ویژه

آیا کلید روحانی قفل هسته ای را باز می کند؟

دولت اعتدال در معرض امتحانی سخت قرار دارد؛ امتحانی که در آن قرار به بازی برد-برد است اما بدبینی جدی به دست چدنی با روکش مخملی آمریکایی ها حاکم است
پرونده انرژی هسته ای ایران از مرداد ماه سال 81   باز شد ، روزگاری که امثال احمد شیرزاد و دوستان دوم خردادی اش در مجلس ششم جولان دادند و هر روز تنشی برای کشور درست کردند. آن زمان بود که نظام به پنهانکاری 18 ساله متهم شد تا یکی از بزرگترین چالش های سیاست خارجی ایران رقم خورد.

بیش از یک دهه پیش بود که زمزمه های پیشرفت ایران در پرونده هسته ای روز به روز گسترش پیدا کرد و پیشرفت ایرانی ها باعث شد که رسانه های غربی مدعی شوند ایران تاسیسات سری در نطنز و اراک دارد و در حال دستیابی به سلاح هسته ای است.

در آن زمان جمهوری اسلامی متهم به پنهان کاری شد در حالی که بر اساس اسناد، آغاز به کار تاسیسات هسته ای نطنز از فوریه 2003 به اطلاع آژانس رسیده بود و حتی پس از 6 ماه در ماه اوت همان سال تزریق گاز تحت نظر آژانس انجام شد.

اولین مذاکرات بر سر پرونده هسته ای به کاخ
سعد آباد و مذاکره با سه کشور اروپایی بر می گردد که در پایان طی بیانیه ای اعلام شد ایران پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح های اتمی را اجرا و به طور داوطلبانه گازدهی به سانتریفیوژهای مرکز غنی سازی نطنز را با هدف اعتماد سازی معلق می کند.

در روزهای پاییزی سال 82 ایران با اجرای این پروتکل زمینه بازدید گسترده بازرسان از تاسیسات اتمی را مهیا ساخت و حتی آلمانی ها و دوستانشان در اروپا متعهد شدند مانع از ارجاع پرونده ایران به سازمان ملل شوند.

ده سال از باز شدن پرونده هسته ای ایران می گذرد اما به راستی چرا حل شدن پرونده هسته ای ایران طول کشیده است و هر کدام از طرف های این پرونده به دنبال چه هستند؟

در طول این یک دهه که از ابتدا نیز ایران در مسیر اعتماد سازی قدم برداشت و در همان مذاکرات سه جانبه سعد آباد تا تعلیق فعالیت های هسته ای ایران به صورت یکجانبه انجام داد هیچگاه غربی ها از مجاب کردن ایران برای تعلیق دست برنداشتند و سال 84 بود که تدبیر مقام معظم رهبری تعلیق را شکست و ایران سیاست عدم عقب نشینی در برابر
زیاده خواهی های غرب در دولت نهم و دهم را طی کرد. اینک پس از سالها پرونده هسته ای بار دیگر به دست روحانی که خود شروع کننده مذاکرات با غربی ها بود افتاده است اما سئوال اساسی این است که  آیا هیچگاه زمانی برای پایان اختلافات بر سر این پرونده نبوده است؟

دولت های مختلف برای حل این پرونده چالشی اما روشن چه کرده اند؟ دولت سید محمد خاتمی تئوری خود را مبنی بر اعتمادسازی گذاشت تحلیلشان از وضع موجود این بود که مشکل غربی ها عدم اعتماد به ایران است و اگر مقداری اعتماد به وجود آید غرب با ما مشکلی ندارد و به همین دلیل به دنبال عقب نشینی بودند.

متاسفانه در زمان سید محمد خاتمی دولت اصلاحات متهم بودن ایران در موضوع هسته ای را پذیرفت و
غربی ها را حق دار در عدم اعتماد به ایران  دانست و به همین دلیل اعتماد سازی طول کشید و امتیازات زیادی توسط ایران از دست رفت.

دولت محمود احمدی نژاد نیز با روی کار آمدن به دنبال تعامل بدون باج دهی به غربی ها بود و با سیاست ایستادگی بر حق مسلم ایران بدون کوچکترین لبخندی به غرب پیام داد که به هر قدم خصمانه توسط
غربی ها پاسخ خواهد داد.

لحن احمدی نژاد تفاوت داشت و در این زمان بود که قطعنامه ها و تحریم های پی در پی علیه ایران با روی کار آمدن او بیشتر شد و آمریکایی ها و دوستان اروپایی اش تحریم ها را در راس پیکان علیه ایران قرار دادند.

در همان سالهای ابتدایی (84 تا 86) علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی شد و مذاکرات سازنده ای را با غربی ها انجام داد اما به دلیل اختلافات با احمدی نژاد استعفا کرد تا سعید جلیلی جای او را در مذاکرات بگیرد.

برخی منتقدان دولت قبل معتقدند لحن و حرکات محمود احمدی نژاد در طول 8 سال گذشته باعث شده پرونده هسته ای ایران امروز چنین پیچیده باشد که باعث هزینه های بسیاری به مردم شود، و برخی نیز آن ایستادگی را لازمه مقطع زمانی خود می دانند.

آمریکایی ها به بهانه همین پرونده هر روز تحریمی تازه را علیه ایران انجام دادند تا جایی که این تحریم های بی سابقه توسط آمریکایی ها و اتحادیه اروپا منجر به کاهش نیمی از صادرات نفت، درآمد های ارزی و حتی انتقال پول و دارو شد.

مقاومت ایران ادامه پیدا کرد و آمریکایی ها در طول این سالها هر آنچه مربوط به تهدید و تحریم بوده را انجام دادند اما نتیجه ای از اعمال فشارهای خود نگرفتند جز اینکه ایران توانست به غنی سازی 20 درصد برسد و تکمیل شدن فرآیند هسته ای صلح آمیز خود را جشن بگیرد.

خرداد 92 و انتخابات ریاست جمهوری مسیر جدیدی را در پرونده هسته ای ایران باز کرد. حسن روحانی که اولین مذاکره کننده با غربی ها بر سر این پرونده بود به ریاست جمهوری رسید و در اقدامی سریع مسئولیت پرونده هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه برد و به دست ظریف داد تا وزارت خارجه وارد پرونده هسته ای ایران شود.

اولین سفر روحانی به سازمان ملل متحد اتفاقات خاصی را در جهان رقم زد. قبل از این سفر رسانه های داخلی و خارجی به موضوع ارتباط با آمریکا پرداختند و سعی کردند با گمانه زنی های خود پیام شکستن تابوی مذاکره با آمریکا را بدهند.

سخنرانی دو رئیس جمهور ایران و آمریکا پیام های مثبتی را به دو کشور فرستاد اما کمتر کسی فکر می کرد که مذاکره و ملاقاتی در این سطح صورت گیرد. زیرا در همان سخنان اوباما در نیویورک نیز فرازهایی قرار داشت که غیرقابل چشم پوشی بود، همچون متهم کردن ایران به «قتل غیر نظامیان آمریکایی به طور مستقیم یا از طریق عوامل خود» و ... اما پذیرش فتوای رهبری و لحن متفاوت وی در این سخنان، تفاوتی آشکار با پیشینیان داشت.

دیدار وزرای خارجه ایران و 1+5 که در حاشیه سفر مجمع عمومی سازمان ملل شکل گرفت یکی از مهمترین نشستهای مشترکی بود که در طول این سال ها اتفاق افتاد زیرا در حاشیه این نشست ایران و آمریکا پای میز مذاکره نشستند و وزرای خارجه دو کشور حدود نیم ساعتی با هم به گفتگو پرداختند.

هر دو وزیر خارجه پس از پایان این دیدار، تایید کردند دیداری دوجانبه با یکدیگر در حاشیه نشست داشتهاند و جلسه را سازنده خواندهاند.

جان کری وزیر امور خارجه خشنودی خود را از لحن مثبت و جدید ایران در مذاکرات درباره برنامه هسته‌‌ایاش اعلام کرد و اظهار داشت «همه ما خوشحال بودیم که آقای ظریف به جلسه آمد و اظهاراتی کرد که هم لحن و هم نگاه آن خیلی با گذشته فرق میکرد.»

ظریف نیز که این روزها صحبت هایش را از طریق فیسبوک منتشر می کند، نوشت:  «مذاکرات 1+5 شروع بسیار خوبی بود و اکنون باید با صبر و حوصله مسیر دشوار و پرفرازونشیب بحثها را تا رسیدن به نتیجه دنبال کنیم... من صحبتم را با تاکید صریح و بیتعارف بر غیرقانونیبودن ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و تحریمهای بینالمللی ناشی از آن و نامشروع و بیفایدهبودن تحریمهای یکجانبه شروع کردم. سپس گفتم که برای نشاندادن نرمش، بیشتر در مورد آینده و راهحل صحبت خواهم کرد بدون آنکه از این مواضع دست بکشیم. بعدهم توضیح دادم که چرا از منظر استراتژیک، هدف ایران هم اثبات صلحآمیزبودن برنامه هستهایاش است و چرا آنها هم باید برای تضمین این هدف برنامه صلحآمیز غنیسازی ایران را تحت نظارت آژانس بپذیرند. در پایان هم چارچوب راهحل را مطرح کردم. همه وزرا از صحبتهای این خدمتگزار کوچک شما استقبال و تعهد خود را برای رسیدن به همین هدف بیان کردند. قرار شد مذاکرات بهصورت فشرده در پایان مهر ادامه یابد.»

سفر به نیویورک توسط تیم سیاست خارجی دولت یازدهم و در راس آن دکتر روحانی خبری داغتر را نیز به همراه داشت. لحظات آخر حضور رئیس جمهور در آمریکا بود که اوباما تماسی تلفنی را برقرار کرد ، تماسی بعد از 34 سال.

پذیرش گفتگو و مکالمه 15 دقیقه ای  دو رئیس جمهور تابوی مذاکرات ایران و آمریکا را شکست. تماسی که در روابط دو کشور ماندگار شد و در تاریخ خواهد آمد .

روحانی در خصوص این تماس تلفنی گفت:"درست در لحظهای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم به من اطلاع دادند که کاخ سفید با نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک تماس گرفته و اعلام کرده که آقای اوباما مایل است که چند دقیقه گفتگویی با ما داشته باشد. ما نیز این کار را انجام دادیم و موافقت شد و آنها با سفیر ما تماس گرفتند و این مکالمه انجام شد.از جمله مباحث مطرح شده در این زمینه مسئله هستهای بود."

رئیس جمهور ادامه داد: «در این گفتگو من بر حق ملت ایران در موضوع هستهای تا کید و از آن به عنوان غرور ملی ایرانیان یاد کردم. ما در این گفتگوی تلفنی به مذاکرات ایران با 1+5 اشاره کردیم و این که دریچهای در این زمینه گشوده شده و باید از این فرصت استفاده کرد؛ چرا که فرصت زیادی نیست و باید در این امر تسریع شود. ایشان نیز گفتند که ما در این ایده مشترک هستیم و به وزیر خارجه خود دستور میدهیم که در این زمینه تسریع کند تا کار سرعت بیشتری پیدا کند.»

هرچند این تنها روایت از تماس تلفنی نبود و طرف آمریکایی گزارش متفاوتی را ارائه کرد، اما دعوت اوباما از روحانی برای ملاقات و امتناع وی که پیشتر رخ داده بود؛ همه را متقاعد کرد که این اوباما بوده است که بیصبرانه برای آغاز گفتگوی مستقیم تلاش می کرده است.

مذاکرات تمام شد اما سئوال اینجاست آیا این تماس تلفنی و یا دیدار ظریف و کری تا چه اندازه به پرونده هسته ای ایران کمک می کند؟ چه چیزهایی باید در مذاکرات رعایت شود و آیا دولت روحانی در سیاست خارجی خود همچنان بر اصول نظام محکم می ایستد و از غربی ها و به ویژه آمریکایی ها امتیاز میگیرد و یا تنها تابوی مذاکرات شکسته شده و هیچ بردی را نصیب ملت نمی کند.

آیا پرونده انرژی هسته ای ایران که از ابتدا نیز تحت تاثیر سیاسی کاری های غربی ها قرار گرفته بود اینک با برقراری ارتباط مستقیم با آمریکا حل می شود و دشمنی دشمنان خاتمه می یابد؟

دولت اعتدال در معرض امتحانی سخت قرار دارد؛ امتحانی که درآن قرار به بازی برد –برد است اما بدبینی جدی به دست چدنی با روکش مخملی آمریکایی ها حاکم است.

باید منتظر ماند و دید شکستن تابوی مذاکرات با آمریکا به چه قیمتی تمام می شود. آیا کلید روحانی قفل پرونده هسته ای ایران را باز می کند
https://shoma-weekly.ir/eW3YFB