ویژه

ائتلافی ضدائتلاف

امروز ضرورت وحدت اصولگرایان بیشتر از گذشته احساس می شود و نیروهای ارزشی کشور باید فارغ از هرگونه سهم خواهی در مقابل طرفداران دولت و اصلاح‌طلبان اجماع کرده و با یک نامزد در انتخابات حضور پیدا کنند؛ نامزدی که بتواند از تمام ظرفیت اصولگرایی استفاده کند و دارای پشتوانه تشکیلاتی برای معرفی کابینه و تیم کاری خود و برنامه برای اداره کشور باشد.

مصطفی حسینی- این روزها در محافل مختلف و کسانی که اخبار سیاسی را رصد   می کنند موضوع انتخابات ریاستجمهوری آینده و جانشینی محمود احمدینژاد بسیار    داغ است.                                                                                              

یکی از اخباری که منتشر شده ائتلاف 1+2 است؛ ائتلاف تشکیل شده میان آقایان ولایتی، قالیباف و حداد عادل.

ائتلافی که در جهت وحدت میان این سه نامزد احتمالی ریاست جمهوری رخ داده است و به گفته حداد عادل « آقایان ولایتی و قالیباف و من با هم رقابت نخواهیم کرد و هر سه وارد عرصه نخواهیم شد، بلکه ساز و کاری را طراحی می کنیم که بر اساس مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی، هر کس مناسب است بیاید و تعدد کاندیداها اتفاق نیفتد»  اما به راستی در میان این سه، نامزد احتمالی کدام یک و دو نفر دیگر چه کسانی هستند و چرا نام این ائتلاف، ائتلاف سه نفره نام نگرفت و چرا 1+2؟

هر کدام از این سه نامزد توانایی های خاص خود را برای اداره کشور دارند. دکتر ولایتی که نیرویی شناخته شده در میان اصولگرایان است، سالهاست نامزدی وی در انتخاباتهای مختلف ریاست جمهوری مطرح می شود اما هربار به دلایلی این مسئله رد شده و هیچگاه به عرصه انتخابات ورود نداشته است.

دکتر قالیباف نیز که پس از شکست در انتخابات سال 84 در پی نشان دادن کارآمدی اش به مردم بود و به همین دلیل در مسند شهرداری تهران و همانجایی که از آن محمود احمدینژاد ردای ریاست جمهوری را بر تن کرد نشست تا او هم راه رئیس جمهور فعلی ایران را پیشبگیرد و بتواند جانشین احمدی نژاد شود.

و اما دکتر غلامعلی حداد عادل. او که در چند دوره اخیر انتخابات مجلس شورای اسلامی همواره با رأی بالای مردم تهران وارد مجلس شد چندی پیش با حمایت های تشکل های اصولگرایان تحولخواه همچون ایثارگران و رهپویان به عنوان رقیب انتخاباتی علی لاریجانی قرار گرفت اما شکست در انتخابات ریاست مجلس را پذیرفت و این امتحان نشان داد حداد عادل هنوز رأی آوری کافی را در میان سلیقه های مختلف اصولگرایی ندارد.

در میان این سه نامزد کسی که مقبولیت ویژه ای در میان اصولگرایان نسبت به دو نامزد دیگر دارد، دکتر ولایتی است؛ شخصیتی که نه تنها مورد اجماع تمامی اصولگریان است بلکه مورد قبول برخی از تشکل های اصلاح طلبی نیز می باشد.

 اما با معرفی حسین مظفر به ریاست ستاد انتخابات قطعه دیگری از پازل این ائتلاف چیده شد.

نزدیکی مظفر به ایثارگرانیها و رهپویانیها و نزدیکی این دو تشکل به حداد عادل به نظر می رسد ایده این ائتلاف از دل آنها  بیرون آمده است.

حداد عادل برای اینکه بتواند ردای ریاست جمهوری را بر تن کند دیدارهایی با جبهه پایداری هم انجام داد اما به نظر میرسد برخی از افراد جبهه پایداری نیز روی خوشی به حداد عادل نشان ندادند.

از سوی دیگر درون خیمه رهپویان نیز اخباری دیگر منتشر شده که عدهای به دنبال نامزدی دکتر زاکانی در ریاست جمهوری هستند.

این خبر حکایت از اختلاف سلیقه میان ایثارگران و رهپویان دارد و بهنظر می رسد 1+2 ائتلافی است که به نتیجه نخواهد رسید. هرچند حدادعادل اعلام کرد که درب این ائتلاف بر روی هیچ گروه اصولگرایی بسته نیست.

ائتلافی که به نظر می رسد به ضرر جریان اصولگرایی است زیرا از همه ظرفیت های اصولگرایی در آن استفاده نشده است و دیگر تشکل های اصولگرایان در آن راه ندارند.

آنچه همه اصولگرایان به آن واقف هستند این است که وحدت اصولگرایان باید زیر چتر روحانیت باشد زیرا این دو نهاد هستند که میتوانند تمام اصولگرایان را دور هم جمع کنند. این سه نامزد هرچند دیداری با آیتالله مهدویکنی داشتند اما دبیرکل جامعه روحانیت آنها را به برگزاری جلسه ای مشترک با حبیبالله عسگراولادی سوق داد. مرد سیاست ایران که حدود 6 دهه از عمر خود را در صحنه سیاسی کشور بوده و همواره به فکر خیر و مصلحت و منافع نظام و اصولگرایان است.

عسگراولادی نیز در آخرین اظهار نظر خود در رابطه با این ائتلاف مخالفت خود را اعلام کرد و اینکه این ائتلاف را قبول ندارد.

اما سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم مسئله بسیار مهمی را به شخصیت ها و گروه های سیاسی تذکر دادند  که باید مورد توجه تمامی نامزدهای انتخابات قرار گیرد. ایشان فرمودند: «اداره مملکت، کار اجرایی کوچکی نیست بلکه کار سنگینی است که بر دوش مجریان سطح بالا قرار میگیرد بنابراین کسانی به میدان نامزدی بیایند که این توانایی را در خود احساس می کنند و کار اجرایی را بلدند. ممکن است کسانی که در سطوح دیگری کار می کنند بعضاً تشخیص ندهند که اداره کشور چقدر بار سنگینی است بنابراین اشخاصی نامزد شوند که توان انجام دادن این وظیفه را در خود میبینند.»

به نظر می آید تجربه ریاست جمهوری در گذشته نشان می دهد دیگر زمان آزمون و خطا گذشته و رئیسجمهور آینده باید دارای کادر و برنامه مشخص باشد.

آیا داشتن تیم کاری و کابینه و همچنین برنامه برای اداره کشور بدون پشتوانه تشکیلاتی می تواند برای اداره کشور شکل بگیرد؟

امروز احزاب و گروههای سیاسی باسابقه و امتحانپسداده شدهای هستند که می توانند امور کشور را در این موقعیت ویژه در دست بگیرند و کشور را به سوی چشم انداز 1404 پیش ببرند.

این ائتلاف سه نفره این روزها مراقب باشد که ضدائتلاف بزرگ جریان اصولگرایی در کشور قرار نگیرد  و همچنین اسیر نظرسنجی هایی که هنوز حداقل شش ماه به انتخابات مانده نشوند زیرا در کشور ما تجربه های گذشته نشان داده که حتی در شب برگزاری انتخابات هم نمی توان تشخیص داد که چه کسی  یا کسانی پیروز میدان هستند و همچنین مراقب این مسئله نیز باشند که از انشقاق میان اصولگرایان دو ضلع دیگر انتخابات آینده یعنی اصلاح طلبان و طرفداران دولت سود خواهند برد.

ائتلاف 1+2 باید تعداد نامزدهای احتمالی اش را بیشتر کرده و از تمامی سلیقه ها در آن استفاده شود و با معرفی یک نامزد واحد از سوی اصولگرایان پیروزی را برای این جناح به ارمغان آورد.

امروز ضرورت وحدت اصولگرایان بیشتر از گذشته احساس می شود و نیروهای ارزشی کشور باید فارغ از هرگونه سهم خواهی در مقابل طرفداران دولت و اصلاحطلبان اجماع کرده و با یک نامزد در انتخابات حضور پیدا کنند؛ نامزدی که بتواند از تمام ظرفیت اصولگرایی استفاده کند و دارای پشتوانه تشکیلاتی برای معرفی کابینه و تیم کاری خود و برنامه برای اداره کشور باشد.

 

https://shoma-weekly.ir/InNyfu