آقای یکی یدونه- نگید نه که مطمئنم این بلا بارها و بارها که نه حداقل یک بار بر سر هرکدام از شما نازل شده است. این همه این همه تبلیغ بشنوی و تحت تأثیر قرار بگیری و پول بدهی، دست آخر هم وقتی خسته و کوفته به منزل میرسی و سراغ خریدها میروی میفهمی چه بلایی سرت آمده! من که چنین کالایی نخریده بودم! من کالایی را خریده بودم که روی بستهبندی دیده بودم.
روی عکس بستهبندی آنقدر کاکائو بود که گفتم عجب شرکت با انصافی! ولی وقتی بسته را باز کردم فهمیدم که این همه کاکائو فقط برای تولید اول و گرفتن عکس بسته بندی بوده نه برای احترام به مشتری! بیسکویت کنجدی میخری و روی بسته آن آنقدر کنجد دارد که اصل جنس دیده نمیشود امّا وقتی بیسکویت را باز میکنی در کمال حیرت میبینی که روی هر بیسکویت فقط سه تا دونه کنجد قرار دادهاند.
همبرگری میخری که در عکسش ضخامتی دارد اندازه برج میلاد، امّا باز که میشود باریکتر از مو است. گویا در جریان نیستند که به این میگن غِش در معامله! یعنی کم فروشی! یعنی آب بستن در شیر!