کی روش در جملههایش به صورت ظریفی گفته: «آنچه که روز اول فروردین رخ داد بسیار بد بود و مسئولان قول دادند این موضوع تکرار نشود؛ ولی با وجود قولشان باز هم این اتفاق افتاد» که این طعنه او پیشترها هم بر زبان آمده بود. ولی برخی از جملههای ابرازشده توسط او دامنه فوتبال را پشت سر گذاشتهاند و نیاز به رمز گشایی پیدا کردهاند. جملههایی که قاعدتا نباید در محاورات رسانهای یک مربی بینالمللی آمده از منچستر یونایتد و رئال مادرید جایی داشته باشند.
سخنان کی روش نشان میدهد مشاوران فارسی زبانش با آگاهی کلمات بسیار کلیدی را در دهان او گذاشته یا به او پیشنهاد کردهاند از آنها استفاده کند. همه میدانند واژه گروگان چگونه در اشاره به ایران مورد استفاده قرار میگیرد.
اشاره کی روش به موارد مالیاش معمولا لابلای سخنان دیگرش قرار میگیرند و در نگاه ظاهری برایش اهمیت چندانی ندارند؛ ولی احتمالا باید در همین وادی دنبال اختلافات گشت. در عین حال میتوان پرسید چرا مسئله مالیات کی روش طی چهار سال اخیر مورد اشاره قرار نگرفت؟ آن هم در دورهای که او دستمزدش به نقل از منابع مختلف 30 تا 50 میلیارد تومانی – را مرحله به مرحله دریافت میکرده و البته چرا نه کی روش و نه فدراسیون فوتبال یک بار شفاف درباره دستمزد او اطلاعات صحیحی را عرضه نکردهاند؟
در کنار همه اینها چرا کی روش بهرغم همه این مصائب – به نقل از خودش– کماکان حاضر به ادامه همکاری در صورت اعمال شرطهای جدیدش شده؟ آیا بهراستی شرایطی که او از آنها سخن گفته با یکی دو قول سرپایی تحقق خواهند یافت؟ آیا بهراستی عشق مردم ایران تا این حد او را واله کرده که حاضر است بماند و سختی بکشد و با خون دل راهش را ادامه دهد؟ اینکه مرد پرتغالی ما را دوست دارد خیلی معرکه است؛ ولی در حالی که نزدیک به یک ماه به آغاز رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2018 مانده و ایران از قرعه خوبی هم برخوردار شده همه از افشاگریهای کی روش درباره؟ اسدی و ماجرای فرودگاه حرف میزنند، و نه از تیمی بی صاحب. تیمی که اگر مربی با این رویکرد «گروگانگونه» عنانش را در دست بگیرد روشن نیست برابر حریفان به کجا خواهد رسید. حقیقت این است نه کی روش که «فوتبال ملی ایران» در کشاکش مرد پرتغالی و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش به گروگان گرفته شدهاند.
در اینکه کی روش مربی بزرگی است، شکی وجود ندارد؛ اما انتقادات فنی هم به تیم ملی وارد است. والا کی روش به جای پاسخ به انتقادات از مسائل غیرفنی حرف میزند که بوی حاشیه و توهین میدهد و میگوید: «در ایران با من مثل گروگانها رفتار میکنند!» البته رقم مالیات کی روش نشان میدهد که این گروگان(!) چقدر گرفته است؟ روزی 15 میلیون تومان و تاکنون بالای «50» میلیارد تومان! رقمی برابر با بودجه 30 فدراسیون ورزشی در سال. آیا کی روش روزی 15 میلیون تومان از ما میگیرد تا علیه ما حرف بزند؟ اگر شرایط ایران بد است و اگر کی روش در ایران گروگان است، پس چرا تا این حد اصرار به حضور در ایران دارد!؟