حبیب الله عسگراولادی رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری هفته گذشته در جمع طرفداران حزب موتلفه اسلامی با استناد به آیاتی از سوره مبارکه یوسف و تحلیل تحولات سیاسی کشور تذکراتی را خطاب به فعالان سیاسی مطرح کرد. متن تلخیص شده این سخنان را پیش رو دارید.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم، بِسمِاللهِالرّحمنِالرَّحِیم. رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّموَاتِ وَ الأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَ الآخِرَهِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ.
آیهای که قرائت کردم جزو آخرین آیات در سوره یوسف(ع) است. وقتی خداوند حضرت یوسف(ع) را موفق میفرماید و میتواند در عزت مصر قرار بگیرد و غیرمستقیم به پدر و بستگانش اطلاع بدهد و از آنها دعوت کند که به مصر بیایند، همین که وارد مصر شدند، در آیه 100 سوره یوسف آمده است: «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ». پدر و مادرش را روی تخت نشاند. در چنین شرایطی برادران و یعقوب(ع) و همسرش با قبله قرار دادن یوسف(ع)، همگی خدا را سجده کردند. «وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّداً». حضرت یوسف(ع) در اینجا به پدر عرض کرد: «وَ قَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ». پدرجان! این واقعیت خوابی است که من در گذشته دیدم. «قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا»، خداوند آن خواب را حق قرار داد. بعد میگوید شما را از دشت و صحرا به اینجا آورد و خدا به همه ما منت نهاد: «وَ قَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ جَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی»، بعد از اینکه شیطان بین من و برادرانم آشوب کرد: «مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی»، این آیهای که قرائت کردم، بعد از این آیه میآید که میگوید: «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ».
حضرت یوسف(ع) مناجاتی دارد که تقریباً پایان داستان ایشان و پایان سوره مبارکه یوسف است. حضرت یوسف در این مناجات عرض میکند: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ»، خدایا! تو به من بخشی از فرمانروایی را مرحمت کردی، «وَ عَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ»، خدایا! به من آموختی که واقعیت رویدادها را بفهمم: «فَاطِرَ السَّموَاتِ وَ الأَرْضِ»، ای ذات مقدس که کهکشانها و کره زمین را بدون سابقه، بدون الگو و نمونه آفریدی. فاطر صفتی است از صفات خداوند که آفرینشهای بدون سابقه و نمونه است. «فَاطِرَ السَّموَاتِ وَ الأَرْضِ»، خدایا! تو آفریننده این کهکشانها و کره زمین هستی، بدون نمونه الگویی: «أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَ الآخِرَهِ». خدایا! تو در دنیا و آخرت ولی من هستی. خدایا! مرا مسلمان بمیران «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»، بارخدایا! مرا به صالحین ملحق کن. «وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ».
این دو آیه به ظاهر در اختتامیه داستان حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب(ع) و برادرانش آمده است، اما در واقع تمام رنجها و دردهایی را که یعقوب(ع) و یوسف(ع) و خاندانش کشیده بودند، همه را در شکر خدا میپوشاند و حتی اینکه برادران یوسفکش، برادران یوسف تبعیدکن، برادران شکنجهدهنده پدر و مادر و خانواده بودند، حضرت یوسف(ع) میفرماید، شیطان بین من و برادرانم آشوب کرده بود. «وَ قَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ جَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ»، بعد از اینکه شیطان توانسته بود بین من و برادرانم آشوب کند، بارخدایا! تو فاطر آسمانها و زمین هستی. بارخدایا! تو در این دنیا و سرای جاوید ولی من هستی. خدایا! آرزوی من این است که تسلیم تو بمیرم، مسلمان بمیرم. آرزویم این است که بعد از مردن، مرا به صالحین ملحق کنی. نمیگوید من خودم در رأس صالحین هستم. ابداً! آرزو میکند مرا مسلمان بمیران «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»، بارخدایا! به من افتخار بده وارد حلقه صالحین بشوم «وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ».  این پیغمبر خدا، یوسف، میخواهد داستان انقلاب بدون خونریزی در شمال افریقا را تاریخی کند و لذا رنجها، سختیها، شکنجهها، بردگی (برادرانش او را به عنوان برده فروختند) و همه اینها را آشوب شیطان میداند، «مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی». چهارچوب تاریخ این انقلاب بدون خونریزی و بینظیر را در عالم تنظیم کرد.  میخواهم عرض کنم برادرانی که قلم و میکروفون دستشان است، حامی یک رئیسجمهور یا رئیسجمهور دیگر، حامی یک جریان یا جریان دیگری بودند، به فکر تاریخ انقلاب هم باشند. شاید برای شما این بحث تازه نباشد، اما من معتقدم این سرمایهگذاریای که شما میکنید، بحثهایی باشد که ببینیم کجا هستیم و باید چه کار کنیم. بنده کسی هستم که با این شش رئیسجمهور، از بنیصدر گرفته تا احمدینژاد همراه بودهام. همه نقاط مثبت و منفیای داشتند، از بنیصدر گرفته تا آقای احمدینژاد. من با سفارش امام که فرمودند در کنار بنیصدر بمان، بودم، البته سه چهار جلسه بیشتر نتوانستم کنار ایشان و در دستگاه ایشان باشم و بعد خدمت امام عرض کردم که در جلسات مختلف قضیه از چه قرار بود. امام توصیه دیگری کردند و من رفتم و برگشتم و دو باره گزارش دادم. امام فرمودند: «شما دیگر به سراغ او نرو». بعد در خدمت شهید رجایی، معاون و وزیرش بودم. خدمت آیتالله خامنهای «حفظهالله» توفیق داشتم و حدود دو سال اول با آقای هاشمی رفسنجانی همراه بودم. با آقای خاتمی هم همراه و با آقای احمدینژاد هم از آغاز تا نیمهراه همراه بودم.
با این مقدماتی که عرض کردم، کسی نیستم که اینها را نشناسم. این شش رئیسجمهور که چهار تای آنها در چهار دو دوره رئیسجمهور بودند، دو تای اینها نیمدوره شدند، یکی بنیصدر و دیگری شهید رجایی.
آن چیزی که میخواهم به صورت چکیده بگویم این است که تاریخ جمهوری اسلامی که باید نگاشته شود، به دو رهبر تکیه دارد و حداقل به شش رئیس جمهور و یک نخست وزیر ده ساله و به چهار پنج رئیس مجلس. میبینم دشمن کاری کرده است که ما از نظر اقتصادی و سیاسی موفق نشویم، از نظر تاریخی هم میخواهد ما تاریخ نداشته باشیم. بعضی از شما تعجب کردهاید که من چند روز پیش گفتهام نامزدهای 88 را اهل فتنه نمیدانم و قضاوتتان در باره من فرق کرده است.
بنده عرض کردم اینها را اهل فتنه نمیدانم، بلکه اهل فتنه اینها را محاصره کردند.
میخواهم به عرایض بنده توجه کنید که دشمن در مورد تاریخ جمهوری اسلامی بهوسیله خودیها کاری کرده است که ما همه ارکان خدمت در این نظام را به صورتی متهم کردهایم. دو سه هفته پیش بنده در مورد شش رئیسجمهور موضعگیریای کردم. اول راجع به بنیصدر حرف زدم و گفتم بنیصدر در جذب رأی مردم موفق بود، اما در تولّی به ولایت شکست جدی خورد.  راجع به شهید رجایی، مقام معظم رهبری، هاشمی و... صحبت کردم، اما این کسانی که همه کارهای مثبت را به دولت فعلی نسبت میدهند، دارند همه کسانی را که 25 سال خدمت کردهاند، تخطئه میکنند. آقایی که هیچ سابقه در انقلاب اسلامی ندارد و الان میخواهد در ریاست جمهوری نامزد شود، بگوید خدماتی که در این دولت شده، در طول تاریخ معاصر ایران نشده است. باید توجه داشت.
یا مثلاً مجلس شورای اسلامی که در رأس امور است و قانون انتخابات را در دست اصلاح دارد، شورای نگهبان است که میتواند بگوید این با قانون اساسی میخواند یا نمیخواند. آقای احمدینژاد به عنوان شهروند میتواند اظهارنظر کند، اما قانون اساسی به ایشان اجازه نمیدهد بگوید با قانون عادی نمیشود قانون اساسی را تفسیر کرد. این شأن شورای نگهبان است. شما باید شرایط را آرام نگه دارید. اگر بخواهی در کشور جاوید بمانی، مردم باید رأی بدهند. انتصاب آقای مشائی به ضرر شماست. سعی داری ایشان رئیسجمهور شود. مردم باید رأی بدهند، بنابراین نمیتوانی قانون انتخاباتی را که مجلس تصویب کرده است، حذف کنی.  عرض آخرم این است که دشمن میخواهد 33 سال ما را بیمحتوا کند. ما در این 33 سال دو رهبر داریم؛ امام و مقام معظم رهبری. البته این دو را هم تا جایی که توانستند تضعیف کردند، اما بحمدالله زورشان نرسید، ولی سعی کردند شش رئیسجمهور را جوری کنند که اگر بخواهیم در باره چند سال اول انقلاب چیزی بنویسیم، در باره بنیصدر فقط چیزهای منفی بنویسیم، درحالی که در دوره او هم خیلی کارهای خوبی انجام شده است یا در زمان رجایی یا زمانهای دیگر همینطور. مگر ما چند رئیس مجلس داشتهایم؟ گذشتهها را که منفی کردند هیچ، دارند لاریجانی را هم منفی میکنند، یعنی رؤسای مجلس شورای اسلامی و رئیسجمهورها همه منفیاند. از این چه چیزی درمیآید؟ درمیآید که این انقلاب متانت واقعی مردمی ندارد. دشمن میخواهد این را اثبات کند که همه اینها سر امام و رهبری کلاه گذاشتهاند.
حضرت یوسف(ع) به ما یاد میدهد باید مثبتات تاریخ را نقل کنیم، منفیها را دشمن نقل میکند. میگوید: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ». بعد وقتی به پدر و مادر و برادران خطاب میکند، میگوید: «جَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ». شما صحرانشین و بیابانگرد بودید، منت گذاشت شهرنشین شدید، اما برادرانم تحریک شیطان را پذیرفتند و آشوب شیطان در بین آنها قرار گرفت و من بعد «أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی».
عرضم را اینگونه تمام میکنم که دشمن برای اینکه تاریخ جمهوری اسلامی، تاریخ قابل تدوین و قابل ارائهای نباشد، بهوسیله خودیها سرمایهگذاری میکند و همه را میگوید منفیاند، غیر از یک نفر. حتی همین حالا رئیس مجلسمان را هم میگویند منفی است، رئیس قوه قضائیه را میگویند منفی است. فقط یک نفر مثبت است، آن هم احمدینژاد.
این کار دشمن است، کار شیطان است و باید کاملاً بههوش باشیم. از نظر تاریخی نباید اجازه بدهیم دشمن همه چیز ما را منفی کند.  در طول 33، 34 سال گذشته، غیر از احمدینژاد چه کسی را مثبت گذاشتهاند؟ هیچکس. این مضر است. احمدینژاد کارهای مثبت و قابل دفاعی دارد، ولی اگر بخواهد برای همیشه بماند، خداست که همیشگی است، غیر از خدا هر کسی دورهای دارد و باید دورهاش را بر اساس قانون سامان داد.