شاید من خیلی خوش شانس بودم که در جمع همکارانی نبودم که از آقای وزیر در فرودگاه تبریز در مورد مسولیتش در حادثه آتش سوزی مدرسه ابتدایی دختران پیرانشهر سوال می کردند، چرا که اگر خنده آقای وزیر را هنگامی که با تمسخر وقوع حادثه را به گردن اهالی رسانه می انداخت، آن هم درست زمانی که طفل های معصوم روی تخت بیمارستان از درد سوختگی به خود می پیچند، می دیدم حتما از کوره در می رفتم ...
میثاق بدیعی مقدم- شاید من خیلی خوش شانس بودم که در جمع همکارانی نبودم که از آقای وزیر در فرودگاه تبریز در مورد مسولیتش در حادثه آتش سوزی مدرسه ابتدایی دختران پیرانشهر سوال می کردند، چرا که اگر خنده آقای وزیر را هنگامی که با تمسخر وقوع حادثه را به گردن اهالی رسانه می انداخت، آن هم درست زمانی که طفل های معصوم روی تخت بیمارستان از درد سوختگی به خود می پیچند، می دیدم حتما از کوره در می رفتم ...
مدرسه دختر کوچولوهای آذربایجانی هم آتش گرفت، مثل حوادث مشابهی که پیش از آن در نقاط دیگر کشورمان اتفاق رخ داده، حالا علاوه بر مرحوم یا مرحومین این حادثه، دخترانی هم هستند که وقتی درد سوختگی را از یاد ببرند تازه یادشان می افتد که آتش ، زیبایی خدادادی شان را هم سوزانده و باید تا پایان عمر چهره بپوشانند.
در این چند وقت خیلی کار انجام شد که آقای وزیر شرمنده شود، از اهدای بخاری نفتی توسط دانشجویان گرفته تا انتشار عکس فرزند خردسال آقای وزیر، اما خب...
در این چند وقت مطلب خوب هم بسیار نوشته شده و پیشنهاد خوب هم زیاد شده، اما آقای وزیر اگر اجازه بدهید این پیشنهادها را هم ما به شما بدهیم.البته با اجازه.
1- به معاون محترمتان بگویید در مصاحبه رادیویی خود از شادی و سرود خواندن دانش آموزان پیرانشهری بعد از حادثه نگوید، که این دل کباب شده پدر و مادران داغدار را آرام نمی کند.
2- به رئیس محترم سازمان نوسازی مدارس بفرمایید انداختن تقصیر به گردن بخاری نفتی و کارخانه ای که سالهاست دیگر از این نوع تولید نمی کند فایده ای ندارد، چرا که سرقفلی «بهانه نقص فنی» و این جور حرف ها به نام ایرلاین ها خورده است.
3- چند سالی است که دستگاه هایی به اسم «پکیچ» اختراع شده که حرارت را از طریق رادیاتور و آب گرم انتقال می دهد و از قضا مردم بسیاری هم از آن استفاده می کنند، اگر هزینه چند تایی از همایش های وزارت خانه را پس انداز کنید می توانید نمونه هایش را در بازار پیدا کنید.
4- راستی گفته بودید که خبرنگاران مشکلات این چنینی دیگر مدارس را برایتان گزارش کنند تا دیگر از این سوانح رخ ندهد، شماره موبایلتان؟
مدرسه دختر کوچولوهای آذربایجانی هم آتش گرفت، مثل حوادث مشابهی که پیش از آن در نقاط دیگر کشورمان اتفاق رخ داده، حالا علاوه بر مرحوم یا مرحومین این حادثه، دخترانی هم هستند که وقتی درد سوختگی را از یاد ببرند تازه یادشان می افتد که آتش ، زیبایی خدادادی شان را هم سوزانده و باید تا پایان عمر چهره بپوشانند.
در این چند وقت خیلی کار انجام شد که آقای وزیر شرمنده شود، از اهدای بخاری نفتی توسط دانشجویان گرفته تا انتشار عکس فرزند خردسال آقای وزیر، اما خب...
در این چند وقت مطلب خوب هم بسیار نوشته شده و پیشنهاد خوب هم زیاد شده، اما آقای وزیر اگر اجازه بدهید این پیشنهادها را هم ما به شما بدهیم.البته با اجازه.
1- به معاون محترمتان بگویید در مصاحبه رادیویی خود از شادی و سرود خواندن دانش آموزان پیرانشهری بعد از حادثه نگوید، که این دل کباب شده پدر و مادران داغدار را آرام نمی کند.
2- به رئیس محترم سازمان نوسازی مدارس بفرمایید انداختن تقصیر به گردن بخاری نفتی و کارخانه ای که سالهاست دیگر از این نوع تولید نمی کند فایده ای ندارد، چرا که سرقفلی «بهانه نقص فنی» و این جور حرف ها به نام ایرلاین ها خورده است.
3- چند سالی است که دستگاه هایی به اسم «پکیچ» اختراع شده که حرارت را از طریق رادیاتور و آب گرم انتقال می دهد و از قضا مردم بسیاری هم از آن استفاده می کنند، اگر هزینه چند تایی از همایش های وزارت خانه را پس انداز کنید می توانید نمونه هایش را در بازار پیدا کنید.
4- راستی گفته بودید که خبرنگاران مشکلات این چنینی دیگر مدارس را برایتان گزارش کنند تا دیگر از این سوانح رخ ندهد، شماره موبایلتان؟