اقتصاد

وقتی عباس عبدی با دولت هم رأی می‌شود!

یکی از ساده‌ترین مفاهیم علوم انسانی دولت رانتی- یر است؛ به این معنی که دولت به دلیل داشتن درآمد‌‌های کلان نفتی یا غیر آن از مردم بی‌نیاز است و به مالیات مرد وابسته نیست، لذا اقتصاد را به هرسو که بخواهد سوق می‌دهد و فرصت‌های اقتصادی به‌صورت رانت بین نزدیکان دولتها توزیع می‌شوند... چنین دولتی خصوصی‌سازی نمی‌کند و اقتصاد قدرتمندی شکل نمی‌گیرد و ...
محمود فرقدانی- عباس عبدی در یادداشتی که در یکی از روزنامههای صبح ایران منتشر شد حمایت کامل خود را از اجرای فاز دوم هدفمندی و افزایش مبلغ یارانهها اعلام کرد و گفت‌‌: اکنون شرایط به گونهای است که میتوان آن را اجرایی کرد و با یک تیر چند نشان زد و بسیاری از مشکلات کنونی را حل کرد، هرچند این پیشنهاد را میتوان بهصورت پلکانی هم اجرا کرد.

گفتنی است بیش از یک فصل گذشته به مجادله بین مجلس و دولت بر سر همین موضوع سپری شده و علیرغم میل شدید احمدینژاد به افزایش قابلتوجه حجم یارانهها مجلسیان اجازه اجرای چنین سیاستی را نمیدهند و آن را سبب افزایش مهار ناپذیر تورم میدانند.

اما چه شده که عباس عبدی این چهره صددرصد سبز اصلاحطلب اکنون به حامی طرح‌‌های اقتصادی احمدینژاد تبدیل شده است و آیا چه اشتراک منافعی میتوان بین یک فتنه گر و برنامههای اقتصادی دولت دید؟

عباس عبدی را همه میشناسند، او شاید در تمام عمرش لحظهای با اصولگرایان همراه و هم فکر نبوده و به زعم برخی حتی خیر انقلاب را هم نمیخواهد!  حالا چنین فردی با ارائه یک طرح دقیق و حسابشده که در آن ریال ریال درآمد نفتی کشور را (البته به دلار) محاسبه کرده و بر کل جمعیت تقسیم نموده و .... ثابت میکند با افزایش پرداخت یارانهها به مردم مشکلات اقتصادی کشور حل میشود؛ چیزی که تمامی اقتصاددانان کشور و کارشناسان اقتصادی هماکنون دقیقاً عکس آن را به زبان میآورند!  

او در بخشی از این یادداشت خود میگوید‌‌: اگر در حال حاضر کل تولیدات نفت و گاز کشور را معادل 4.5 میلیون بشکه نفت در روز بدانیم و 15 درصد قیمت را هم سهم وزارت نفت و هزینههای تولید و حفظ منابع بدانیم، در این صورت با قیمت فعلی هر بشکه نفت، حداقل سالانه 140 میلیارد دلار ارزش کل تولیدات نفتی و گازی است و اگر این مبلغ را به هر ایرانی تقسیم کنیم، نفری 1850 دلار خواهد شد که ماهانه حدود 156 دلار میشود. با پیش رفتن به سوی تکنرخی شدن ارز در مدت معینی، متوسط قیمت ارز در هر ماه معلوم خواهد شد. فرض کنیم این رقم برابر 2500 تومان باشد، در این صورت سهم هر فرد در ماه حدود 400 هزار تومان خواهد بود.

عبدی در ادامه میگوید دولت برای هزینهها و وظایف حاکمیتی خود هر میزان از این پول- یعنی 400 هزارتومان حق هر ایرانی در هر ماه- را که لازم دارد، مالیات بگیرد مثلاً 70 درصد آن را و بقیه را به مردم بدهد که باز هم منجربه چند برابر شدن یارانه پرداختی به مردم میگردد.

جالبتر از همه اینجاست که عبدی پا را فراتر گذاشته در ادامه میگوید دولت حتی میتواند کمکم و رفته رفته از سوخت نیز مالیات بگیرد تا شاهد این همه آلودگی هوا نباشیم!  

عبدی فلسفه این طرح خود را رسیدن به آرمان بزرگ اقتصادی – سیاسی خروج کشور از وضعیت دولت رانتی – یر   میداند به این معنا که‌‌:

«با انجام این طرح رابطه کنونی مردم با دولت معکوس خواهد شد. اگر الان چشمان جامعه به دستان دولت است، پس از اجرای این طرح، چشمان دولت به دستان مردم دوخته خواهد شد و این بزرگترین دستاورد سیاسی و حتی اخلاقی این طرح است. با انجام این اقدام، اصلاحات سیاسی در نهادها و ساختارهای اقتصادی صورت خواهد گرفت، امکان تعیین نرخهای دستوری برای بهره بانکی و ایجاد فسادهای فراوان کمتر خواهد شد و بسیاری از رانتهای اقتصادی از میان خواهد رفت.»

در بررسی به این مسئله عجیب یعنی همرأی شدن یک شبه عبدی با احمدینژاد چند نکته مهم لازم به ذکر است‌‌:

نخست‌‌: آقای عبدی که معمولاً خیر خواه اصولگرایان نبودند(البته به فرض اصولگرا بودن دولت دهم) و به عنوان یکی از حامیان جدی فتنه سبز اکنون باید از بزرگترین دشمنان این دولت محسوب گردند چه شده که هماکنون حامی احمدینژاد شدهاند؟!!  

دوم‌‌: در شرایطی که همه اقتصاددانان و کارشناسان این طرح را برای کشور مضر میدانند چگونه است که نظر کارشناسی آقای عبدی یکباره بر مفید بودن طرح قرار گرفته است؟

سوم‌‌: تولید نفت کشور البته چهار و نیم میلیون بشکه است اما کیست که نداند صادرات کمتر از یک و نیم است آیا آقای عبدی این را نمیدانند؟ پس چگونه است که درآمد ایران را براساس فروش روزانه 5/4 میلیون بشکه نفت حساب کردند و سهم هر ایرانی هم ماهانه 400 هزار تومان شد؟ آیا ایشان قصد القای امر خاصی را بین مردم ندارند؟

چهارم‌‌: به فرض هم که تحلیل درست باشد، صورت مسئله تغییر کرده ولی نتیجه همان است؛ افزایش چند برابری یارانه یعنی افزایش نقدینگی و افزایش تورم. آقای عبدی از این نکته هم غافلند؟

پنجم و آخر: جناب آقای عبدی طی تصوری کودکانه میپندارند با اجرای این طرح و تغییر نام یارانه مردم به حق مردم که دولت بخشی از آن را مالیات گرفته است، گمان میکنند دولت ایران از شکل دولت رانتی– یر خارج شده و همه معضلات ناشی از وجود ساختار اقتصادی غلط در دولت‌‌های رانتی – یر در ایران از بین خواهد رفت. آیا ایشان خود نیز به این گفته خود بارو دارند؟

  دولت رانتی – یر اصلاً چیست؟

یکی از سادهترین مفاهیم علوم انسانی دولت رانتی- یر است؛ به این معنی که دولت به دلیل داشتن درآمد‌‌های کلان نفتی یا غیر آن از مردم بینیاز است و به مالیات مرد وابسته نیست، لذا اقتصاد را به هرسو که بخواهد سوق میدهد و فرصتهای اقتصادی بهصورت رانت بین نزدیکان دولتها توزیع میشوند... چنین دولتی خصوصیسازی نمیکند و اقتصاد قدرتمندی شکل نمیگیرد و ...

خب حالا با تغییر نام یارانه به بخشی از حق 400 هزار تومانی مردم که دولت مقداری از آن را مالیات گرفته دیگر دولت ایران رانتی- یر نیست و دیگر این چشم دولت است که به دستان مردم است؟! مثلاً مردم میتوانند این مالیات را ندهند یا در تعیین میزانش تأثیرگذار هستند ؟ آیا غیر از این است که دولت باز هم هر میزان بخواهد از مالیات کم میکند (یارانه را زیاد میکند) و این دقیقاً همان حالت قبلی را شکل نمیدهد؟

اینجاست که اصطلاحاً باید گفت‌‌: همین موافقت و ذوقزدگی عبدی از احتمال اجرای طرح اقتصادی دولت برای افزایش چند برابری یارانهها بزرگترین دلیل برای خطرناک بودن آن و لزوم اجرا نکردن آن است.
https://shoma-weekly.ir/JnQt14