«مرد»، در نقش پدر، پسر و همسر؛ میتواند و باید رفتارهایی داشته باشد که در صورت ادای صحیح آنها، این «نیاز طبیعی» که به زعم نویسنده این سطور یکی از اصلیترین عوامل بدحجابی است، به درستی پاسخ داده شده و در آن صورت است که جامعهای سالمتر را شاهد خواهیم بود.
اکرم یافتیان- انسان موجودی تغییرپذیر و تربیت پذیر است و فلسفه برانگیخته شدن پیامبران و امامان نیز همین اصل مهم است. مسیر تکاملی کودکی و نوجوانی بهترین سنین برای تعلیم و تربیت است. بنابراین داشتن رابطه انسانی و درست با کودکان و نوجوانان حیاتی ترین مرحله کار و اثربخش ترین عامل موفقیت در تعلیم و تربیت او محسوب می شود. تعلیم و تربیت از آنجا ضرورت پیدا می کند که استحکام و قوام جامعه به آن بستگی دارد. با تربیت است که جلوی نابسامانیها و هرج و مرج ها و انحرافات گرفته می شود. دو عامل مهم وراثت و محیط در تربیت نقش بسزایی دارند که در اینجا به دو حدیث از پیامبر گرامی اسلام ( ص) که در مورد وراثت و محیط بیان فرموده اند اشاره می کنیم که می فرماید: «دقت کن که فرزندت را در چه نسل و نژادی قرار می دهی چرا که رگ و ریشه خانوادگی در فرزند دخالت دارد» و « دیگر اینکه هر مولودی به فطرت الهی از مادر متولد می شود و این پدر مادر اویند که او را یهودی، نصرانی یا مجوسی می کنند.» هدف از تربیت در دوران کودکی اینکه قلب کودک در این دوران خالی است و به راحتی آموزشها و تربیت لازم را پذیرا است، تأمین امنیت و تکریم و احترام جزء نیازهای اساسی کودکان است که والدین باید توجهات لازم را در این موارد داشته باشند کودک پس از سن دو سالگی دوران همانندسازی با ما را آغاز می کند برای نقش زدن بر ذهن کودک اول باید ذهن خود را از آلودگی ها پاک نگاه داشت. رفتار نابهنجار والدین میتواند در آینده موجب رفتار سوء در کودک شود. کودکان آئینه تمام نمای رفتار مایند رفتار ما والدین به آنان اعتماد به نفس و عزت نفس خواهد داد پس هر گونه که رفتار کنیم آنان نیز در برخورد با آیندگان همانگونه رفتار خواهند کرد .
شاه کلید برخورد با بی حجابی
بیحجابی و بدحجابی از مهمترین معضلات جوامع اسلامی است؛ چرا که انسانها به تابع اجتماعیِ هستند و نوعاً مهمترین عامل رفتارسازشان، «جامعهپذیری» است و این یعنی اگر در جامعه اسلامی هنجارها شکسته شود، امکان همرنگ شدن انسان با فضای جدید بسیار است. جامعهسازی با توصیههای فردی تفاوت بسیار دارد، هر چند جهتگیری آنها یکی است؛ لذاست که باید به امالمسائل و راهحلهای ساختاری توجه داشت و از توجه به استثنائات و موارد خاص یا تعمیم آنها ابا کرد. امروز، جامعه ایرانی، خصوصاً در شهرهای بزرگتر و به اصطلاح مدرنتر آن، از آفت بدحجابی رنج میبرد و متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که فضای برتر نیز با بدحجابها شده و این یعنی خطری بزرگ که گروه بزرگ تربیتشدگان سنتی خانوادههای ایرانی را تهدید میکند.
در پاسخ به این سؤال که «ریشه بدحجابی کجاست؟»، ابعاد مختلفی قابل توجه و زمینههای متعددی قابل بررسی است. آری! میتوان از عدم تبیین ضرورت حجاب و کارکردهای آن برای زن مسلمان سخن گفت، ولی قطعاً یکی از مهمترین پارامترها، توجه به امری ساختاری، به نام «غریزه ذاتی جلوهگری» در زنان است. ودیعهای از جانب خداوند متعال که با زیبایی و گلصفتی زنان سازگار است و در ساختارهای تکوینی خلقت نیز به خوبی معنا یافته است.
حس جلوهگری در بیرون به صورت «تبرّج» و «علاقه به بروز» و «دیده شدن» ملازم میشود و از آنجا که این حس، ذاتی است؛ پس باید به نحوی ارضاء گردد و امکان سرکوب آن وجود ندارد و مساله این جاست که ارضاء این حس توسط چه کسی صورت میگیرد؟ گر چه نوعاً تأیید و تحسین مورد نیاز زنان از طرف زنان نیز مؤثر میافتد، اما حقیقت آن است که پاسخ حقیقی و کامل به این «نیاز طبیعی» باید از جانب مردان صورت پذیرد.
«مرد»، در نقش پدر، پسر و همسر؛ میتواند و باید رفتارهایی داشته باشد که در صورت ادای صحیح آنها، این «نیاز طبیعی» که به زعم نویسنده این سطور یکی از اصلیترین عوامل بدحجابی است، به درستی پاسخ داده شده و در آن صورت است که جامعهای سالمتر را شاهد خواهیم بود.
بیحجابی و بدحجابی از مهمترین معضلات جوامع اسلامی است؛ چرا که انسانها به تابع اجتماعیِ هستند و نوعاً مهمترین عامل رفتارسازشان، «جامعهپذیری» است و این یعنی اگر در جامعه اسلامی هنجارها شکسته شود، امکان همرنگ شدن انسان با فضای جدید بسیار است. جامعهسازی با توصیههای فردی تفاوت بسیار دارد، هر چند جهتگیری آنها یکی است؛ لذاست که باید به امالمسائل و راهحلهای ساختاری توجه داشت و از توجه به استثنائات و موارد خاص یا تعمیم آنها ابا کرد. امروز، جامعه ایرانی، خصوصاً در شهرهای بزرگتر و به اصطلاح مدرنتر آن، از آفت بدحجابی رنج میبرد و متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که فضای برتر نیز با بدحجابها شده و این یعنی خطری بزرگ که گروه بزرگ تربیتشدگان سنتی خانوادههای ایرانی را تهدید میکند.
در پاسخ به این سؤال که «ریشه بدحجابی کجاست؟»، ابعاد مختلفی قابل توجه و زمینههای متعددی قابل بررسی است. آری! میتوان از عدم تبیین ضرورت حجاب و کارکردهای آن برای زن مسلمان سخن گفت، ولی قطعاً یکی از مهمترین پارامترها، توجه به امری ساختاری، به نام «غریزه ذاتی جلوهگری» در زنان است. ودیعهای از جانب خداوند متعال که با زیبایی و گلصفتی زنان سازگار است و در ساختارهای تکوینی خلقت نیز به خوبی معنا یافته است.
حس جلوهگری در بیرون به صورت «تبرّج» و «علاقه به بروز» و «دیده شدن» ملازم میشود و از آنجا که این حس، ذاتی است؛ پس باید به نحوی ارضاء گردد و امکان سرکوب آن وجود ندارد و مساله این جاست که ارضاء این حس توسط چه کسی صورت میگیرد؟ گر چه نوعاً تأیید و تحسین مورد نیاز زنان از طرف زنان نیز مؤثر میافتد، اما حقیقت آن است که پاسخ حقیقی و کامل به این «نیاز طبیعی» باید از جانب مردان صورت پذیرد.
«مرد»، در نقش پدر، پسر و همسر؛ میتواند و باید رفتارهایی داشته باشد که در صورت ادای صحیح آنها، این «نیاز طبیعی» که به زعم نویسنده این سطور یکی از اصلیترین عوامل بدحجابی است، به درستی پاسخ داده شده و در آن صورت است که جامعهای سالمتر را شاهد خواهیم بود.