خاطراتی مثل اینکه بچه این خودکار و مداد را باید تا یکی دوماه داشته باشی و یا اینکه مواظب دفترت باش، مبادا بیدلیل یک ورق از آن کم شود. قطعا همه ما آن روزها گوشمان از این توصیههای مادرانه پربود؛ توصیههایی که به واسطه فرهنگ مصرف بهینه و به شکل غیرمستقیم ما را علاوه بر اینکه مقتصد بار میآورد به نوعی باعث میشد به شرایط کشور هم اشراف پیدا کنیم. شرایطی مثل اینکه به واسطه جنگ در کشور و یا سازندگی و نظایر آن باید حتی به اندازه یک مداد و کاغذ کاهی هم که شده خودمان را در آبادانی کشور بدون هیچگونه شعار دادنی دخیل بدانیم. اما این روزها انگار بچههای دیروز که مادرهای امروز شدهاند، به دلایل مختلفی دیگر دغدغه مادران خودشان را نسبت به وسایل آموزشی بچهها ندارند و یا بهتر بگوییم شاید جنس این دل مشغولی با آن روزها از زمین تا آسمان تفاوت کرده است، این روزها در میان هزار و یک مدل لوازم التحریر با طرحها و رنگ و لعابهای جذاب، بچهمان باید حتما با لوازم التحریر فانتزی به مدرسه برود. اصلا وقتی دانش آموزی اول مهر با کیف سال گذشتهاش که هنوز میتواند از آن استفاده کند به مدرسه میرود نگاه دلسوزانه هم کلاسیها از رویش برداشته نمیشود تا اینکه والدین وادار میشوند کیف تازهای را برای او تهیه کنند.
به هرحال انتقال فرهنگ مصرف از والدین و به ویژه از مادر به فرزند مسئلهای است که میتواند شخصیت فرزندان را از همان ابتدا به دو صورت مقتصد و یا مصرف گرا شکل بدهد. ایجاد روحیه مصرف بهینه علاوه بر آنکه میتواند اقتصاد خانواده را پویا کند در یک فرآیند زمانی نه چندان کوتاه مدت میتواند باعث رونق اقتصاد ملی شود، خریدهای فصلی نظیر خرید مدرسه از جمله مواردی است که مادر با نظارت مستقیم و البته به شکلی کاملا دوستانه میتواند آن را مدیریت کند. شاید در بحبوحه این جریانات میتوان تغییر سبک زندگی و بازگشت به اصل خودمان یعنی سبک زندگی اصیل ایرانی- اسلامی را بهترین تجویز برای این چالش درنظر گرفت.
آموزش این مطلب به بچهها که چندان نیازی نیست که حتما با لوازم فانتزی و لوکس سال تحصیلی را آغاز کرد میتواند بازار داغ خریدهای غیرضروری را کساد کند. خریدهایی که بعضا وقتی در سبد خرید خانوار به آنها مینگریم متوجه کم اهمیتیشان میشویم. از سوی دیگر محیطهای آموزشی از قبیل مدارس نیز میتوانند مادر را در این مسیر همراهی کنند.
ناگفته نماند که باتوجه به اینکه مدتی به آغاز سال تحصیلی جدید باقی نمانده، بعضا برخی از مدارس با ارایه لیستهای بلندبالای خرید لوازم التحریر که حتی نوشت افزار آن با برندی خارجی جهت خرید در آن درج شده است نه تنها با اقتصاد مقاومتی در تضاد هستند، بلکه باعث میشوند در پارهای از موارد والدین برای خرید این اقلام دچار مشکلات متعدد شوند ضمن آنکه فرزندان در چنین فضایی دچار دوگانگی میشوند که بیان گر این امر است که کدام درست است مادر و یا مدیر مدرسه...
به هرحال با توجه به تمام آنچه گفته شد از یک سو باید متولیان آموزش و پرورش کشور با نظارت بر عملکرد مراکز آموزشی مادر را در مسیر صحیح تربیتی در حوزه اقتصاد خانواده کمک کنند و از سوی دیگر طراحان داخلی با طراحی زیبا و منحصر به فرد برای لوازم التحریر داخلی با قیمت مناسب و کیفیت مطلوب، میل و گرایش دانش آموزان را به سمت خرید محصولات خود سوق دهند تا از این طریق حداقل در فصل علم و دانش و با اتکا به نقش و مدیریت مادر در خانواده بتوانیم بخشی از اقتصاد مقاومتی را به نسل بعد انتقال داده و آن را محقق کنیم.