ورزش

کجای قلبت کم آورد، کاپیتان؟

کاپیتانی که نه نزد هوادارانش سربلند است و نه پیش بازیکنان‌اش، چه می‌تواند بکند؟ جز سکوت پیشه کند و حرص بخورد و می‌دانیم همه اینها استرس‌آفرین و تنش‌زا هستند، با توجه به تمامی این حقایق غیرقابل انکار، باید به کاپیتان گفت: کجای قلبت کم آورد، کاپیتان! آیا هیچ پزشکی می‌تواند گواهی کند ناکامی‌های تیمی و ناتوانی مدیریتی هیچ تاثیری در مرگ کاپیتان ندارد!؟ پس کاپیتان خداحافظ و...
شاهین تهرانی- مرگ ناگهانی «هادی نوروزی» کاپیتان با اخلاق پرسپولیس برای جماعتی نان و آب داشت و برای برخی فرصتی بود برای سوء استفاده و عرض اندام. اما برای جماعت میلیونی هوادار فوتبال دردآور و پر از شوک بود. سوال و معما نیز به همراه داشت.

برای جماعتی که در پی اهدافی خاص و بهدنبال سوءاستفاده از موج ایجاد شده با انگیزه سیاسی سعی داشتند با به اصطلاح دل نوشتههای خود این اتفاق تلخ را به دلایلی ربط دهند که از قضا نشان از خباثت طینتشان بود و متاسفانه حرفهایی هم در سایتهای غیر معتبر و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای مطرح شد که داغ این عزیز را برای بازماندگاناش بیشتر کرد، اما هواداران واقعیاش با چشمانی اشکبار خواهان روشنشدن دلایل این حادثه ناگوار بودند که چرا «هادی نوروزی» از میان ما رفت؟ و چگونه باید با مرگ یک ورزشکار سالم و مؤمن که خوب میدانیم اهل هیچ فرقه و حاشیهای نبود، کنار بیاییم؟

برای یافتن دلیل اصلی این مرگ ناگهانی باید چند هفتهای را صبر کرد تا جواب آزمایشهای انجامشده روشن شود؛ اما هیچکس نمیتواند منکر تاثیر شگرف عامل اصلی «استرس» و «هیجان» در ایستهای قلبی باشد.

«هادی نوروزی» با بستن بازوبند کاپیتانی پرسپولیس استرس بالایی داشت. بازوبند کاپیتانی یعنی تعهد، استرس، فشار و توقع و نگاه میلیونها هوادار عاشق، او در فصل جاری که تنها هفت هفته از آن گذشته بود، پیش از هر زمان دیگری استرس داشت و زیر بار مسئولیت بود، همین پروسه برای بالارفتن سطح تنشهای نوروزی جوان کافی بود؛ اما این همه ماجرا نبود. جوان نجیب، با اخلاق، محبوب شهرستانی در فصل جاری کاپیتان بی چون و چرای سرخپوشان بود و در کنار مسئولیتهای خطیر تیمی که هواداران پرشمارش تنها توقع پیروزی دارند؛ اما نتایج کاملا بر عکس و خلاف خواسته آنان رقم میخورد! و از طرفی وی کاپیتان تیمی بود که بازیکناناش هر روز به واسطه او برای مدیران پیغام میفرستادند و بیپولیشان را به رخ آنان میکشیدند؛ اما جوابی نمیشنوند و هر بار این کاپیتان بود که حرف بازیکنان را نزد بالاییها میبرد و دست خالی برمیگشت!

کاپیتانی که نه نزد هوادارانش سربلند است و نه پیش بازیکناناش، چه میتواند بکند؟ جز سکوت پیشه کند و حرص بخورد و میدانیم همه اینها استرسآفرین و تنشزا هستند، با توجه به تمامی این حقایق غیرقابل انکار، باید به کاپیتان گفت: کجای قلبت کم آورد، کاپیتان! آیا هیچ پزشکی میتواند گواهی کند ناکامیهای تیمی و ناتوانی مدیریتی هیچ تاثیری در مرگ کاپیتان ندارد!؟ پس کاپیتان خداحافظ و...

حالا تمام آنانی که به نوعی قلب کاپیتان را آزردند، امروز به گونهای رفتار میکنند که گویی صاحب عزا هستند!؟

https://shoma-weekly.ir/PrctBv