اندیشه

گمشده اخلاق عصر حاضر

مروان که از دشمنان سرسخت و پر از کینه ائمه بود درباره ی امام چنین می گوید که این کارها(اذیت و ازارها) را با کسی امنجام دادم که حلم و خویشتن داری او با کوه ها برابری می کند
حجت الاسلام علی تبریزی- زندگی 48 ساله امام مجتبی (ع) سراسر درس و پند و اندرز برای رهپویان راه حقیقت است. او در سخت ترین شرایط نگذاشت پرچم اسلام ناب بر زمین بیفتد. اما در میان همه خصلت های پسندیده یک خوی و اخلاق حضرت را متمایز از دیگران می کند. آنچه بیش از دیگر ویژگی های امام حسن (ع) از برجستگی برخوردار بود، صبوری و حلم آن حضرت بود که تاثیر بسزایی در زندگی وی و پیروانش داشت. خصلتی که به جرات میتوان گفت گمشده عصر حاضر است. امروز کمتر در بین مسئولین، مردم، خواص و عوام، خانواده ها، بزرگ ترها و کوچکترها این ویژگی یعنی حلم و صبر در برابر مصائب و مشکلات و ناملایمتی های زندگی مشاهده می شود. اما حضرت به قدری دارای خصلت صبر و حلم که واژه «حلم الحسنیه» تبدیل به مثل در بین مردم شد. به همین منظور می خواهیم اولا به ویژگی و مفهوم واژه حلم بپردازیم و سپس به آثار این خصلت اخلاقی نیکو در زندگی امام مجتبی (ع) اشاره ای گذرا بیندازیم.

تمجید قرآن از حلم حضرت ابراهیم (ع)

خداوند متعال در قرآن کریم به ارزش حلم اشاره می کند. این واژه 15 بار در کتاب الهی آمده که یازده بار آن از اوصاف حق تعالی، دو بار صفت حضرت ابراهیم (ع)، یک بار وِیژگی اسماعیل (ع) و در موردی دیگر در وصف حضرت شعیب (ع) بیان شده است.

قرآن در بیان خصوصیات پیامبر اولوالعزم الهی حضرت ابراهیم (ع) از او با ذکر صفت حلم تمجید می نماید:

«ان ابراهیم لحلیم اواه منیب؛ همانا ابراهیم دارای صفت حلم و بسیار متوکل بر خدا و بازگشت کننده به سوی خدا بود.» (1) هود، آیه 75) نظیر همین عبارت در سوره توبه نیز به چشم می خورد. باز در سوره صافات این صفت را جزء امتیازات حضرت اسماعیل بر میشمرد و می فرماید: «ما ابراهیم را به نوجوانی دارای حلم بشارت دادیم.» (صافات، آیه 101) جالب اینجاست که حضرت ابراهیم (ع) از محضر خداوند فرزندی صالح درخواست نمود و این آیه نشان می دهد که نشانه صالح بودن او حلم فراوانش است که در ماجرای ذبح عظیم این صبر ویژه در برابر امر الهی کاملا مشهور بود. همه اینها نشان می دهد که حلم صفتی خدایی است که مخلوقات باید خود را به این صفت متصف نمایند لذا انسان هایی که صفت حلم را به طور کامل دارند، مظهر یکی از صفات الهی هستند.

عالم بدون حلم عالم نیست!

در روایات اشارات فراوانی به موضوع حلم شده که تنها از باب نمونه به چند مورد اکتفا می شود. امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «کمال العلم الحلم؛ کمال علم به صفت حلم بستگی دارد.» (1) یعنی اگر بنده ای در ظاهر به علومی دست پیدا کرد ولی حلیم نبود بدانید که عالم هم نیست. نیز فرمود: «بوفور العقل یتوفر الحلم؛ آن کس که عقل سرشار دارد، دارای حلم سرشار خواهد شد.» (2) همچنین امام صادق (ع) فرمود: «الحلم سراج الله؛ حلم، چراغ تابان خدا است.» (3)

حلم بردباری نیست!

اما حلم دقیقا به چه معناست و ما بایستی چه ویژگی ای را در خود ایجاد و تقویت نماییم؟ در کتاب لغت معروف مفردات می نویسد: «حلم به معنای خویشتن داری به هنگام هیجان غضب است و از آن جا که این حالت از عقل و خرد ناشی می شود، گاه به معنای عقل و خرد نیز به کار رفته است.» (4) شخصی از امام مجتبی (ع) همین سوال را پرسید که اصلا حلم به چه معناست؟ حضرت فرمودند: «کظم الغیظ و ملک النفس؛ فرو بردن خشم و تسلط بر خویشتن.» (5)

با این توضیحات متوجه می شویم که حلم با بردباری متفاوت است. زیرا بردباری یعنی تحمل بار دیگران ولی حلم به معنای خویشتن داری پرصلابت و نرمش به موقع و قهرمانانه در برابر مشکلات پیش روست. آنچه که پایه استوار برای حفظ اخلاق و ارزش های اسلامی است همین حلم است. البته واژه حلم مفاهیم گستردهای دارد که برای نمونه حضرت علی (ع) فرمود: «لا حلم کالصبر والصمت؛ هیچ حلمی مانند استقامت و سکوت نیست.» (6) که نشان می دهد کنترل و اداره زبان یکی از شاخه های اصلی حلم محسوب می شود. در مجموع دانستیم که مفهوم حلم بر خلاف برخی برداشت های غلط مفهومی قهرمانانه و ضد عجز و تسلیم دارد.

حلم الحسنیه (ع)

تربیت اهل بیت علیهم السلام دقیقا منطبق بر تربیت قرآنی بود. حلم امام حسن (ع) از آیات قرآن نشئت گرفته بود، از جمله از این آیه که خداوند می فرماید: «...إدفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم؛ ناپسندی را با نیکی دفع کن، که ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.» (فصلت آیه 34) لذا در سیره حضرت این امر به روشنی مشاهده می شود. با توجه به سمپاشی عوامل معاویه امام دشمن کم نداشت. اما افراد زیادی بودند که با کینه امام حسن (ع) نزد ایشان آمدند اما با ندامت و با ارادت نسبت به وجود نازنین حضرت محضرشان را ترک کردند. مروان که از دشمنان سرسخت و پر از کینه خاندان پیامبر(ص) بود درباره امام چنین می گوید که این کارها (اذیت و آزارها) را با کسی انجام دادم که حلم و خویشتن داری او با کوه ها برابری می کند! (7)

پیرمردی شامی که تحت تاثیر تبلیغات معاویه قرار گرفته بود در مدینه امام را بر مرکبی سوار دید. تا توانست زبان به بدگویی باز کرد. وقتی دشنام هایش تمام شد حضرت کنار او آمد، سلام کرد، در حالی که لبخندی بر چهره داشت فرمود: «ای پیرمرد! گمانم غریب هستی و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خوشنود می شویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می کنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می کنیم، اگر کمک برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمی داریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می پوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بی نیاز می کنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه می دهیم، اگر حاجتی داری آن را ادا می نماییم، اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی برای تو بهتر خواهد بود زیرا ما خانه آماده و وسیع و امکانات بسیار داریم.» پیرمرد شامی که مبهوت مانده بود اشک بر دیدگانش سرازیر شد و گفت: «گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه تر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینک تو محبوبترین انسان ها در نزد من هستی!» سپس او به خانه امام حسن (ع) وارد شد و مهمان آن بزرگوار گردید و پس از مدتی در حالی که قلبش سرشار از محبت خاندان رسالت بود، از محضر امام حسن (ع) بیرون رفت. (8)

حلم سیاسی

حتی بر خلاف پندار عده ای که به غلط صبر و حلم و آرامش امام را دلیل پذیرش صلح می دانند به عکس خصلت حلم و صبر انقلابی -با آن مفهومی که در بالا بیان شد- از سوی امام مجتبی (ع) موجب شد تا خطری بس بزرگ از سر اسلام و مسلمین دفع شود. خطری که که همه شیعیان و اصل کیان اسلام ناب را تهدید می کرد و جان همه شیعیان در معرض نابودی جدی قرار می گرفت. از این رو، در پاسخ به معترضان فرمود: «وای بر شما! نمی دانید که من چه کرده ام، سوگند به خدا پذیرش صلح من برای شیعیانم بهتر است از آنچه خورشید بر آن می تابد و غروب می کند...» (9) به همین دلیل بود که خود رسول اکرم (ص) با آن بینش عمیق و دانش نبوت درباره امام حسن (ع) فرمودند: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن؛ اگر عقل، خود را به صورت مردی نشان دهد، آن مرد، حسن (ع) است.» (10) آری، حکم عین عقل و اساس علم است و امام مجتبی (ع) به فرمایش نبی مکرم اسلام اعقل الناس و به تبع آن احلم و اعلم الناس بودند.

* پینوشتها دردفتر نشریه موجود می باشد

https://shoma-weekly.ir/FO9AAQ