جامعه

اسمشو نبر انرژی ببر

آقای یکی یدونه- از جبر روزگار، عیال و گل پسر که دیدند ما خیلی هم اهل گشت و گذار نیستیم و از منظر اونها بسیار هم قدیمی فکر میکنیم (میدونم تو فکرتون چه کلمهای اومد ولی خوبه آدم یه کم مؤدب باشه) دو سه تا بلیط با تخفیف ۹۰ درصد گرفتند و ما رو به یه جای اسمشو نبر بردند. تا آخر این مطلب هم اسمشو نمیگم چون هم تبلیغ میشه و هم اصلا لازم نیست شما بدونید من کجا بودم! مهم درسی است که از رفتن به آن فلان جا گرفتم. فقط یه موقع فکر نکنید که غیر مجاز بودهها! مجاز مجاز بود. در آن مکان و آن برنامه که شاید به نظر من مشکلاتی هم داشت یک کار گروهی در حال انجام بود. درسی که من در حال آموختن آن بودم هم افزایی انرژیهای مثبت اعضای گروه نسبت به هم بود. نه بابا! خیلی هم آکادمیک نگفتم، دوباره بخونیدش! اعضای گروه جلوی چشم مردم چنان همدیگر را تحویل میگرفتند که مخاطبین نمیتوانستند انرژی مثبت از خودشان در نکنند! و من از آن روز تا حالا مدام در فکر مکانها و برنامههایی هستم که ما مخاطبین و در اغلب موارد ما هم گروهیها با انرژیهای منفی خود چه بلایی که بر سر آن ماجرا نمیآوریم. یکیش همین فوتبال! واقعا چرا تیمهای ایرانی جلوی چشم تماشاگر غریبه بهتر بازی میکنند تا پیش چشم هزاران هوادار ایرانی؟!

https://shoma-weekly.ir/rOT62q