فرجام نامعلوم طرح دو فوریتی
20 فروردین سال جاری بود که رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه منابع قرضالحسنه بانکها برای تأمین اعتبار وام ازدواج کافی نیست، گفت: بر این اساس مجلس طرحی دو فوریتی را برای افزایش اعتبارات وام ازدواج در دست تهیه دارد و برای رفع مشکلات وام ازدواج جوانان، تاکنون مذاکراتی با مدیرکل بانک مرکزی و مدیران عامل بانکهای کشور انجام شده است. وی ادامه داد: به نظر میرسد بانکها اعتبارات بیشتری را برای پرداخت وام ازدواج به جوانان احتیاج دارند، بر این اساس در مجلس طرح دو فوریتی در دست تدوین است تا در بودجه سال آینده، اعتبار بیشتری برای مرتفع شدن این مشکل به منابع قرضالحسنه بانکها پیوست شود.
وام 5 میلیونی نیامده، رفت
اما هنوز چند روز از اظهارت رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس نگذشته بود که شهرزاد دانشمندی معاون اداره اعتبارات بانک مرکزی ضمن اعلام این خبر که ارائه وام 5 میلیونی ازدواج محقق نمیشود تأکید کرد: بر اساس مصوبه بعدی شورای پول و اعتبار به لحاظ کثرت افراد در صف سامانه ازدواج و کمبود منابع قرض الحسنه بانکها، مقرر شد که بانکها صرفاً در صورت داشتن منابع لازم در این زمینه نسبت به افزایش سقف فردی وام ازدواج اقدام کنند، به عبارتی افزایش سقف فردی وام قرضالحسنه ازدواج به 5 میلیون تومان عملاً تحقق نیافت.
با 5 میلیون چه کار میتوان کرد؟
در حالی وام 5 میلیونی ازدواج از چرخه کار بانکها کنار رفته است که بر فرض مثال اگر همان 5 میلیون را هم به عنوان وام به زوج های جوان پرداخت شود، مگر با 5 میلیون تومان چقدر از هزینه های ازدواج را می توان تأمین کرد؟ در دوره و زمانهای که قیمت یک جهیزیه جمع و جور بیش از 7 میلیون تومان است، واقعاً جای تأسف دارد که نهادهای مسئول حتی از پرداختن 5 میلیون تومان به عنوان وام ازدواج، اجتناب میورزند.
دو دوتا چهارتای شروع زندگی؟
اگر مجرد باشید و این روزها در فکر تشکیل خانواده، احتمالاً بیش از همه به عمق فاجعه پی برده اید. در این دوره و زمانه که جوانان از ترس هزینه های زندگی از ازدواج و تشکیل خانواده فراری شده اند، اگر جوانی هم پیدا شود که بخواهد قدم در مسیر تشکیل خانواده بگذارد، فکر می کنید، چگونه باید از پس پرداخت هزینههای ازدواج بربیاید. با در کنار هم قرار دادن هزینه رقم خرید حلقه، سرویس طلا، مراسم عروسی و اجاره خانه احتمالاً عددی مقابل دیدگان جوان مجرد نقش می بندد که فکر ازدواج را از ذهنش خارج می کند. حساب کنید در زمانه ای که رهن یک خانه 40 متری در پایین ترین نقطه شهر تهران، 25 میلیون ودیعه میخواهد و کم خرج ترین عروسی در ساده ترین تالار 10 میلیون می شود و ارزان ترین سرویس طلا 5 میلیون، خب جوانی که حقوقش به سختی به 600 تا 700 تومان می رسد، چگونه میتواند ازدواج کند؟ حال فکرش را بکنید در این میان مسئولان حتی حاضر نیستند که 5 میلیون از این هزینه های چند ده میلیونی را به عنوان وام ازدواج در اختیار جوانان قرار دهند و در عین حال از سیاست های تشویقی جوان برای ازدواج سخن می گویند.
قد کشیدن هزینه ها و آب رفتن تسهیلات!
زمانی تبعات فاجعه بیشتر رخ می نماید که نگاهی هم به هزینه های خرید جهیزیه بیندازیم. پس از تغییرات نرخ دلار در نیمه دوم سال گذشته، قیمت لوازم خانگی با رشدی ناگهانی، 3 برابر نرخ پیشین شد و این روزها کار به جای رسیده که قیمت یخچال فریزر در بازار تهران مرز 5 میلیون را هم درنوردیده است. خب شما حساب کنید یک پدر چطور می تواند از پس پرداخت هزینه های خرید جهیزیه برای دخترهایش برآید؟ مگر یک کارمند چه درآمدی دارد که بخواهد چنین مبالغی را برای خرید جهیزیه دخترهایش بپردازد. حالا در این میان وام ازدواج با کاهش 2 میلیونی به 3 میلیون تومان رسیده است. کسی نیست بگوید آخر با 3 میلیون تومان یک دختر جوان می تواند از پس خرید چند قلم از جهیزیهاش بر بیاید و در این میان اگر بخواهد ازدواج کند با این هزینه های تهیه جهیزیه تکلیفش چیست؟
مشکلات مالی اصل یا فرع زندگی مشترک؟
اتفاق دیگری که در این میان افتاده این است که زوج هایی که به تازگی وارد زندگی مشترکشان شده اند، وقتی با این هزینه های کمرشکن روبرو می شوند، در برخی از موارد تصمیم می گیرند که فرار را بر قرار ترجیح دهند. به همین دلیل هم هست که در سالهای اخیر طلاق در سالهای ابتدایی شروع زندگی مشترک، تا به این اندازه افزایش پیدا کرده است. این اتفاق شاید بسیار بدتر از افزایش سن ازدواج باشد چون افزایش طلاق باعث می شود که زوج های باقی مانده از این زندگیهای گذشته در جامعه با آسیب های بسیاری روبهرو شوند و طلاق برای آنها آغازگر مشکلات تازه ای باشد.
هیچی بچه کافیه!
ماجرای کاهش زاد و ولد مسئله ای است که در ماه های گذشته بسیار مورد بحث کارشناسان قرار گرفته است، تا آنجایی که باعث شده جامعه شناسان از بحران رشد منفی جمعیت در کشور سخن بگویند. اما مسئلهای که بیش از همه باعث شده زوج های جوان از فرزندآوری آن هم بیش از یک فرزند، فراری باشند هزینههای بالای زندگی این روزهاست. خب با این وضعیت حقوق کارمندان و هزینه های زندگی چطور می توان از زوج های جوان انتظار داشت که بیش از دو فرزند را به دنیا بیاورند و در این میان سیاست های تشویقی جمیعت بیش از هر چیز باید به کاهش هزینه های زندگی و افزایش درآمدها بینجامد تا زوج های جوان به سمت زاد و ولد و ازدیاد نسل گرایش پیدا کنند.
کسی به فکر جوانان نیست؟هست؟
در این میان ناگفته پیدا است که اگر کسی قرار باشد برای مشکلاتی که دامنگیر جوانان جامعه ای که 60 درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل داده اند، شده، فکری بکند باید پیش از هر چیز فکری به حال ارتباط درآمدها و هزینه های زندگی بکند که این روزها نفس زندگی را به شماره انداخته است. شاید کاندیداهایی که این روزها انواع و اقسام شعارهای قشنگ می دهند بد نباشد فکری به حال این مسئله داشته باشند البته در اجرا و نه صرفاً در شعار.