علیرضا جوادی- بنابر آموزه های اسلامی، کودک تا 7 سالگی را باید فارغ از هرگونه آموزش رسمی و کلاسیک، به بازی و خلاقیت بپردازد و وظیفه پرورش خلاقیت و آموزش آرام او برعهده خانواده و به ویژه مادر است. بنابر حدیثی از امام محمد باقر(ع) در دوران خردسالی چنین بیان شده است: «وقتی پسر بچه به سنّ سه سالگی رسید به او آموزش می دهند که هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگوید، سپس وی را تا رسیدن به سنّ سه سال و هفت ماه و بیست روز به حال خود
میگذارند و آن گاه بدو می گویند تا 7 مرتبه «محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» بگوید. باز رهایش می کنند تا چهار سالگی، در این سن به او یاد می دهند تا 7 بار «صلی اللّه علی محمدو آله» بگوید. سپس تا تمام شدن پنج سالگی کاری به وی ندارند. در پنج سالگی از او درباره شناخت دست چپ و راست سؤال می شود. اگر دست راست وچپ خود را تشخیص داد، او را رو به قبله کرده و امر به سجده می کنند. در ادامه، تا هفت سالگی چیزی بدو نمی آموزند. در پایان هفت سالگی به او گفته می شود خود دست ورویش را بشوید، وقتی از پس این کار برآمد به او گفته می شود: نماز بگذار. باز تا رسیدن به نُه سالگی آزادش می گذارند، در پایان نه سالگی وضو و نماز را بدو می آموزند، در صورت تخلف از آن ها کتک می خورد. اگر وضو و نماز را یاد بگیرد، آمرزش خدای عزیز شامل حال او و پدر و مادرش خواهد شد.»
اما در جوامع امروزی به علت تغییر سبک زندگی وظیفه نگهداری و آموزش کودک عملاً به نهادهایی غیر خانواده سپرده شده است. سینا بافنده، جامعه شناس در این زمینه معتقد است: بهرهگیری از مهدهای کودک باتوجه به شرایط حاکم بر جامعه امروز امری ضروری است ولی نه به این شکل افراطی که در جامعه ما رواج پیدا کرده است.
به گفته وی، یکی از پدیده های وابسته به غرب گرایی در جامعه ایرانی، رواج اخلاق فرد محوری است که باعث شده خانواده کارکردهای خودش را به نهادها و سازمانهای دیگر واگذار کند.
بافنده می افزاید: خانواده از گذشته مسئول نگهداری و اجتماعیکردن کودک بوده است ولی امروزه حضور نهادهایی مانند مهد کودک این کارکرد را از خانواده گرفته است یا به زبان بهتر خانواده برای فرار از مسئولیت، کارکردهایش را به این نهادها واگذاز کرده است.
این جامعه شناس ادامه می دهد: این واگذاری کارکردها آنقدر افراطی شده که ساعات طولانی صبح تا عصر را کودک در مهد میگذراند و ساعتهای پس از آن را نیز پای تلویزیون و بازیهای یارانه ای تلف میکند. وی با بیان اینکه شاغل بودن خانمها در این موضوع تأثیر بسیاری دارد، گفت: رفتار زنان شاغل در مواجهه با این پدیده _مهدهای کودک_ قابل پیشبینی بود اما آنچه امروزه جامعه ما به آن مبتلا شده است، استقبال زیاد مادران خانهدار از این موضوع است.
بافنده خاطر نشان می سازد: ساعت کار مهدهای کودک به گونهای است که انگار کودک نیز شغلی دارد و موظف است به اجبار از خانواده جدا شود. در مقابل خانواده نیز به گونهای رفتار میکند که انگار کودک باید خود را با اهداف والدین سازگار کند نه والدین با شرایط کودک.
زمان آموزش رسمی برای کودک
این جامعه شناس با بیان اینکه این پدیده نیز مانند هر پدیده دیگر هم ابعاد مثبت و هم ابعاد منفی دارد، میگوید: کودک با وارد شدن به یک شبکه اجتماعی جدید مهارتهایی را یاد میگیرد که در پرورش استعدادها، خلاقیت و هوش اجتماعی او مؤثر است اما این تأثیر تنها در شرایطی رخ میدهد که به خاطر زمان طولانی جدایی کودک از والدین، دچار مشکلات روحی نشود.
وی ادامه داد: فرستادن کودک به مهد زمانی میتواند مفید باشد که اولاً اجباری در کار نباشد و ثانیاً خانواده با دقت و استفاده از مشاوره زمان مناسب برای این کار را که معمولاً از سن 5 سالگی به بعد است، انتخاب کند.
بافنده با اشاره به اینکه باید توجه داشت مهدها تنها جایی برای مراقبت از کودک نباشد، افزود: ساعت کاری مهد هم برای کودک خسته کننده است و هم از تأثیر خانواده بر جامعه پذیری کودک میخواهد. وی ادامه داد: همین امر زمینه ای است برای کم شدن دلبستگی ها و روابط عاطفی در خانواده که بعدها جایگاه خانواده را نزد کودک نزول خواهد داد.
مرضیه جرسوزه، روانشناس نیز با تأکید بر اینکه مهدکودک برای جامعه پذیری کودک مفید است گفت: با این وجود اگر حضور کودک در مهد همراه با بیتوجهی خانواده به تربیت او باشد، قطعاً نه تنها مفید نخواهد بود بلکه در وابستگی کودک نیز خدشه وارد میکند. به عقیده وی حتی با وجود شرایط مناسب در محیط خانواده برای فرستادن کودک به مهد باید با یک مشاور و روانشناس مشورت کرد.