آمدن من به ایران و کار کردن در کشوری که مردمش همیشه به من لطف داشتهاند و دارند، جزو بهترین تجربیات و خاطرات زندگیام است. ایرانیها واقعا فرهنگ بسیار غنی و عمیقی دارند که باید بیشتر به جهانیان شناخته شود.
علیرضا خاجی میرزابابا- خولیو ولاسکو را باید بدون شک معمار والیبال ایران دانست، او زاده 9 فوریه 1952 در آرژانین است، مردی که به زعم خیلی ها پر افتخارترین مربی والیبال جهان است. او در سال ۲۰۱۱ وظیفهٔ مربیگری تیم ملی والیبال ایران را برعهده گرفت. ولاسکو تیم ایران را برای نخستین بار، در مسابقات قهرمانی آسیا به مقام قهرمانی رساند. این تیم، تحت هدایت ولاسکو شگفتیساز جام جهانی ۲۰۱۱ لقب گرفت. همچنین تیم ملی والیبال ایران با هدایت ولاسکو، با برتری مقابل مصر و ژاپن در دیدارهای انتخابی لیگ جهانی در سال ۲۰۱۳ برای اولین بار از آغاز لیگ جهانی والیبال، به این مسابقات معتبر راه یابد. بدین ترتیب خولیو ولاسکو «بزرگترین مربی تاریخ والیبال ایران» لقب گرفت. او به سه زبان انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی صحبت می کند و به گفته خودش تلاش بسیار زیادی در یادگیری زبان فارسی به خرج می دهد و در این راه موفقیت هایی هم به دست آورده است. این مربی معروف والیبال جای بسیار زیادی در دل ها ی ایرانی ها باز کرده است به این منظور گفتگوی متفاوتی با ولاسکو انجام دادیم که به نظر خوانندگان می رسانیم.
اولین جمله ای که می توانید درباره ایران بگویید؟
صفحه جدیدی از زندگی من.
از باز شدن این صفحه جدید رضایت دارید؟
صد درصد؛ آمدن من به ایران و کار کردن در کشوری که مردمش همیشه به من لطف داشتهاند و دارند، جزو بهترین تجربیات و خاطرات زندگیام است. ایرانیها واقعا فرهنگ بسیار غنی و عمیقی دارند که باید بیشتر به جهانیان شناخته شود.
قبل از اینکه به ایران بیایید، پیشبینی چنین تجربهای را داشتید؟
اگر بخواهم حقیقت را بگویم باید خاطرنشان کنم که قبل از اینکه برای اولین بار به ایران بیایم، تصویر روشنی از ایران نداشتم و حرفهای مختلف و منتناقضی شنیده بودم؛ حرفهایی که الان میدانم بسیاری از آنها به هیچ وجه واقعیت نداشت و فقط سیاهنمایی بود.
مثلا چه حرفهایی؟
یکی از موارد این بود که میگفتند خودم و خانوادهام در ایران امنیت نخواهیم داشت یا خیلی از محدودیت ها برای ما وجود دارد؛ اما واقعا جالب است که بدانید اکنون همسرم برای ماندن در ایران راغبتر از من است و بهتر از من با محیط ارتباط برقرار کرده است!
با توجه به این مخالفتها برای آمدن به ایران دچار شک و تردید نشدید؟
کسی با من مخالفتی نکرد یا اینکه نگفت به ایران نروم و فقط هشدار میدادند؛ اما وقتی تصمیم را گرفتم و به ایران آمدم خیلیها شوکه شدند!
دلیل این اصرار و پافشاری و البته ریسکپذیری شما چه بود؟
من همیشه دوست دارم که وضع جدیدی را امتحان کنم و برایم جالب بود که خارج از قاره اروپا و در کشوری مثل ایران کار کنم. همان طور هم که فکر می کردم کار کردن در ایران تجربیات خوب و گرانبهایی برای من داشت.
شهر شلوغی مثل تهران، زندگی را برای شما سخت نکرده است؟
به این سوال هم جواب منفی می دهم و هم مثبت؛ به هرحال شلوغی و آلودگی هوا آزاردهنده است اما اینکه در هر ساعت از شبانهروز، زندگی در شهر جریان دارد جذابیتهای خاص خودش را دارد. به نظر من تهران در کنار معایب بزرگ، مزیتهایی هم دارد که نباید از کنار آن گذشت.
مثلا؟
مراکز خرید و تفریحی، رستورانهای مختلف و بسیاری از جاهای دیگر که همیشه شلوغ است و مردم را می توان دید.
صحبت از رستوران کردید؛ چقدر زمان برد که ذائقه شما با غذاهای ایرانی خو بگیرد؟
فکر نمی کنم برای خو گرفتن با غذاهای ایرانی نیازی به زمان باشد؛ غذاهای ایرانی واقعا لذیذ و خوشمزه است و قطعا با هر ذائقهای سازگاری دارد.
چه غذایی بیشتر مورد توجه شما قرار گرفت؟
فکر می کنم حتی خود ایرانیها هم تعلق خاطر ویژهای به کباب دارند و من هم باید اعتراف کنم که عاشق کباب ایرانی و بخصوص شیشلیک هستم.
رستوران ایتالیایی های تهران را هم دوست دارید؟
رستورانهای ایتالیایی را هم تجربه کردم اما باید اعتراف کنم که غذای ایرانی را ترجیح می دهم!
ترافیک و رانندگی غیر اصولی یکی از معضلات بزرگ پایتخت است؛ شما با این دو معضل چطور کنار آمدید؟
رانندگی در شهر شلوغی مثل تهران واقعا حوصله و البته مهارت میخواهد! بعضی مواقع صحنههایی را میبینم که نگرانم می کند و به هیچ وجه برایم قابل توجیح نیست که چطور این بیقانونی ها صورت می گیرد؟ البته این مشکلات در همه جای دنیا وجود دارد و مختص تهران نیست. ترافیک هم دیگر برای من تبدیل به سرگرمی شده است!
همسر شما، ربکا، در خصوص این موضوعات چه نظری دارد؟
قطعا ربکا هم با این وضع خو گرفته و خودش را تطبیق داده است. البته او در برقراری ارتباط با اطرافیان از من سبقت گرفته است!
چطور؟
من با توجه به درگیری کاری که دارم چندان فرصت ارتباط برقرار کردن با مردم و اطرافیان را پیدا نمی کنم و فقط در مواقعی که به مراکز خرید یا رستوران می رویم می توانم با مردم ارتباط بگیرم اما ربکا وقت آزاد بیشتری دارد و اکنون هم دوستان خوبی در ایران پیدا کرده است.
نکته جالب توجه این است که همسرتان در اکثر مواقع و حتی تمرینات در کنار شماست؟
به هرحال بیشترین وقت من صرف تمرینات، اردوها و مسابقات میشود و همسرم هم به دلیل شغل من علاقه خاصی به والیبال پیدا کرده است و سعی میکند بیشتر مواقع از نزدیک شاهد تمرینات و بازیها باشد.
زمان فراغت شما با چه کارهایی پر می شود؟
کتاب، فیلم و موزیک، سه چیز است که بیشترین زمان تفریح من را به خودش اختصاص می دهد.
در خصوص خلقوخو و خصوصیات اخلاقی مردم ایران چه نظری دارید؟
در مهماننوازی بینظیر هستند و واقعا برایم با ارزش است که هرجا مرا می بینند ابراز محبت می کنند و این قدر به ما لطف دارند. از لحظهای که وارد فرودگاه ایران شدم این محبتها آغاز شد و همیشه و همه جا وجود داشته است. نکته جالب توجه اینکه حتی در کشوری مثل کوبا که برای لیگ جهانی رفته بودیم ایرانیها همین خلقوخو و محبت را داشتند و در یک کلام بگویم که ایرانی ها واقعا بینظیرند.
نقاط منفی چطور؟
نقاط ضعف و قوت آدمها به خودشان مربوط است و هرکسی نظر شخصی خودش را دارد اما صادقانه بگویم در مجموع نقطه تاریک و منفیای که برای من مشکلساز باشد، ندیده ام.
مردم ایران را در مقایسه با ایتالیاییها چطور میبینید؟
مردم دو کشور شباهتهای زیادی دارند؛ بخصوص اینکه خیلی از تصمیماتشان بر پایه احساس است اما من با توجه به تجربهای که از کار کردن در کشورهای مختلفی داشتهام، به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نباید مردم و فرهنگها را با هم مقایسه کرد.
مسافرت به شهرهای ایران در برنامه زندگی شما گنجانده شده است؟
با توجه درگیری کاری، اردو و مسابقاتی که داشتیم چندان فرصت ایرانگردی پیدا نکردم و در این مدت هر زمان هم که فرصتی بهوجود آمده است به ایتالیا سفر کردهام تا به کارهای شخصیام بپردازم البته شهرهایی مثل کاشان و اصفهان را دیده ام که واقعا برایم جذاب و خاطرهانگیز بود.
گویا مسافرتی هم در عید نوروز داشتید؟
بله؛ برایم جالب بود که عید نوروز و مراسم سال نوی ایرانی را ببینم و خوشبختانه این اتفاق افتاد که واقعا تجربه شیرینی بود.
نگاه سیاسی شما به ایران چیست؟
من یک مربی هستم و هرگز وارد سیاست نشدهام و نخواهم شد اما بارها به دوستانم گفتهام که برای یک بار هم که شده به ایران بیایند تا ذهنیتشان نسبت به ایران تغییر کند و ایرانیها را به معنای واقعی بشناسند.
در یادگیری زبان فارسی چقدر موفق بودید؟
زبان فارسی واقعا گستردگی زیادی دارد و یادگیری آن مستلزم صرف زمان کافی است اما در همین مدت هم بسیاری از کلمات عامیانه و محاوره ای را یاد گرفتم که به کارم می آید و بهتر می توان با محیط اطراف و بخصوص بازیکنانم ارتباط برقرار کنم.
اما تسلط خوبی به سایر زبان ها دارید؟
بله؛ به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی مسلط هستم اما مطمئن باشید که بلاخره در زبان فارس هم پیشرفت می کنم.
خولیو ولاسکو به بازنشستگی از دنیای والیبال و مربیگری هم فکر کرده است؟
هرگز. این واقعیت که بلاخره یک روزی باید با والیبال خداحافظی کنم را می دانم اما تا زمانی که وقتش نرسد، به آن فکر نمی کنم.
اولین جمله ای که می توانید درباره ایران بگویید؟
صفحه جدیدی از زندگی من.
از باز شدن این صفحه جدید رضایت دارید؟
صد درصد؛ آمدن من به ایران و کار کردن در کشوری که مردمش همیشه به من لطف داشتهاند و دارند، جزو بهترین تجربیات و خاطرات زندگیام است. ایرانیها واقعا فرهنگ بسیار غنی و عمیقی دارند که باید بیشتر به جهانیان شناخته شود.
قبل از اینکه به ایران بیایید، پیشبینی چنین تجربهای را داشتید؟
اگر بخواهم حقیقت را بگویم باید خاطرنشان کنم که قبل از اینکه برای اولین بار به ایران بیایم، تصویر روشنی از ایران نداشتم و حرفهای مختلف و منتناقضی شنیده بودم؛ حرفهایی که الان میدانم بسیاری از آنها به هیچ وجه واقعیت نداشت و فقط سیاهنمایی بود.
مثلا چه حرفهایی؟
یکی از موارد این بود که میگفتند خودم و خانوادهام در ایران امنیت نخواهیم داشت یا خیلی از محدودیت ها برای ما وجود دارد؛ اما واقعا جالب است که بدانید اکنون همسرم برای ماندن در ایران راغبتر از من است و بهتر از من با محیط ارتباط برقرار کرده است!
با توجه به این مخالفتها برای آمدن به ایران دچار شک و تردید نشدید؟
کسی با من مخالفتی نکرد یا اینکه نگفت به ایران نروم و فقط هشدار میدادند؛ اما وقتی تصمیم را گرفتم و به ایران آمدم خیلیها شوکه شدند!
دلیل این اصرار و پافشاری و البته ریسکپذیری شما چه بود؟
من همیشه دوست دارم که وضع جدیدی را امتحان کنم و برایم جالب بود که خارج از قاره اروپا و در کشوری مثل ایران کار کنم. همان طور هم که فکر می کردم کار کردن در ایران تجربیات خوب و گرانبهایی برای من داشت.
شهر شلوغی مثل تهران، زندگی را برای شما سخت نکرده است؟
به این سوال هم جواب منفی می دهم و هم مثبت؛ به هرحال شلوغی و آلودگی هوا آزاردهنده است اما اینکه در هر ساعت از شبانهروز، زندگی در شهر جریان دارد جذابیتهای خاص خودش را دارد. به نظر من تهران در کنار معایب بزرگ، مزیتهایی هم دارد که نباید از کنار آن گذشت.
مثلا؟
مراکز خرید و تفریحی، رستورانهای مختلف و بسیاری از جاهای دیگر که همیشه شلوغ است و مردم را می توان دید.
صحبت از رستوران کردید؛ چقدر زمان برد که ذائقه شما با غذاهای ایرانی خو بگیرد؟
فکر نمی کنم برای خو گرفتن با غذاهای ایرانی نیازی به زمان باشد؛ غذاهای ایرانی واقعا لذیذ و خوشمزه است و قطعا با هر ذائقهای سازگاری دارد.
چه غذایی بیشتر مورد توجه شما قرار گرفت؟
فکر می کنم حتی خود ایرانیها هم تعلق خاطر ویژهای به کباب دارند و من هم باید اعتراف کنم که عاشق کباب ایرانی و بخصوص شیشلیک هستم.
رستوران ایتالیایی های تهران را هم دوست دارید؟
رستورانهای ایتالیایی را هم تجربه کردم اما باید اعتراف کنم که غذای ایرانی را ترجیح می دهم!
ترافیک و رانندگی غیر اصولی یکی از معضلات بزرگ پایتخت است؛ شما با این دو معضل چطور کنار آمدید؟
رانندگی در شهر شلوغی مثل تهران واقعا حوصله و البته مهارت میخواهد! بعضی مواقع صحنههایی را میبینم که نگرانم می کند و به هیچ وجه برایم قابل توجیح نیست که چطور این بیقانونی ها صورت می گیرد؟ البته این مشکلات در همه جای دنیا وجود دارد و مختص تهران نیست. ترافیک هم دیگر برای من تبدیل به سرگرمی شده است!
همسر شما، ربکا، در خصوص این موضوعات چه نظری دارد؟
قطعا ربکا هم با این وضع خو گرفته و خودش را تطبیق داده است. البته او در برقراری ارتباط با اطرافیان از من سبقت گرفته است!
چطور؟
من با توجه به درگیری کاری که دارم چندان فرصت ارتباط برقرار کردن با مردم و اطرافیان را پیدا نمی کنم و فقط در مواقعی که به مراکز خرید یا رستوران می رویم می توانم با مردم ارتباط بگیرم اما ربکا وقت آزاد بیشتری دارد و اکنون هم دوستان خوبی در ایران پیدا کرده است.
نکته جالب توجه این است که همسرتان در اکثر مواقع و حتی تمرینات در کنار شماست؟
به هرحال بیشترین وقت من صرف تمرینات، اردوها و مسابقات میشود و همسرم هم به دلیل شغل من علاقه خاصی به والیبال پیدا کرده است و سعی میکند بیشتر مواقع از نزدیک شاهد تمرینات و بازیها باشد.
زمان فراغت شما با چه کارهایی پر می شود؟
کتاب، فیلم و موزیک، سه چیز است که بیشترین زمان تفریح من را به خودش اختصاص می دهد.
در خصوص خلقوخو و خصوصیات اخلاقی مردم ایران چه نظری دارید؟
در مهماننوازی بینظیر هستند و واقعا برایم با ارزش است که هرجا مرا می بینند ابراز محبت می کنند و این قدر به ما لطف دارند. از لحظهای که وارد فرودگاه ایران شدم این محبتها آغاز شد و همیشه و همه جا وجود داشته است. نکته جالب توجه اینکه حتی در کشوری مثل کوبا که برای لیگ جهانی رفته بودیم ایرانیها همین خلقوخو و محبت را داشتند و در یک کلام بگویم که ایرانی ها واقعا بینظیرند.
نقاط منفی چطور؟
نقاط ضعف و قوت آدمها به خودشان مربوط است و هرکسی نظر شخصی خودش را دارد اما صادقانه بگویم در مجموع نقطه تاریک و منفیای که برای من مشکلساز باشد، ندیده ام.
مردم ایران را در مقایسه با ایتالیاییها چطور میبینید؟
مردم دو کشور شباهتهای زیادی دارند؛ بخصوص اینکه خیلی از تصمیماتشان بر پایه احساس است اما من با توجه به تجربهای که از کار کردن در کشورهای مختلفی داشتهام، به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نباید مردم و فرهنگها را با هم مقایسه کرد.
مسافرت به شهرهای ایران در برنامه زندگی شما گنجانده شده است؟
با توجه درگیری کاری، اردو و مسابقاتی که داشتیم چندان فرصت ایرانگردی پیدا نکردم و در این مدت هر زمان هم که فرصتی بهوجود آمده است به ایتالیا سفر کردهام تا به کارهای شخصیام بپردازم البته شهرهایی مثل کاشان و اصفهان را دیده ام که واقعا برایم جذاب و خاطرهانگیز بود.
گویا مسافرتی هم در عید نوروز داشتید؟
بله؛ برایم جالب بود که عید نوروز و مراسم سال نوی ایرانی را ببینم و خوشبختانه این اتفاق افتاد که واقعا تجربه شیرینی بود.
نگاه سیاسی شما به ایران چیست؟
من یک مربی هستم و هرگز وارد سیاست نشدهام و نخواهم شد اما بارها به دوستانم گفتهام که برای یک بار هم که شده به ایران بیایند تا ذهنیتشان نسبت به ایران تغییر کند و ایرانیها را به معنای واقعی بشناسند.
در یادگیری زبان فارسی چقدر موفق بودید؟
زبان فارسی واقعا گستردگی زیادی دارد و یادگیری آن مستلزم صرف زمان کافی است اما در همین مدت هم بسیاری از کلمات عامیانه و محاوره ای را یاد گرفتم که به کارم می آید و بهتر می توان با محیط اطراف و بخصوص بازیکنانم ارتباط برقرار کنم.
اما تسلط خوبی به سایر زبان ها دارید؟
بله؛ به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی مسلط هستم اما مطمئن باشید که بلاخره در زبان فارس هم پیشرفت می کنم.
خولیو ولاسکو به بازنشستگی از دنیای والیبال و مربیگری هم فکر کرده است؟
هرگز. این واقعیت که بلاخره یک روزی باید با والیبال خداحافظی کنم را می دانم اما تا زمانی که وقتش نرسد، به آن فکر نمی کنم.