ویژه

پیشکسوت مبارزه

اگرچه در سال 1320 با آیت الله کاشانی ارتباط داشت و به واسطه برخی دوستانش با فداییان اسلام هم مرتبط بود، اما خودش می گوید: " آن جوری ورود که بتوانیم مسائل را واقعا تحلیل بکنیم ... از سال 40 و 41 شروع شد."
سید حامد حسینی- اگرچه در سال 1320 با آیت الله کاشانی ارتباط داشت و به واسطه برخی دوستانش با فداییان اسلام هم مرتبط بود، اما خودش می گوید: " آن جوری ورود که بتوانیم مسائل را واقعا تحلیل بکنیم ... از سال 40 و 41 شروع شد."

آیت الله محمد باقر محی الدین انواری
متولد 1305 در قم در خانواده ای روحانی؛ پدرش آیت الله زین العابدین انواری از شاگردان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم. پدر بزرگش حجت الاسلام و المسلمین میرزا علی درجزینی و جدش آخوند ملا عبدالرزاق. مادرش نیز فرزند آیت الله آقا محمد علمی انواری، از علمای بزرگ همدان.
حدود هفت، هشت سال در مدرسه شرافت که مدیریت آن با یکی از دوستان پدرش بود به تحصیل پرداخت و همزمان ادبیات عرب، منطق و کتاب اصولی المعالم را نزد پدرش فرا گرفت.در سال 1322 وارد حوزه علمیه آخوند همدان شد و یک سال بعد برای تکمیل آموخته های دینی خود به قم رفت.
تا دو سال در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت و پس از آن به تشویق آیت الله شیخ عباس انصاری پدر همسرش، در حوزه علمیه مروی تهران اقامت گزید و این حضور وی را به یکی از علمای سرشناس و اثرگذار تهران از همان ایام تا پایان عمر تبدیل کرد.
مهم ترین دوران تحصیل وی در تهران سپری شد که طی این مدت در محضر اساتید و علمای بزرگی به کسب معارف اسامی مشغول شد و به درجه اجتهاد نائل گردید.آیت الله انواری البته همزمان با تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت. هم حجره ای بودن با حجت الاسلام سید هاشم حسینی در تهران، زمینه آشنایی آیت الله را با نواب صفوی فراهم کرد اما در حد جذب شدن به فداییان اسلام نبود؛ او انتقاداتی به برخی رفتارهای فداییان داشت که مانع ارتباط تشکیلاتی اش شد و البته آن انتقادات را به شهید نواب صفوی منتقل کرده بود. آیت الله انواری زمان هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم و در جریان ملاقات پدرش با ایشان، با حاج آقا روح الله خمینی آشنا شد و بعد با حاج آقا مصطفی(ره) نزدیک بود و رفاقت داشت و دیگر کم کم ارتباطش با امام خمینی(ره) زیاد شد.ارتباط صمیمانه آیت الله با حاج آقا مصطفی خمینی تا زمانی ادامه یافت که آیت الله به زندان افتاد و حاج آقا مصطفی به مهاجرت رفت.

نامه امام خمینی به آیت الله انواری
در یکی از روزهای تابستان دهه چهل، فردی در مسجد چهل تن نزد آیت الله انواری رفت و نامه‌ای را از جانب امام خمینی به وی داد تا روحانیون تهران را از مضمون آن آگاه سازد. البته قبل از آن نامه‌ای از سوی انواری به امام خمینی در باره اوضاع سیاسی ایران نوشته شده بود. آیت الله انواری در این باره  می‌گوید: «من قبلاً هم نامه‌ای به ایشان نوشته بودم. در رابطه با مسائل همین حرفهای انقلاب سفید شاه و چه و مسائلی که داشت و از ایشان خواسته بودم که شما مرجع تقلید هستید و آقا و بزرگوار و ما اینجا مشکلاتی داریم، شما آنجا این مسئله را عنوان کنید، ما اینجا از شما حمایت می‌کنیم.
هدف از قرائت این نامه در جمع روحانیون، شاهد گرفتن آنها در ارسال این نامه به آیت الله حکیم بود. آیت الله انواری در منزل آیت الله شیخ عباس انصاری با حضور تعدادی از شخصیتهای روحانی از جمله آیات عظام: بهاءالدین محلاتی شیرازی، صدرالدین جزایری، باقر قمی و رضی شیرازی به قرائت نامه امام پرداخت: ما در ایران تحت فشار هستیم و حضرتعالی از مراجع بزرگوار در خارج از کشور هستید، این محاذیری که ما داریم، شما ندارید، شما می‌توانید آنجا صدا بلند کنید برای دفاع از اسلام و دفاع از تشیع و ما دنبال شما می‌آییم، شما بفرمایید، نظر بدهید، ما دنبال شما راه می‌افتیم.
بر طبق دستور امام خمینی،نامه مورد نظر توسط مسافری مورد اعتماد که به عراق می‌رفت، برای آیت الله حکیم ارسال شد. این نامه قبل از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی ارسال شد.

مأموریت به حج در سال 1342
پس از حمله عوامل رژیم شاه به مدرسه فیضیه در بعد از ظهر دوم فروردین 1342شمسی مصادف با روز شهادت امام جعفر صادق(ع) – که به منظور رویارویی مستقیم با روحانیت صورت گرفت و در جریان آن دهها نفر از طلاب به سختی زخمی و چند نفر نیز شهید شدند – امام خمینی(ره) با سخنرانی و پیام‌های مختلف خود به افشای ماهیت ددمنشانه رژیم شاه پرداخت. امام در چهلم شهدای فیضیه، طی پیامی برای مسلمانان ایران و جهان اسلام ابعاد مختلف جنایات رژیم را افشا نمود. آن روزها، مصادف با ایام فریضه حج بود و به فرمان امام خمینی(ره) تعدادی از روحانیون از جمله آیت الله انواری و شخصیتهای غیرروحانی برای توزیع اعلامیه در بین حجاج عربستان جهت انتشار اخبار و اوضاع سیاسی ایران و ابلاغ پیام مظلومیت مردم در کنگره حج روانه جده شدند.

شورای روحانیت موتلفه
یکی از شاخص ترین فعالیت های مبارزاتی آیت الله انواری حضور در جمع شورای روحانیت موتلفه اسلامی بود. شهید بهشتی درباره این شورا می گوید:
" با شروع نهضت اسلامی ما به رهبری امام خمینی، نیروهای مؤمن و مسلمانی که در خط اصیل اسلام و معتقد به مرجعیت بودند از دل همان هیئت‌های مذهبی، هیئت‌های سینه زنی و سوگواری و هیئت‌هایی که جلسات هفتگی مذهبی داشتند به سوی مبارزه فعال جلب می‌شدند. این هیئت‌ها با هم دیگر رابطه برقرار کردند و یک شبکه فعالیت مبارزاتی اسلامی و نیرومندی علیه رژیم شاه به وجود آمد. اینها درصدد متشکل شدن برآمدند و شورای مرکزی‌ای به وجود آوردند مرکب از 12 نفر جهت هیئت‌های موتلفه. هیئت‌های موتلفه عملاً مانند یک سازمان نیرومند و حزب قوی اسلامی کار می‌کرد و شورای مرکزی، رهبری این سازمان نیرومند را بر عهده داشت و دقیقاً رهبری آن شورایی بوده؛ از آنجا که این شورا معتقد به ولایت فقیه بود و رهبری فقیه واجد شرایط بود و این ولایت و رهبری را در امام خمینی می‌دانست به ایشان کسانی را پیشنهاد کرد که بخش فقاهتی این شورای مرکزی باشند و 4 نفر را برای این منظور به امام پیشنهاد کردند؛ از جمله من را، مرحوم مطهری، آقای انواری و آقای مولایی و به این ترتیب یک نوع همرزمی تشکیلاتی میان ما و این برادران وجود داشت.شورای فقاهتی مسئول این بود که مسائل مبارزاتی آن تشکلات را چه از نظر انطباق و موازین با اسلام و چه از نظر اعمال ولایت فقیه بر عهده داشته باشند.
ترتیب کار این بود که اعضای این شورا در جلسات شورای مرکزی شرکت کنند و یا در موردی که ممکن نیست، مصوبات این شورا را برای تصویب به این شورای فقاهتی بدهند و این شورای فقاهتی روی آن مصوبات نظر بدهد، بر حسب شرایط روز و به حسب امکانات؛ چون به هر حال این یک تشکیلات مخفی بود و در آن خفقان حاکم بر ایران، گاهی امکان نداشت همه در یک جا جمع بشویم. به هر حال این آشنایی‌ها در حقیقت در ضمن مبارزه علیه شاه به وجود آمد و همکاری سازمان یافته‌ای را در پی داشت."
آیت الله انواری خود درباره فعالیت این شورا  اظهار داشته بود:  " به دلیل حساسیت نوع فعالیت اعضای شورای روحانی، برای تأمین امنیت جانی آنها در هنگام برقراری روابط با اعضای شورای مرکزیع کلیه جوانب امنیتی رعایت می‌شد. اگرچه برخی جلسات به صورت عمومی و با حضور کلیه اعضای شورای روحانی تشکیل می‌شد، اما غالب جلسات به صورت ملاقات خصوصی بین شهید محمد صادق اسلامی(به عنوان رابط بین موتلفه و شورای روحانیت) و من به صورت کاملاً عادی و بدون هیچ گونه شبه‌آفرینی در ذهن مأموران رژیم انجام می‌پذیرفت."
با توجه به اینکه آیت الله انواری امام جماعت مسجد چهل تن در بازار بود، گفت وگوها در قالب بحث‌های دینی و تحت پوشش استخاره و پرسش مسائل شرعی با ظاهری موجه و منطقی مطرح می‌شد. و به قول آیت الله انواری چون از سایر اعضای شورای روحانی کوچکتر و نیز در بازار به عنوان امام جماعت مشغول بوده، تماس و ارتباط با وی راحت‌تر از سایر اعضا انجام می‌شد.برخی از اعضای شورای روحانیت مسئولیت اطلاع‌رسانی به روحانیون دیگر را بر عهده داشتند و برخی از مسائل مطروحه در جلسات از طریق آیت الله انواری به اطلاع سایرین می‌رسید.
جلسات شورای روحانیت بنا به پیشنهاد دکتر بهشتی یک ساعت قبل از اذان صبح تشکیل می‌شد و اعضای به صورت جداگانه و انفرادی وارد مکان جلسه شده و پس از پایان، در ساعاتی که همه در خواب بودند، از آنجا خارج می‌‌شدند. غالب جلسه‌‌ها با حضور دوازده نفر از هیئت مرکزی و چهار نفر از شورای روحانیت تشکیل می‌شد. البته برخی جلسات بدون حضور روحانیون شورا ترتیب داده می‌شد و بعداً با ارائه نتایج مباحث جلسه از مشورت شورای روحانی بهره‌مند می‌شدند.

اعدام انقلابی حسنعلی منصور
 و دستگیری انواری

پس از دستگیری امام خمینی در آبان ماه 1343 و تبعید ایشان به ترکیه، که در پی مخالفت شدید با کاپیتولاسیون آمریکایی صورت گرفت، آیت الله مطهری عقیده داشت که لازم است چند نفر از این طاغوتی‌ها به زمین بیفتند تا روحیه مردم بازسازی شود. حاج صادق امانی و یارانش این موضوع را اذن اعدام شاه و مزدورانش دانستند و چون حضرت امام در غیاب و عدم دسترسی به خودشان، نظر شهید مطهری و شهید بهشتی را تأیید فرموده بودند، گروه حجت را تمام شده می‌دانست، اما برای مزید اطمینان آقایان حاج تقی خاموشی و عباس مدرسی فر را به مشهد فرستادند تا اذن این حرکت مسلحانه را از آیت الله میلانی(ره) بگیرند.پس از اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور، توسط اعضای موتلفه اسلامی، آیت الله انواری نیز به عنوان یکی از اعضای شورای روحانیت این تشکل دستگیر شد و در دادگاه نظامی رژیم در سال 44 به 15 سال زندان محکوم شد.

رهبری زندان
و در پانزده سال زندان یکی از محورهای مبارزه از درون زندان بود به گونه ای که در گزارش های ساواک از وی به عنوان رهبر زندانیان یاد می شود.آیت الله همچنین در سالهای زندان، بنا به درخواست مبارزین زندانی به تدریس دروس حوزوی برای آنها می پرداخت.
درس حدیث، رسائل، مکاسب، منتهی الاصول و فقه و اصول به دو شکل عمومی و تخصصی از جمله آنها بود.
کنترل و مراقبت از رفتار زندانیان، برپایی مراسم های مذهبی و جلسات بحث سیاسی از دیگر فعالیت های آیت الله انواری در زندان بود.

در نیمه سال 48 آیت الله انواری به همراه شهید عراقی و حبیب الله عسگراولادی به اتهام اخلال در نظم و عدم رعایت مقررات داخلی زندان، به زندان برازجان تبعید شدند و در خرداد سال بعد به زندان مرکز برگشتند.

تلاش علما برای آزادی آیت الله
در طول سالهایی که آیت الله در زندان بود تلاش های بسیاری برای آزادی وی از سوی علما و مراجع صورت گرفت. این پیگیریها از سال 44 آغاز شد و تا سال 50 نیز ادامه داشت. اگرچه این تلاشها به دلیل مخالفت شخص شاه و نیز پرونده اعدام انقلابی منصور به نتیجه نرسید اما میزان و فراوانی تلاشها نشان از جایگاه اجتماعی آیت الله انواری در آن مقطع بود.

فتوا علیه منافقین
یکی از مسائلی که در سالهای حضور آیت الله در زندان اتفاق افتاد مواجهه با سازمان مجاهدین خلق بود که در ابتدا روابط فی مابین عادی بود و حتی گاهی مباحثاتی با آنها می کرد تا افکار اسلامی را به آنها تفهیم کند، اما به مرور زمان و با مشخص شدن ماهیت این سازمان، از ادامه مباحثه و گفت وگوهای عقیدتی با آنها خودداری شد.
با شدت گرفتن این اختلافات عقیدتی، تعدادی از روحانیون سرشناس نهضت که در زندان بودند، فتوایی را صادر کردند که حشر و نشر با مجاهدین در صورتی که از تعلیمات و ایدئولوژی سال 50  استغفار نکنند، حرام است. آیت الله انواری از جمله کسانی بود که این فتوا  را امضا کرد و این فتوا تصمیمی برای رعایت نجس و پاکی شد که منجر به حملات و هجمه های بسیار منافقین علیه مبارزین مذهبی و البته افشای هر چه بیشتر چهره منافقانه آنها شد.

آزادی از زندان و ادامه مبارزات
آیت الله بهمن 55 به همراه تعدادی از یاران آزاد شد. پیش بینی رژیم از عفو و آزادی آنها این بود که با آزادی آنها جبهه ای مخالف مجاهدین و مارکسیسم پدید آمده و به این ترتیب هم از شر این سازمان خلاص می شدند و هم نیروی گروه اسلامی صرف مقابله با جبهه مخالف شده و فرصت مبارزه با حکومت و تحریک مردم را پیدا نمی کردند. پیش بینی که اسناد ساواک سال 56 آیت الله انواری غلط بودن آن را اثبات کرد؛ گزارشی که دلالت بر این دارد که انواری و ربانی شیرازی هم به مقابله با مجاهدین خلق پرداخته و هم در جبهه مخالف دولت قرار گرفتند.

ماموریت به پاکستان
آیت الله انواری تیر 57 به نمایندگی از امام خمینی(ره) به کراچی پاکستان رفت تا به جای مرحوم شریعت عهده دار رتق و فتق امور مذهبی شیعیان پاکستان شود. وی تا مهر 57 برای انجام این ماموریت در پاکستان بود.

کمیته استقبال
آیت الله انواری در اوج حوادث سالهای 56-57 از اداره کنندگان نهضت انقلاب اسلامی همراه با دیگر روحانیون و مبارزین بود.
وی همچنین از اعضای کمیته استقبال از امام خمینی(ره) در بهمن 57 بود که پس از ورود امام به ایران در زمان سخنرانی ایشان در بهشت زهرا در کنار ایشان حضور داشت.

آیت الله انواری و سالهای
پس از پیروزی انقلاب

جامعه روحانیت مبارز از دیگر عرصه های فعالیت آیت الله انواری در سالهای مبارزه و نیز سالهای پس از پیروزی انقلاب بوده است.
وی از اعضای شاخص و اصلی آن به ویژه در سالهای اولیه انقلاب تا قبل از شدت یافتن بیماریهایش بود.
آیت الله انواری در سال 57 از سوی امام خمینی(ره) به نمایندگی از ایشان در کمیته امور صنفی منصوب شد.
در سال 58 امام جماعت مسجد جامع نارمک شد و در اواخر 58  سرپرستی کاروان های حج را بر عهده گرفت  و به همراه شهید محلاتی پیام امام خمینی(ره) به کنگره عظیم حج را به عربستان برد. وی در دوره های اول و دوم مجلس شورای اسلامی و نیز در دوره های اول و دوم مجلس خبرگان رهبری حضور داشت. او همچنین با حکم رهبر معظم انقلاب ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد را بر عهده گرفت. وی در سالهای اخیر به دلیل بیماری که به گفته همسرش بسیاری از آنها ناشی از سختیهای دوران زندان بود در عرصه های عمومی کمتر حضور داشت.
آیت الله انواری صبح یکشنبه 23 مهر دار فانی را وداع گفت و پس از اقامه نماز توسط آیت الله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق(ع) و تشییع یاران وعلاقمندانش در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به خاک سپرده شد.

https://shoma-weekly.ir/y4pNKW