اندیشه

پیروی از مرجعیت، رمز پیروزی جنبش تنباکو

استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمی‌رسید... واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و بطور طبیعی از زلزله شدیدی که متعاقب آن بایستی به وقوع بپیوندد با خبرشان نمود.5 البته یکی از عوامل مهم در مسئله جنبش تنباکو اتحاد مردم با روحانیت است و مردم نشان دادند در مقابل سلطان و مرجعیت، گوش به فرمان مرجعیت هستند
سبحان برجی- همواره در دورههای تاریخی علمای شیعه طرحهایی را برای استقلال کشور به اجرا گذاشتهاند و موجبات رشد جامعه مسلمین شدهاند و از وظایف اصلی خود مبارزه بافروپاشی اقتصادی و وابستگی مسلمان به بیگانگان و تسلط کفار بر جامعه مسلمین میدانستند. از جمله این علمای بزرگ میتوان به میرزای شیرازی بزرگ که از شاگردان برجسته شیخ مرتضی انصاری است، اشاره کرد. ایشان با رصد دقیق اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سیاسی جامعه نکات مهمی را به حکومت گوشزد میکردند و با حکم تاریخی خود درباره واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسیها جامعه را از انحراف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی نجات دادند، حکمی که در تاریخ این سرزمین ماندگار شد:

الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان(عجلالله تعالی فرجه الشریف) است.

واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسیها آثاری را در پی داشت که به اختصار به برخی از آن اشاره میکنیم:

پس از آنکه شرکت رژی حدود 200 هزار نفر از اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد حدود 100 هزار مبلغ مسیحی را وارد ایران کرد و کلیساهای متعدد برای آنها در نقاط مختلف بنا نمود تا از امور فرهنگی غافل نشوند. علاوه بر این دختران ایرانی را به اموری همچون پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی وا داشتند ودر تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و انواع وسایل و ابزارآلات قمار را گسترش دادند و علاوه بر این انگلیسیها هر جا که میرفتند سوار اسلحه بهدست و مزدور اسلحه به دست خود را میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیان در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند.1

حالا با وجود چنین شرایطی مرجعیت هوشمند با استعانت از کتاب و سنت وارد صحنه مبارزه با استعمار میشود در قرآن مجید آیهای وجود دارد که بیان میفرماید: «و لَنْ یَجْعَلِ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى المُوْمِنینَ سَبیلاً» 2. از این آیه شریفه یک قاعده فقهی مهم بهدست میآید که از آن به قاعده نفی سبیل تعبیر میکنند که در روابط میان مسلمانان و کافران هیچ حکم یا قاعده که دربردارند، هر نوع تسلط، برتری و امتیازی برای کافر نسبت به مسلم باشد، شرعاً جعل نشده است که به اختصار به چندمصداق آن اشاره میکنیم تا به بحث عمق بیشتری بدهد.

1- عدم ولایت کافر بر مسلم صغیر یا مجنون: لازمه قاعده نفی سبیل، عدم جواز جعل ولایت و قیمومیت بر صغار و مجانین و سفیهان مسلمین است حال اگر پدر یا جد پدری(پدر بزرگ) یاهر دو آنهاکه بر فرزند صغیر و مجنون و سفیه ولایت دارند کافر شوند به مقتضای قاعده نفی سبیل ولایت آنان ساقط خواهدشد چرا که ولایت یک نوع سبیل و علّو ولی است نسبت به مولی علیه خود و قاعده نفی سبیل چنین چیزی را نفی میکند.3

2- عدم صحت تولیت کافر در اوقاف مربوط به مسلمانان: عدم صحت تولیت کافر در اوقاف مربوط به مسلمانان، مثل مدارس و دانشگاهها و مؤسسات عامالمنفعه و ... در همه اینها با توجه به قاعده نفی سبیل نمیتوان در این مراکز کافر را متولی قرار داد زیرا لازمه تولیت کافر بر این مراکز عام که مورد استفاده عموم مسلمانان است موجب علو کافر میشود و این علو به مقتضای قاعده منفی است.

3- بطلان نکاح مرد غیرمسلمان با زن مسلمان:  فقهای شیعه و سنی به اتفاق نظر معتقدند که کافر بودن زوج مانع از نکاح با زن مسلمان است چرا که ازدواج فرد کافر با زن مسلمان موجب برتری و علو کافر بر مسلمان میشود.4

حالا تا حدودی برخی از زوایای این قاعده مهم برای ما آشکار شد و گوشهای از حمکت حکم میرزای شیرازی را دریافت کردیم و در بحث جنبش تنباکو باید دید را از حرکت تنباکو فراتر برد و آن را سرآغازی برای مبارزه با استبداد و برتری بیگانگان دانست، مبارزهای که در آن تمام مردم شریک بودند چرا که مربوط به عقاید مردم بوده است و حلقههای اتحاد بین گروههای مختلف مردم از بازاری و معلم گرفته تا افرادی که در بدنه حکومت بودند. قلیانها را شکستند و توجه مردم را به روحانیت و مرجعیت بیش از پیش جلب کرد و چه زیبا فرمود شهید مدرس:

این واقعه تاریخی، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت. استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمیرسید... واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و بطور طبیعی از زلزله شدیدی که متعاقب آن بایستی به وقوع بپیوندد با خبرشان نمود.5 البته یکی از عوامل مهم در مسئله جنبش تنباکو اتحاد مردم با روحانیت است و مردم نشان دادند در مقابل سلطان و مرجعیت، گوش به فرمان مرجعیت هستند و مرحوم حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) این طور میفرمایند: یک پیر مردی در سامره وقتی که دید ایران در معرض فشار خارجیها هست و آن قرارداد ننگین را در آن زمان بسته بودند، پیرمرد که در کنج یک ده بود یک سطر نوشت و همه قوای خارج و داخل نتوانستند در مقابل یک سطر استقامت کنند، آن مرحوم میرازی شیرازی بزرگ رحمه الله بود – که در سامره تحریم کرد تنباکو را برای این که تقریباً ایران در اسارت گرفته بودند و بواسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است و حتی بستگان خود شاه هم در حرمسرا ترتیب اثر دادند و قلیان را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و... لغو شد قرارداد و یک همچو چیزی را اینها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج یک دهی از دهات عراق یک کلمه مینویسد و یک ملت قیام میکند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است به هم میزند، و یک قدرت این طوری دارد روحانیت.6

 در حد توان به بیان آثار واگذاری امتیاز تنباکو و روش و علت مبارزه میرزای شیرازی و پیوند مرجعیت و مردم پرداختیم تا اینکه درسی بگیریم برای تمام دورانهای حساس چرا که تبعیت از مرجعیت راه نجات است.

پاورقی ها در نشریه موجود است.

https://shoma-weekly.ir/k25OYm