همه موضوعات خانواده از جمله اقتصاد دارد.
زمانی که زنان ما دقت، آگاهی و هوشیاریشان را بالا ببرند و با مطالعه و آگاهی برنامهریزی و هدایت کنند، وقتی بچهها در مراحل رشد به سنینی میرسند که وارد محیطهای متعدد جامعه، از جمله دانشگاه و بازار کار میشوند، یاد میگیرند چگونه هزینه کنند و تشخیص بدهند چه نیازهایی دارند و چگونه باید تأمینشان کنند. در بحثهای تربیتی، هدایتی، تنظیم و برنامهریزی مسائل اقتصادی در خانواده نقش زن شاید قریب 70 ـ 80 درصد بسیار مؤثر است.
اقتصاد مقاومتی در سبک زندگی بزرگان دین ما چه جایگاهی داشته و چگونه رعایت میشده است؟
از منظر دین ضمن اینکه خداوند میفرمایند کل عالم و نعمتهایش را آفریدم تا در خدمت بشر باشند و از آنها استفاده کند، در قرآن میفرماید: «وَ کُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لاَ تُسْرِفُواْ» این قضیه برای علمای دینی و الگوهای مذهبی نصب العین بوده است، یعنی در خانواده و برنامههای زندگیشان بسیار به این موضوع اهمیت میدادند.
مثالی از شیخ مرتضی انصاری برایتان میآورم. ایشان مبلغی را برای مخارج روزانه و اداره منزل به همسرشان میدادند. یک بار خانمشان به حاجآقا میفرمایند: «اگر ممکن است کمی اضافهتر بدهید که چادر شبی بخرم و روی رختخوابها بیندازم». آقا میفرمایند: «نیازی به این کار نیست». ایشان هم صحبتی نمیکنند، اما از همان مبلغی که حاجآقا برای امور زندگی روزانه میدادند، مبلغ اندکی را کنار میگذاشت. بعد از یک ماه مبلغی که کنار میگذاشتند به اندازه خرید یک چادر شب میشود و ایشان خریداری میکنند و روی رختخوابها میاندازند. وقتی حاجآقا آن را میبینند میپرسند: «این از کجا آمده است؟» علمای ما مراقب جزء جزء امور زندگیشان بودند و وقتی چیز جدیدی مثل آن چادر شب در زندگی میآید، میپرسند از کجا آمده است تا هر مالی وارد زندگیشان نشود. خانم در پاسخ میگویند حاجآقا پولی را که برای خرج روزانه به من میدادید، هر روز یک مقداری از آن را کنار میگذاشتم و بعد با پولی که جمع کردم این چادر شب را خریدم. آقا میفرمایند: «پس ما میتوانستیم از این هم کمتر هزینه کنیم و امورمان میگذرد. معلوم میشود یک مقدارش زیاد بوده است». علمای دین ما اینگونه مراقب زندگیشان بودند که قناعت و سلامتی اقتصادی و اجتماعی را حفظ میکردند. حتی مسئله حرص، ولع و زیادهخواهی را در زندگی کنترل میکردند. همین باعث میشد با عزت زندگی و شخصیتشان را حفظ کنند و به این و آن رو نیندازند. از طرفی خودشان را بیش از حد به تعب و سختی نمیانداختند که بعد از کلی دوندگی چیزی از زندگی نفهمند و لذت آنچه را هم که دارند نبرند. به همین دلیل هم استراحتشان داشتند و هم مطالعاتشان و به امور تربیتی، زندگی و دنیا و آخرتشان میپرداختند. امروز داریم از آثار معنوی، علم و زحمات آنها در سراسر گیتی بهرهمند میشویم. این موضوع بسیار قابل توجه برای همه کسانی است که اعتقاد و انتخابشان مکتب اسلام است. قطعاً همه مردم ما اعتقاد به قرآن و معاد دارند و از باب بحث دینی و آخرتی نکته مهم این است که به این موضوع توجه کنند. اصلاً پول هم هست، ولی آیا لازم است اینقدر هزینه کنم؟ حالا که هزینه کردم برای کجا؟
بیتوجهی به ملزومات امور زندگی و اقتصادی و در کنارش تنوعطلبیها یا مالاندوزیها و دائم در فکر رفاه خودمان باشیم که زندگی و اقتصادمان تأمین شود، باعث میشود به تعلقاتمان بچسبیم و همین برای ما مضر است. این تعلقات مانع ما میشوند و نمیتوانیم با مصائب زندگی مقابله کنیم، زیرا اینها بر ما بار هستند و ما جبراً به این دنیا آمده و با نظر خود به این دنیا نیامدهایم و با نظر خود از این دنیا نمیرویم. این تعلقات موجب میشوند، موقعی که قرار است یکی از اینها را از دست بدهیم، نتوانیم و دست و دلمان بلرزد. این تعلقات باعث میشود از معرفت و دنیای کمال انسانیمان غافل شویم و به آن دست نیابیم.
سئوال آخرم ناظر بر جامعه ماست. در بخشهای مختلف راجع به اقتصاد مقاومتی صحبت میکنیم و در خانوادهها، مدارس، تلویزیون و دانشگاههایمان آموزش میدهیم، اما همچنان مصرفگرایی و تجملگرایی در جامعه ما رواج دارد. معنای اقتصاد مقاومتی هم ریاضت نیست...
بله استفاده کردن صحیح است.
در مقابل اقتصاد مقاومتی با مصرفگرایی و تجملگرایی مخالف است. اما این معضل در جامعه ما رواج فراوانی دارد. این تضاد را چگونه باید حل کنیم؟
همانطور که اشاره فرمودید در مورد اقتصاد مقاومتی بحثهای بسیار شده است. علت اینکه چرا هنوز آن نتایج را نمیبینیم این است که این قضیه هنوز در جنبه نظری و تئوری دارد و خیلی جاها فقط شعار کلامی است، ولی در عمل این اتفاق نیفتاده است. اتفاقاً برای اینکه این موضوع در اجتماع مؤثر واقع شود باید از باب بحث عملیاتی به اجرا در بیاید. وقتی عملیاتی شود، قطعاً مؤثر واقع میشود.
شاید در صحبتهای دیگرم هم اشاره کرده باشم، ولی چون نمونه بارزی هست، باز هم عنوان میکنم. مثل کمربند ایمنی برای اتومبیلهاست. این مسئله به صورت عملی برای مردم جا افتاد، وگرنه تا زمانی که در حد تئوری و حرف بود و اینکه در صورتی که رعایت نکنند جریمههای سنگین میشوند، نزدیک به 80، 90 درصد مردم که الان دارند رعایت میکردند، نمیکردند. امروز حتی وقتی افراد در اتوبوس هم تک نفر نشستهاند، مسافرین را ملزم میکنند که کمربندتان را ببندید، مثل هواپیما. وقتی عملیاتی به قضیه پرداختند جواب داد. اقتصاد مقاومتی در اجتماع هم باید همینطور باشد. فیلمها و رسانههای ما باید در این راستا باشند. هر جا که زیادهروی میکنیم حتی در نوشتن چه در فضای مطبوعات و سایر مسائل خرد و کلان اجتماع باید به صورت عملیاتی با این قضیه برخورد شود، نه در باب صحبت، شعار و آموزش. وقتی عملیاتی بدان توجه کردند، قطعاً مؤثر واقع میشود.
مطمئنم اگر به اقتصاد مقاومتی در مورد مسائل اجتماعی به صورت همگانی بپردازند، بهطور یقین 50 درصد مؤثر واقع میشود. برای بقیهاش هم نیازی نیست افراد زیاد روی آن کار کنند، چون خود فرد به دلیل اینکه 50 درصد یاد گرفته است که باید اقتصاد مقاومتی یا صحیح هزینه کردن را به کار ببرد، در مورد بقیهاش هم میتواند به توفیق دست یابد.
و نکته آخر...
همه ما مردم ضمن اینکه در خیلی از جاها مسئولیتها تفکیکشده است و افرادی باید این کار را انجام دهند، اما از خودمان شروع کنیم. خانمهایی هستند که نقشهای متعددی دارند، مثلاً هم خانه خانه هستند، هم مدیر مدرسه یا استاد دانشگاه یا پزشک یا متخصصهای دیگر. بیایید از خودمان و خریدهای کوچکمان شروع کنیم. روی اقتصاد مقاومتی در کارهای روزمرهمان کار کنیم تا انشاءالله همهگیر شود. چقدر خوب است که مردم اقتصاد مقاومتی را بهگونهای اجرا کنند که مسئولان سه قوه، خصوصاً مجریه ملاک را از مردم بگیرند. مطمئنم اگر همگی این کار را کنیم، برکات و ثمراتش به سراسر جامعه خواهد رسید و هر کس از خود شروع کند، قطعاً این قضیه فراگیر و نهادینه خواهد شد.