ورزش

چرا والیبال می‌تواند اما سایر ورزش‌های گروهی نمی‌توانند!؟

والیبال چه دارد که دیگر رشته‌ها ندارند؟ بر خلاف والیبال وقتی به سایر رشته‌های گروهی ورزشی کشور نگاه می‌کنیم، قضیه بر عکس است؟ چرا؟ آیا دلیل این نمی‌تواند باشد که در والیبال مدیریتی خوب حاکم است که به‌درستی مسیر توسعه را ترسیم کرده و به دست و ظرافت آن را دنبال می‌کند و والیبال به دست اهل آن افتاد و اگر می‌بینیم والیبال در میادین مهم برون‌مرزی موفق شد و تیم‌های بزرگی همچون ایتالیا و آمریکا و... را حذف می‌کند به دلیل به‌کارگیری نیروهای خالص، مخلص، متعهد و متخصص است که بدون ادعا و شعار‌دادن در عمل زمینه‌های موفقیت این رشته را فراهم ساخته‌اند. والیبال اگر همین روند را پیش بگیرد و ادامه دهد، شک نکنید، در المپیک 2016 ریو می‌تواند روی سکو باشد.
سعید سعیدزاده- معیار و سنجش وزارت ورزش و جوانان دولت تدبیر و امید برای ارزیابی یک رشته ورزشی با یک فدراسیون موفق چیست؟ چه چیزی را ملاک موفقیت یا عدمموفقیت قرار میدهیم/ آیا فقط به گفتهها، مصاحبهها و شعارها توجه میشود یا آنکه به اعمال و کارنامه افراد هم نظر داریم؟

بگذارید از جای دیگر آغاز کنیم؛ روزگاری نهچندان دور همه ما به فوتبال دلخوش بودیم و سرگرمی عامه مردم بهویژه جوانان همین رشته ورزشی فوتبال بود. اما از زمانی که فوتبال به دست مدیران غیرمتخصص افتاد، از مسیر اصلی خود دور شد. ناکامی پشت ناکامی و بیاخلاقی به دنبال بیاخلاقی اتفاق افتاد! به طوری که در گزارش یک گروه تحقیقاتی وابسته به یک موسسه از 16 باشگاه لیگ برتری 10 تیم لیگ یک و 2 و نیز چهار تیم پایهای در ردههای امید، جوانان، نوجوانان و نونهالان نشان از ناهنجاریها و مصرف سیگار، استعمال دخانیت، گرایش به مصرف الکل و مواد مخدر، سابقه فساد اخلاقی، خالکوبی، مصرف ترامادول حضور در پارتیهای شبانه و ضیافتهای غیرمعمول، دوپینگ و استفاده از داروهای نیروزا و... را ارزیابی کردهاند که نتیجه این گزارش واقعا وحشتناک و تکاندهنده است! در جمع پیشکسوتان نزدیک به 30درصد علائم اعتیاد گزارش شده و در جمع مدیران فوتبال نمونههایی از مصرف به مواد مخدر و شائبه فساد گزارش شده که واقعا جای تاسف در نظام مقدس جمهوری اسلامی دارد. وقتی مدیر باشگاه دچار اعتیاد و فساد است از بازیکن و مربی آن باشگاه چه توقعی میتوان داشت!؟

در این وانفسا وامصیبتا ناگهان رشته والیبال در دل مردم جای گرفت. سروقامتان پرافتخار جمهوری اسلامی ایران درخشیدن آغاز کردند. موی دماغ بزرگان والیبال جهان شدند و هواداران پرشمار خود را به سالنهای والیبال کشاندند و حتی این رشته دوستداشتنی را از طریق صداوسیما به خانههای مردم بردند.

حرف اصلی و پرسش «جدی» ما این است که چرا والیبال میتواند الگوی مناسبی برای رسانه ملی و مردم باشد، اما سایر رشتهها نمیتوانند؟ راستی چرا؟ در سایه مدیریت خوب و اصولی والیبال یک همکاری و تفاهمی منطقی بین والیبال و رسانههای ملی شکل میگیرد تا «صداوسیما» به عنوان بازوی اصلی لیگ جهانی به کمک والیبال شتافته و بهخوبی والیبال را پوشش دهد و سر سفرههای افطار به خانههای مردم ببرد. در شرایطی که والیبال ایران از ظرفیت و توان رسانه ملی بهترین بهره را درجهت توسعه و پیشرفت خود میبرد، فدراسیون فوتبال به بهانه حق پخش خود را در مقابل رسانه ملی قرار میدهد!؟

حال باید پرسید؛ والیبال چه دارد که دیگر رشتهها ندارند؟ بر خلاف والیبال وقتی به سایر رشتههای گروهی ورزشی کشور نگاه میکنیم، قضیه بر عکس است؟ چرا؟ آیا دلیل این نمیتواند باشد که در والیبال مدیریتی خوب حاکم است که بهدرستی مسیر توسعه را ترسیم کرده و به دست و ظرافت آن را دنبال میکند و والیبال به دست اهل آن افتاد و اگر میبینیم والیبال در میادین مهم برونمرزی موفق شد و تیمهای بزرگی همچون ایتالیا و آمریکا و... را حذف میکند به دلیل بهکارگیری نیروهای خالص، مخلص، متعهد و متخصص است که بدون ادعا و شعاردادن در عمل زمینههای موفقیت این رشته را فراهم ساختهاند. والیبال اگر همین روند را پیش بگیرد و ادامه دهد، شک نکنید، در المپیک 2016 ریو میتواند روی سکو باشد.

https://shoma-weekly.ir/5cflJX