ورزش

یک وزارت و سه مساله

سرانجام مجلس محترم شورای اسلامی پس از بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت یازدهم به سه وزیر مورد نظر دکتر روحانی رأی اعتماد نداد. یکی از این وزرای پیشنهادی «مسعود سلطانی فر» بود که نتوانست نظر مساعد نمایندگان خانه ملت را برای بر عهده گرفتن سکان وزارت ورزش و جوانان جلب کند.

مهدی یکتا

   یکم: وعده رئیس جمهور چه بود و چه شد!؟

سرانجام مجلس محترم شورای اسلامی پس از بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت یازدهم به سه وزیر مورد نظر دکتر روحانی رأی اعتماد نداد. یکی از این وزرای پیشنهادی «مسعود سلطانی فر» بود که نتوانست نظر مساعد نمایندگان خانه ملت را برای بر عهده گرفتن سکان وزارت ورزش و جوانان جلب کند.

به رغم آن که نمایندگان مردم فقدان تجربه کافی و نداشتن تسلط بر ورزش را دلیل اصلی این اتفاق خواندند، با این وجود رئیس جمهور منتخب مردم به جای معرفی مدیری با تجربهتر در عرصه ورزش به مجلس در تصمیمی عجیب و غیرمنتظره «سید رضا صالحی امیری» را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان برگزید تا همه راشگفتزده کند!  این تصمیم در شرایطی صورت گرفت که از وی پیشتر به عنوان مطرحترین گزینه برای معاونت رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی  و گردشگری نام برده میشد.

آیا معنای خدمت و در اولویت قرار دادن ورزش این است؟ از آن گذشته حالا که حدود 15 فدراسیون ورزشی کشورمان بدون رئیس و با سرپرست موقت اداره میشود، چرا باید وزارت ورزش و جوانان نیز با این سرنوشت مواجه شود؟ بی تعارف با توجه به در پیش بودن رویدادهای بینالمللی و جهانی و موفقیتهای فوتبال، والیبال و بسکتبال حالا جامعه ورزش و دلسوزان این عرصه حق دارند نگران باشند. در واقع همه ما خوابهای خوشی برای ورزش دیده بودیم، که حالا به نظر میرسد سرابی بیش نبوده است! آیا این انتخاب با معیارهای بازگرداندن تخصص و نزدیک شدن آدمهای کاربلد ورزشی به مدیریت ورزش همخوانی دارد؟

از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مصاحبههای خود اعلام کردهاند که صالحی حتی حق امضاء و چک کشیدن را هم ندارد و همه اینها مزید بر علت شده تا بیش از پیش نگران شویم؟ آیا سرپرست محترم توانایی رفع کمبودها، کنترل معضلات و مشکلات به ویژه فساد و تبانی در ورزش را دارد؟ البته به اعتقاد ما هنوز هم دیر نشده و ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است...در این جا سخنی هم با رئیس جمهور منتخب مردم داریم که به اعتقاد اغلب کارشناسان و مردان دردآشنای ورزش، اداره وزارت ورزش و جوانان با سرپرست موقت به هیچ وجه به صلاح این وزارتخانه نیست و دود آن مستقیم به چشم ورزش خواهد رفت. بدین روی پیشنهاد میکنیم در اسرع وقت و اولین فرصت یک گزینه مناسب، متعهد و آشنا به امور ورزش را به مجلس شورای اسلامی معرفی کنید تا ورزش کشور از این بلاتکلیفی و سردرگمی نجات یابد.

 

    دوم: از قحط الرجال در ورزش تا سکوت رئیس جمهور!

در پی انتخاب «سید رضا صالحی امیری» به عنوان سرپرست جدید وزارت ورزش و جوانان، مهندس امیرعابدینی مدیر عامل باشگاه داماش گیلان در گفت و گویی تفصیلی با یکی از خبرگزاریها، با انتقادی ظریف اظهار امیدواری کرد، صالحی طی سه ماه آینده متوجه میشود پای  به چه عرصهای گذاشته و... سپس با حرارت بیشتری افزود: نمیدانم، مگر در ورزش ایران قحط الرجال است که دکتر روحانی یک فرد بیگانه با ورزش را به کار گرفته است. این اظهار نظر با تأیید بسیاری از دلسوزان واقعی ورزش روبرو شد، زیرا پربیراه هم نبود.

شنیدههاحاکی از آن است که عدم رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به «مسعود سلطانیفر» به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به دلیل تجارب ناموفق حضور مدیران سیاسی در عرصه ورزش بوده است. به اعتقاد نمایندگان خانه ملت انتخاب محمد علی آبادی، علی سعید لو و محمد عباسی در رأس امور ورزش در دولتهای نهم و دهم آن قدر مصائب و گرفتاری به بار آورد و هزینههای فراوانی به ورزش کشور تحمیل کرد که جایی برای یک انتخاب اشتباه سیاسی دیگر باقی نگذاشت!بنابر این اگر قرار است جایگزینی برای «سلطانی فر» صورت پذیرد حتماً باید فردی آشنا به ورزش باشد، اما در میان بهت همگان دکتر «حسن روحانی» فردی کاملاً بیگانه با ورزش یعنی «سید رضا صالحی امیری» را که به عنوان سرپرست وزارت وزرش و جوانان برگزید!این اقدام عجولانه در حالی صورت پذیرفت که پیش از این و در زمان تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری، «دکتر حسن روحانی» بر استفاده از افرادی از جنس ورزش در این عرصه تأکید میورزید!بر اساس شعارهای ارائه شده قرار بود یکی از مدیران استخوان خرد کرده ورزشی سکان هدایت وزارت ورزش و جوانان را بر عهده بگیرد، اما طبق سنوات گذشته باز هم شاهد حضور سیاسیون جا مانده از کابینه دولت در ورزش بودیم.

این در حالی است که طبق آمار در حال حاضر بیش از 200 فارغالتحصیل رشته دکترای تربیت بدنی در کشور داریم و اغلب نیز از چهرههای خوشنام به شمار میروند، اما به نظر میرسد رئیس جمهور در هفتههای اخیر آن قدر درگیر پیدا کردن نیروهای کارآمد برای سایر وزارتخانهها بوده که فرصتی برای ورزش باقی نمانده است! متأسفانه بار دیگر ثابت شد، دیواری کوتاه تر از ورزش وجود ندارد و به رغم حضور افراد تحصیلکردهای همچون دکتر نصراله سجادی، دکتر محمد دادکان، دکتر مهدی خبیری، دکتر عباسعلی گائینی و... باز هم باید سیاسیون را تحمل کنیم!

 

   سوم: هان! بوی ریا میآید

یک روز فلان آقا که مدیر بهمان جاست در فلانشهر، ابتدا از دکتر حمید سجادی(معاون سابق وزارت ورزش و جوانان) برای نشستن روی صندلی وزارت ورزش و جوانان حمایت کرد. روز دیگر همین فلان آقا(!) وقتی دید مجلس شورای اسلامی به سجادی رأی اعتماد نداد، بلافاصله سراغ دکتر محمد عباسی رفت، در حمایت از وی بیانیه صادر کرد و تا میتوانست به تملقگویی پرداخت و... حالا دوباره همان فلان آقا که مدیر فلان جاست و در بهمان شهر، بدون آن که شناختی از «مسعود سلطانیفر» داشته باشد بارها و بارها در مصاحبههای خود از مدیریت و کاردانی وی تعریف و تمجید کرد. در ادامه سلطانی فر را ناجی ورزش خواند و همراه چند دوست مدیر خود راهی مجلس شورای اسلامی شد تا به اصطلاح با نمایندگان خانه ملت لابی کند غافل از اینکه... اینک همین فلان آقا از مدیریت، سلامت و علاقه به خدمت سید رضاصالحی امیری سخن میراندو به به و چه چه میکند!با شنیدن این ماجرا و داستانها به یاد سریال معروف «پاورچین» افتادیم. چرا؟ ورزش چه ارتباطی با یک سریال طنز تلویزیونی میتواندداشته باشد؟اتفاقاً ربط دارد. خیلی هم ربط دارد. باز هم گلی به جمال شخصیتهای آن سریال با بازی مهران مدیری و سید جواد رضویان که به خاطر خرج و مخارج زندگی و نیاز مادی به پاچهخواری از رئیس اداره! خود (با بازی سعید پیردوست) مشغول بودند. اما این مدیران  ابن الوقت بیش از آن که نیاز مادی داشته و یا دوستدار علی آبادی، سعیدلو، سجادی، عباسی، سلطانی فر... و یا حتی صالحی باشند به میز و صندلی خود علاقه دارند!نیت واقعی این افراد که اغلب کارنامه ضعیفی نیز در ورزش از خود به جای گذاشتهاند خدمت به متولیان تازه وارد ورزش نیست، بلکه قصد دارند حقیرانه در این عرصه بمانند! بمانند و طبق عادت پاچهخواری کنند و فرقی هم نمیکند طرف آنها سجادی ورزشی باشد یا صالحی بیگانه با ورزش!در خاتمه سفارش ما به «سید رضا صالحی  و یا وزیر آینده ورزش و جوانان این است که بیش از همه مراقب این اشخاص بادنجان دورقاب چین باشند. از ما گفتن بود، توخواه از سخنم پند گیر، خواه ملال...

https://shoma-weekly.ir/B5zYnJ