بین الملل

آل سعود در فکر «داعش دوم»

واقعیت آن است که پس از داعش، شرایط سیاسی و روانی مشابه سال 2003 در عراق درحال بازتولید است و از این جهت عربستان در تلاش است این بار از تجربه تلخ آن سالها بهره ببرد تا مجدداً قافیه را به ایران نبازد.
حسین کبریاییزاده- شرایط عراق در دو مقطع زمانی برای بازیگران منطقهای مهم و حیاتی بوده است. مقطع اول بعد از حمله آمریکا و متحدانش به عراق در سال 2003 بود که ایران به مدد ظرفیتهای فرهنگی و مذهبی و اکثریت جامعه شیعی عراق و پارهای از شرایط و ابتکارات توانست به دست بالایی در ساختار سیاسی عراق نوین دست یابد. مقطع زمانی تعیینکننده دوم پس از دفع خطر داعش از عراق است.

طی سالهای گذشته، افزایش تأثیرگذاری تهران بر بغداد مطلوب رقبای ایران در منطقه نبود. بنابراین با توجه به این تئوری فرد هالیدی که توازن در خاورمیانه تا حد زیادی مرهون توازن میان سه بازیگر ایران، عراق و عربستان است، ریاض تمام تلاش خود را برای ایجاد موازنه در عراق بهکار گرفت.

این بازیگر با ناامیدی از قدرتیابی گروههای سنی وابسته در ساختار سیاسی عراق، ناامنسازی عراق را در دستور کار قرار داد؛ اما حمایت از گروههای تروریستی و افراطگرا مانند داعش بهدلیل محاسبات اشتباه و عدم پیشبینیپذیری این بازیگر نامتعارف نتوانست اهداف از پیش تعیینشده را برای عربستان محقق کند.

عربستان که در مقطع دوم نیز بیم آن را دارد که مجدداً زمان و فضا را از دست دهد بهنظر میرسد از انفعال خارج شده و بهجای تعارض با دولت عراق ضمن برجستهسازی و تأکید بر هویت عربی این کشور به این کشور نزدیک شده است تا طی هفتهها و ماه های جاری میزبان شخصیتهای برجستهای همچون عبادی و صدر باشد. پیشبینیها حاکی از آن است که احتمالاً ترافیک دیدارهای سیاسی میان دو کشور بهطور بیسابقه سنگین شود و مهرههایی مانند عمار حکیم، علاوی و برخی دیگر از سیاستمداران عراقی نیز راهی ریاض شوند.

واقعیت آن است که پس از داعش، شرایط سیاسی و روانی مشابه سال 2003 در عراق درحال بازتولید است و از این جهت عربستان در تلاش است این بار از تجربه تلخ آن سالها بهره ببرد تا مجدداً قافیه را به ایران نبازد.

بدینمنظور برای ریاض مطلوب و منطقی نیست با فرمول گذشته تنها به اقلیت سنیان عراق که وزن قابل توجهی هم در تحولات حال حاضر ندارند دلخوش باشد. این کشور نیاز دارد سرمایهگذاری خود را بر طیفها و جریانهای شیعی تأثیرگذار گسترش دهد.

دیپلماسی رشوه، کمک 10 میلیون دلاری و وعدههای بازسازی عراق بعد از سقوط داعش در دسترسترین سیاستی است که درعین سرراستی کارآمد هم هست و برای یک بازیگر بحرانزده مانند عراق میتواند برانگیزاننده و اثربخشی فوری داشته باشد.

ریاض یقین دارد که ایران در عراق پساداعش از استراتژی همکاری و ائتلاف گروههای شیعی، حفظ و ارتقا جایگاه شیعیان در ساختار حکومت عراق بهره میبرد. هر اندازه این انسجام بیشتر باشد امکان اختلال در این سیستم کمتر است‏، بنابراین برای اختلال در این نظم باید در این مجموعه شکاف ایجاد کرد. شناسایی جریانهای زاویهدار شیعی با ایران و اختلاف سلائقی که درپی جنگ با داعش میان این جریانها ایجاد شده مهمترین ظرفیت و داشته ریاض است.

ریاض در تلاش است بهواسطه تعامل نزدیک با جریانهای شیعی مستعد از وزن آرمانگرایی آنها کاسته و بر وزن عملگرایی آنها بیفزاید. دراینراستا، تأکید بر مؤلفههای هویت عربی این گروهها و دمیدن روح ملیگرایی به کالبد جریانهای شیعی که اخیراً هم مصادیق آن در گفتههای عمار حکیم و یا صدر مشاهده میشود، میتواند زمینههای اختلاف را نزد جریانهای شیعی بارزتر و شکافها را تعمیق سازد.

واضح است این راهبرد حمایت ریاض از چهرههای سیاسی شاخص شیعی جهت ایجاد و شکلدهی به جریانهای ملیگرا با شعار جذب جوانان در ساخت قدرت همانند اقدام عمار حکیم در تأسیس حزب حکمت الوطنی انتخابات پارلمانی 2018 را هدف قرار داده است؛ امری که سبب خواهد شد در انتخابات مجلس آینده عراق جریانهای ریشهداری مانند مجلس اعلا و یا حزب الدعوه که به ایران نزدیکند ناکام یا موفقیت حداقلی داشته باشند.

تعویق پروسه امنیتسازی در عراق مشخصاً زمان بیشتری دراختیار ریاض قرار میدهد. ایجاد ثبات مشروط اهرم مطمئنی برای عربستان است. این امر که بازتولید ناآرامی را ساده، سریع و کمهزینه میکند میتواند منافع ایران را در عراق بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.

مشخصاً تضعیف و انحلال حشد الشعبی میتواند برای عربستان راهگشا باشد. این گروه نظامی که نقش بسیار مهمی در دفع خطر داعش داشته است بهعنوان یک ظرفیت مهم و دستاورد مبارزه با داعش برای جامعه عراق قلمداد میشود و میتواند در دوره پساداعش در تثبیت امنیت و بازسازی این کشور واجد اهمیت باشد و ازاینرو، تهدید بالقوه برای عربستان و سیاستهای آن در عراق محسوب میشود.

واضح است جامعه موزائیکی عراق با وجود قومیتها و قبایل متنوع دست عربستان را برای پیگیری سیاستهای قومی و ضعف دولت مرکزی باز میگذارد. حمایت از رفراندوم استقلال کردستان، تشویق جهت عدم تمکین قبایل و عشایر در استانهای سنینشین از حکومت عراق و بهخصوص در نواحی مرزی با این کشور ازجمله رویکردهای مؤثری است.

با مجموع این راهبردها، یک عراق آشوبزده، پریشان در غیاب دولت مرکزی مقتدر و دارای اختلاف در لایههای مختلف جامعه شیعی نمیتواند ارزش افزوده منطقهای و امنیتی برای ایران داشته باشد.

بهنظر میرسد درصورت تشدید واگرایی جریانهای شیعی نیاز به دخالت مراجع عالیقدر عراق احساس میشود. مرجعیت شیعی عراق بهواسطه پایگاه اجتماعی قوی و قدرت بسیج تعیینکننده آن میتواند نقش تعیینکننده در انسجام داخلی گروههای شیعی و عبور از این پیچ خطرناک داشته باشد.

ایران نیز بهعنوان یک کشور دوست و البته ذینفع در تحولات عراق نیاز دارد درک عمیق از زمین بازی جدید و سیاستهای بازیگران در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی داشته باشد. تمایل ریاض برای شکلدهی به الگوی تعارض شیعیان عراق با ایران نیازمند تلاش های دقیق و عقلانی است. دراینراستا، حفظ ارتباط، عدم طرد و احترام به دغدغههای همه گروههای سیاسی حتی جریانهای مخالف و زاویهدار با تهران بهخصوص با الحنانه (محل اقامت صدر در نجف) امری ضروری و حیاتی است.

https://shoma-weekly.ir/UgaUwj