اکنون باتوجه به نزدیکی انتخابات مجلس شورای اسلامی از مدتها قبل ما شاهد تحرکات زنانه با عنوان کمپین تغییر چهره مردانه مجلس در شبکههای اجتماعی هستیم که البته نمودهای بیرونی آن نیز قابل مشاهده است، در مرحله نخست این طیف از افراد با اقدام به تحریک و تهییج زنان برای ثبتنام در مرحله نخست انتخابات کوشیدند به جامعه القا کنند که حقوق زنان در جمهوری اسلامی نقض شده و حالا این جریان و جریانات مشابه که ناکارآمدی آنها اثبات شده است، منجی تغییر وضع موجود هستند.
بعد از تأیید و یا عدم احراز صلاحیت برخی از زنانی که در مرحله نخست اقدام به ثبتنام کرده بودند بازار تازهای برای این جریان آغاز شد؛ بازی که بیش از پیش بر مبنای مظلومنمایی در وضع موجود به شکل فردی و سیاهنمایی از وضعیت زنان کل جامعه به شکل کلی استوار بود؛ شبکههای اجتماعی نیز یکی از مناسبترین بسترها برای تلقین این دو فاکتور به حساب میآمدند، شاید در هفته گذشته با یک رصد کوتاه در این شبکهها و دنیای مجازی به سادگی میشد از موجسواری این جریان به نفع خودش آگاه شد؛ درحالی که این جریان با ذوق از تأیید صلاحیت عدهای از زنان سخن میگفت، عدم احراز صلاحیت عدهای دیگر را دستمایهای برای ایجاد تفکر عدم وجود عدالت جنسیتی به حساب میآورد و بدون تردید هرچه به انتخابات و حتی ایام پس از آن نزدیک شویم به آسانی میتوان قطعات تازهتری از داستان یک بام و دو هوایی این جریان را فهمید، جریانی که بنا بر یک رونوشت از کشورهایی که معتقد به حضور سهمیهبندیشده زنان هستند میخواهند همین نسخه غلط را برای جمهوری اسلامی ایران تجویز کنند؛ این درحالی است که مطابق قانون اساسی هیچ منعی برای حضور زنان بهعنوان انتخابکننده و انتخابشونده در جریان همهپرسیها وجود ندارد و برهمین اساس از نظر عقل و منطق داعیه سهمیهبندی جنسیتی برای حضور زنان در پارلمان آنها را بیش از بیش به یک قید به نام قید جنسیت محدود میکند و ضمن آنکه شایستگی و لیاقت افراد به انضمام تعهد و تخصص را فارغ از موضوع جنسیت درنظر نمیآورد.
به هرترتیب آنچه مسلم است در جریان انقلاب اسلامی هویت زن مسلمان ایرانی بهعنوان یک شهروند فارغ از تمام اما و اگرهایی که بیشتر صبغه سیاسی به خود گرفته است میتواند آزادانه تصمیمگیرنده و تصمیمساز شود، چنانچه با نگاه به سیر حضور زنان در جریانات گوناگون سیاسی و اجتماعی پی به این مهم خواهیم برد. نقش سازنده زن مسلمان ایرانی، نقشی بیبدیل است و میتوان آن را در زمره اموری دانست که دشمن بهدلیل هراس از ویژگی بیدارگرانه آن درصدد است تا این مهم را مخدوش کند، یک روز با ارائه طرحها و برنامههایی مبتنیبر مشارکتهای اجتماعی غیرضروری مانند حضور بانوان در ورزشگاه و روز دیگر از طریق حضور کمیتی زنان در مجلس شورای اسلامی؛ البته برای مقابله با طرحها و برنامههای اینچنینی که در حوزه زنان به شکل جدی و موجوار دنبال میشود به پیشینه حضور کیفی زنان بپردازیم، حضوری تعهدآور، انقلابی و مؤثر که به خودی خود در حکم نیروی حامی و پشتیبان نظام اسلامی به حساب میآیند و با استفاده از دو عنصر مادری و همسری و فارغ از هیاهوهای سیاسی میتوانند آینده انقلاب را تضمین کنند.