اندیشه

پاسخ به دو پرسش در خصوص مهدویت

این سئوال از دیرباز در بین برخی مردم مطرح بوده که: آیا با توجّه به روایت‏هایی که در آن‌ها آمده است: «امام مهدی (عج) جهان را از عدل و داد پر می‌‏کند، هم‌چنان که از ظلم و جور پر شده بود»، حرکت‏های اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟
دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی

 ظهور و پر شدن جهان از ظلم و جور

این سئوال از دیرباز در بین برخی مردم مطرح بوده که: آیا با توجّه به روایت‏هایی که در آنها آمده است: «امام مهدی (عج) جهان را از عدل و داد پر می‏کند، همچنان که از ظلم و جور پر شده بود»، حرکت‏های اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟ بر اساس این روایات باید جهان از ظلم و جور پر شده باشد تا امام زمان (عج) ظهور کند و اگر ما حرکتی برای از بین بردن ستم و مقابله با ستم‏کاران انجام دهیم، در واقع، ظهور را به تأخیر انداخته‏ایم.

برای پاسخ به این پرسش لازم است نکاتی را یادآور شویم:

۱- اصل وجود روایات

در اصلِ وجود چنین روایت‏هایی تردیدی نیست و در منابع و مصادر شیعه و سنّی، روایت‏های فراوانی با همین مضمون نقل شده است. از جمله در روایتی که از طریق اهل سنّت از پیامبر اعظم (ص) نقل شده، آمده است:

«شما را به مهدی بشارت می‏دهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوب‏ها هستند، در امّت من برانگیخته می‏شود و جهان را از عدالت و برابری پر می‏سازد، همچنان که از ستم پر شده بود.»

۲- مفهوم «پر شدن جهان از ستم»

نخستین پرسشی که در مورد این‏گونه روایات مطرح می‏شود، این است که تعبیر «پر شدن جهان از ستم» به چه معنا است؟ آیا مراد از این تعبیر آن است که جهان به گونه‏ای از ستم و تجاوز اشباع شده که دیگر اثری از عدل و داد، عدالت‏خواهی و انسان‏های صالح، هر چند ناچیز، در آن باقی نمانده است یا اینکه مراد آن است که ستم و بیداد در جهان فراوان شده و بر عدل و داد غلبه یافته است نه اینکه دیگر هیچ اثری از عدل و داد یا انسان‏های شایسته در جهان وجود ندارد؟ با توجّه به کاربردهای روزمرّه کلمه «پر شدن» و آنچه عرف معمولاً از این کلمه اراده می‏کند، به روشنی می‏توان گفت که برداشت دوم، درست‏تر است.

همچنان که وقتی گفته می‏شود: «تالار از جمعیت پر شده است»، «مغازه پر از مشتری است»، «اتاق پر از مهمان است» یا «انبار پر از کالاست»، به معنای فراوانی جمعیت، مشتری یا کالاست، نه اشباع شدن به گونه‏ای که جایی برای چیز دیگر در تالار، مغازه یا انبار باقی نمانده باشد.

بنابراین، «پر شدن جهان از ظلم»، به معنای ظالم و نابکار شدن همه مردم به گونه‏ای نیست که دیگر هیچ انسان شایسته‏ای باقی نمانده باشد. «پر شدن» در اینجا به معنای «بسیاری» و «فراوانی» ظلم و جور در جهان است.

با کمی دقّت متوجّه می‏شویم که خود ما هم در گفتگوهای روزانه، هنگام توصیف وضع کنونی جهان، از این تعبیر که «جهان را ظلم و ستم فرا گرفته است»، بسیار استفاده می‏کنیم، ولی منظورمان هرگز این نیست که دیگر هیچ اثری از عدالت و عدالت‏خواهی در جهان وجود ندارد.

۳- توصیفی یا تکلیفی بودن بیان این روایات

پرسش دیگری که درباره روایات یاد شده وجود دارد، این است که آیا این روایات در پی بیان تکلیف و وظیفه ما در عصر غیبت هستند یا اینکه تنها بیان‏کننده ویژگی‏های عصر ظهور امام و آثار ظهور ایشان هستند؟ به صراحت می‏توان گفت این‏گونه روایات صرفاً جنبه توصیفی دارند و اساساً نسبت به تکلیف و وظیفه مردم در عصر غیبت ساکت هستند.

این روایات از یک سو بیان‏کننده شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جهان در پیش از ظهور حضرت و از سوی دیگر، نشان‏دهنده گستره اصلاحاتی است که پس از ظهور در جهان صورت می‏گیرد. به بیان دیگر، این روایات از یک سو، جهان پیش از ظهور را به تصویر می‏کشد که در همه زمینه‏ها گرفتار ستم شده و نابرابری و بیعدالتی در آن فراگیر گشته است و از سوی دیگر، شرایط جهان پس از ظهور را بیان می‏کند که به مدد اقدامات اساسی و زیربنایی امام، عدل و داد در همه جای آن حاکم شده و همه روابط فردی و اجتماعی را دربرگرفته است.

بنابراین، برای پاسخ به این پرسش که مردم در زمان غیبت چه وظیفه‏ای بر عهده دارند، آیا باید در مقابل ستم بی‏اعتنا باشند و حتّی به آن دامن بزنند یا اینکه باید برای از بین بردن همه مظاهر ستم و تباهی به پا خیزند؟ نمی‏توان به سراغ این‏گونه روایات رفت و باید به دیگر روایات مراجعه کرد.

۴- تکلیف مردم در برابر ستم‏ها و تباهی‏ها

حال که روشن شد روایات یاد شده، ناظر به تکلیف و مسئولیت مردم در برابر ستم نیستند، این پرسش مطرح می‏شود که تکلیف مردم در برابر ستم‏ها، فسادها و تباهی‏هایی که در عصر غیبت در جوامع رواج پیدا می‏کند، چیست؟

برای یافتن پاسخ این پرسش، توجّه به چند نکته ضروری است:

۱- فقهای شیعه همه بر این موضوع اتّفاقنظر دارند که تمامی احکام و تکالیفی که در شرع اسلام مقرّر شده، به جز مواردی نادر، در زمان غیبت پابرجاست و هیچ‏کدام از آنها تعطیل نمی‏شود. بنابراین، همه مسلمانان موظّفند تا زمان ظهور به همه وظایف و تکالیفی که برای آنها مقرّر شده است، عمل کنند؛ چه وظایف و تکالیف فردی و چه وظایف و تکالیف اجتماعی.

۲- برخی احکام و اصول بنیادین اسلام که همگی در آموزه‏های قرآنی ریشه دارند، تکلیف مردم را در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بی‏عدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همه زمان‏ها و مکان‏ها مشخّص کرده‏اند. بر اساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمی‏تواند در برابر امور یاد شده بی‏اعتنا باشد یا خدای ناکرده به آنها تن دهد تا چه رسد به اینکه بخواهد به آنها دامن زند! برخی از این احکام و اصول بنیادین عبارتند از: تکلیف فردی هر مسلمان به پرهیزکاری و ترک گناهان از یک سو و انجام اعمال شایسته از سوی دیگر؛ ضرورت تعاون و همکاری در نیکوکاری و پرهیزکاری و حرمت هم‏یاری در گناه و تجاوز به حقوق دیگران؛ وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف هر مسلمان به رعایت عدالت در مناسبات فردی و اجتماعی.

با توجّه به همین احکام و اصول است که حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به کسانی که معتقد بودند باید به گناهان دامن زد تا دنیا پُر از ظلم و جور شود و حضرت صاحب الامر (عج) تشریف بیاورد، می‏فرماید:

«یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست؛ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف می‏آورند، برای چه می‏آیند؟ برای اینکه گسترش دهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند! حضرت بیایند چه می‏کنند؟ حضرت می‏آیند، می‏خواهند همین کارها را بکنند.»

۳- پاره‏ای از روایات، به صراحت، وظیفه و تکلیف مردم را در زمان غیبت و انتظار روشن کرده‏اند و آنها را به پرهیزکاری، در پیش گرفتن اخلاق نیکو، انجام اعمالی که موجب خشنودی امام عصر (عج) می‏شود و ترک اعمالی که آن حضرت را آزردهخاطر می‏سازد، فرا خوانده‏اند. از این ‏روایات به خوبی استفاده می‏شود که هیچ مسلمانی حق ندارد به بهانه زمینه‏سازی برای ظهور و تعجیل در فرج، به فساد و تباهی و ظلم و بی‏عدالتی تن در دهد یا به گسترش آنها در جامعه کمک کند؛ زیرا این عمل قطعاً با پرهیزکاری و اخلاق نیکو مغایر است و هرگز موجب خشنودی مصلح موعود نخواهد شد.

***

 مدّت حکومت امام عصر (عج)

یکی دیگر از پرسش‏هایی که در مورد ظهور و رویدادهای پس از آن مطرح است، این است که حکومت امام زمان (عج) یا به طور کلّی حکومتی که پس از ظهور مستقر می‏شود، چند سال به طول می‏انجامد؟

در روایت‏های شیعه و سنّی، مدّت زمان‏های متفاوتی برای حکومت عدل مهدوی ذکر شده که کمترین آنها هفت سال و بیشترین آنها ۳۰۹ سال (به مقدار توقّف اصحاب کهف در غار) است. در اینجا ابتدا برخی از روایات مرتبط با این موضوع را نقل می‏کنیم. در ادامه، به تحلیل و بررسی وجه تفاوت مدّت‏های ذکر شده در روایات و در صورت امکان، جمع بین آنها می‏پردازیم.

۱- مدّت زمان‏های ذکر شده در روایات

هفت سال، هشت سال، نُه سال، ده سال، نوزده سال، بیست سال، چهل سال و ۳۰۹ سال، مدّت زمان‏هایی هستند که در روایات از آنها به عنوان مدّت حکومت حضرت یاد شده است. هر یک از دانشمندان اسلامی نیز یکی از این زمان‏ها را ترجیح داده و در کتاب‏های خود آورده‏اند. روایت‏هایی که مستند مدّت‏های یاد شده هستند، از نظر تعداد و اعتبار یکسان نیستند، ولی در هر حال، برای هر یک از آنها می‏توان روایت یا روایت‏هایی را نقل کرد (که ذکر آن در این مجال نمیگنجد.)

۲- جمع بین روایات

با توجّه به این اختلاف‏ها، عدّه‏ای از عالمان و محدّثان شیعه و سنّی به توجیه این اختلاف‏ها و جمع میان روایات پرداخته‏اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم.

علاّمه مجلسی (ره) در این زمینه می‏نویسد:

«اخبار متفاوتی که در زمینه مدّت حکومت امام مهدی (عج) وارد شده است، برخی بر همه مدّت فرمانروایی آن حضرت، برخی بر زمان استقرار دولت او، برخی بر سال‏ها و ماه‏هایی که نزد ما وجود دارد و برخی هم بر سال‏ها و ماه‏های طولانی زمانی ایشان حمل می‏شود.»

حضرت آیتالله مکارم شیرازی نیز در این باره می‏نویسد:

«گرچه درباره مدّت حکومت او احادیث مختلفی در منابع اسلامی دیده می‏شود که از پنج یا هفت سال تا ۳۰۹ سال ذکر شده است که در واقع ممکن است، اشاره به مراحل و دوران‏های آن حکومت باشد (آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهایی‏اش بیش از سیصد سال! دقّت کنید)، ولی قطع نظر از روایات اسلامی، مسلّم است که این آوازه‏ها و مقدّمات، برای یک دوران کوتاه مدّت نیست، بلکه قطعاً برای مدّتی است طولانی که ارزش این همه تحمّل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد.»

ابن حجر عسقلانی، از علمای اهل سنّت، درباره جمع روایات مدّت حکومت مهدی موعود (عج)، چنین می‏نویسد:

«در نشانه‏های مهدی منتظر، روایت‏های هفت سال، بیشتر و مشهورتر هستند. بر فرض درستی همه روایت‏های [آوارد شده در این موضوع]، می‏توان آنها را این‏گونه جمع کرد: حکومت او از نظر ظهور و قدرت متفاوت است. پس چهل سال ـ به عنوان مثال ـ به اعتبار همه مدّت حکومت اوست. هفت سال و مانند آن، به اعتبار ‌‌نهایت ظهور و قدرت حکومت او و بیست سال و مانند آن نیز به اعتبار حدّ میانه [ظهور و قدرت حکومت او] است.»

با توجّه به مطالب یاد شده، شاید بتوان گفت که دوران زمام‏داری امام مهدی (عج) به طور خاص، ۳۰۹ سال است و دیگر سال‏هایی که در روایات ذکر شده است ـ بر فرض صحّت روایات ـ ناظر به دوران‏های مختلف استقرار حکومت مهدوی از ظهور امام تا تشکیل حکومت است. البتّه این نکته را نیز باید در نظر داشت که بر اساس برخی روایات، دولت اهل بیت: پس از وفات یا شهادت امام مهدی (عج) نیز تا صدها سال استمرار می‏یابد.

توجّه به نکات زیر نیز در تأیید این برداشت مؤثّر است:

۱- استقرار حکومت عادلانه در سراسر زمین پس از قرن‏ها حاکمیت کفر و ظلم نیازمند مجاهدتی طولانی و گسترده است و به یقین حضرت باید سال‏ها در جهان حضور داشته باشد تا بتواند به همه اهداف خود
جامه عمل بپوشاند. ۲- پذیرش این مطلب که مردم، قرن‏
ها برای تحقّق حکومت عدل مهدوی در انتظار باشند و سختی‏ها و مشکلات بسیاری را در این راه تحمّل کنند، ولی این حکومت چند سالی بیشتر به طول نینجامد، بسیار دور از ذهن است. ۳- پس از ظهور امام، عصر رجعت آغاز می‏شود و پیشوایان معصوم: یکی پس از دیگری به دنیا باز می‏گردند و پس از وفات یا شهادت امام مهدی (عج)، راه او را ادامه می‏دهند.

* محقق و نویسنده چندین جلد کتاب و صدها عنوان مقاله در حوزه مهدویت و شناخت آخرالزمان

https://shoma-weekly.ir/e177R4