***
به نظر شما حالا که اینها دم از وحدت اصلاحطلبی میزنند و مدام به عدم وحدت اصولگرایان حمله میکنند، چرا بین خودشان اختلاف افتاده است؟
به نظرم اختلاف در جریان اصلاحطلبی خیلی بیشتر از اصولگرایی است، چون اصولگرایی به اصول مشترکی پایبندند و آن را قبول دارند، اما چارچوب و اصول اصلاحطلبی مشخص نیست. از جریانات ملیـمذهبیها، جریانات برانداز، حتی برخی سلطنتطلبها! و جریانات ضد انقلاب خودشان را اصلاحطلب میدانند تا مجمع روحانیون مبارز که برخی چهرههای انقلابی در بینشان وجود دارد. باید تکلیف خودشان را با تعریف اصلاحات مشخص کنند و تعریف واضحی از اصلاحات ارائه بدهند که اصلاحاتی که میگویند یعنی چه، ریشه در کجا دارد و چارچوبهایش چیست؟ مرزبندیشان با جریانات معاند و التزام عملیشان به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه چیست؟ تا زمانی که اینها تعریف نشوند، این اختلافات بینشان هست و برخی از اختلافات هم مبنایی است، نه سطحی. بعضی از جریانات و اصلاحطلبها دلسوز نظام هستند و سوابق خوبی هم دارند. همچنین برخی از افراد و جریانات هستند که عناد دارند، مثل بعضی از جریانات ملیـمذهبیها که از قبل از انقلاب و از زمان امام تا امروز هیچگاه همراهی نکردهاند. تا وقتی جریان موسوم به اصلاحطلب تکلیفشان را با این وضعیت مشخص نکنند، همچنان شاهد این اختلافات هستیم.
بعد برای اینکه این اختلافات را کوچک جلوه بدهند، به بزرگنمایی بعضی از اختلافاتی که در جریان اصولگرایی وجود دارد میپردازند. در اینجا جریان اصولگرایی باید با هوشمندی بکوشد اگر اختلافاتی هم دارد مدیریت کند و بهجای اختلافات جزئی باید بر اصول و چارچوبها پافشاری شود.
به نظر شما آنطور که اصلاحطلبان فکر میکنند، الان بین مردم پایگاه دارند؟
الان پایگاه قوی را نمیبینم. مردم حرفشان را در انتخاباتها و تجمعات میزنند. در راهپیماییها مثل 22 بهمن و قدس میبینیم رویکرد مردم بیشتر اصولگرایانه است. در آخرین انتخابات، دولت فعلی با شعار اعتدال آن هم با تفاوت اندکی با آرای اصولگرایان رای آورد و رئیسجمهور با تفاوت 300 هزار رای رئیسجمهور شد. مردم به شعار اعتدال رای دادند، نه به جریان اصلاحطلبی. اشتباهی که برخی از اصلاحطلبان میکنند این است که رای آقای روحانی را در سبد خودشان قرار میدهند؛ در حالی که اینطور نیست. مردم به یک رئیسجمهور روحانی با شعار اعتدالگرایانه رای دادند. بنابراین میشود گفت تا الان پایگاه رای مردمی قوی برای اینها متصور نیستیم.
آقایان اصلاحطلب از دولت اعتدال در این دو سال استفادههای فراوانی کردند و همه هم میدانند. الان خیلی علنی این بحث را مطرح میکنند که از آقای روحانی هم عبور کنیم تا به اهدافمان برسیم. آیا آقای روحانی و دولتش دیگر به درد اینها نمیخورند که اینها میخواهند از آنها عبور کنند؟
اینها سابقه دارند، از آقای خاتمی که اصلا با رای اصلاحطلبی سر کار آمد و بهعنوان leader اصلاحات بود، عبور کردند و گفتند باید آقای خاتمی را از قطار اصلاحات پیاده کنیم. الان هم ایشان را خیلی بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارند. بالطبع کسانی که از آقای روحانی، آقای هاشمی و حتی از انقلاب، یعنی از حد و مرزها و اصول قانون اساسی عبور کردهاند، کاملا قابل پیشبینی است که از آقای روحانی هم عبور خواهند کرد و حمایتشان از آقای روحانی برای گذر از این مرحله بود تا بتوانند به ساختار قدرت برگردند. آنها خیلی تلاش میکنند جهت دولت را به سمت خودشان بکشانند. با اینکه خیلی از همین عزل و نصبهای صورتگرفته در دولت اعتدالگرایانه نبوده، بلکه اصلاحطلبانه بوده است؛ ولی اینها به همین اندازه راضی نیستند، چون کل و تمام را میخواهند. لذا الان هم دارند فشارهایی میآورند که برخی از وزرا و استاندارانی را بیاورند که بستر را برای بازگشتشان و تأثیر بر انتخابات آینده فراهم کنند. به این ترتیب بهزودی از دولت هم عبور میکنند.
آقای عطریانفر، یک چهره کارگزارانی در مصاحبهای با روزنامه آرمان اصلاحطلبی و آقای خاتمی را زیر سوال برده و همه چیز را به آقای هاشمی نسبت داده و در واقع ایشان را بزرگ کرده و گفته است ایشان بود که اصلاحات را ایجاد کرد و پیش برد.
این هم نمونهای از همان اختلافاتی است که در جریان اصلاحطلبی وجود دارد و قرائتهای گوناگون و سهمخواهیهایی که دارند. همانطور که عرض کردم اول باید تعریف، چارچوبها و لیدر اصلاحات را مشخص کنند و تا زمانی که این کار را نکنند، جریان اصلاحطلبی نمیتواند یک جریان سالم فکری در کشور باشد. مادامی که مواضع فکری و اعتقاداتشان شفاف نشود، این مشکلات وجود خواهند داشت.
الان سردسته اصلی اصلاحطلبان را چه کسی میدانید؟
ترجیح میدهم پاسخ ندهم. چه بگویم؟ به نظر میآید الان یک فرد نیست. افراد مختلفی هستند که یا خودشان یا دیگران آنها را لیدر میدانند. کسی که بگوییم همه جریان اصلاحطلبی او را بهعنوان لیدر قبول داشته باشند، وجود ندارد.
آیا تا انتخابات اسفند ماه مجلس شورای اسلامی و خبرگان اصلاحطلبان میتوانند پایگاهی در میان مردم بیابند و خودشان را جمع و جور کنند؟
دارند برای این کار تلاش میکنند، ولی با توجه به سوابقشان که برخی از این افراد و جریانات اصلاحطلب در فتنه 88 مؤثر بودند، اعتماد عمومی به اینها خیلی کم و متزلزل شده است. اینکه تا چه حد میتوانند این آسیب را ترمیم کنند باید منتظر گذشت زمان و مواضعی بود که میگیرند. امیدواریم اینها از مسائل گذشته درس گرفته باشند.