
یکی از همین چهرههای ورزشی (بخوانید افشین داوری) که در اندیشه گرفتن کرسی مجلس و پست سیاسی بود، قبل از شرکت در انتخابات حتی از ریاست فدراسیون دوو میدانی کنارهگیری کرد و استعفاء داد تا نشان دهد ورزش دغدغه اصلی او نیست. طرف که به عنوان رئیس فدراسیون دو ومیدانی انتخاب شده بود، تعهدات 4 ساله خود به این رشته مادر ورزشها را نادیده گرفت تا به مجلس دهم راه پیدا کند، اما موفق به جلب نظر مردم نشد تا صندلی خانه ملت نصیب او شود. چرا رئیس فدراسیونی که مجمع به او اعتماد کردند و او را به مدت 4 سال به این سمت انتخاب کردند، تمام وظایف 4 ساله خود را فراموش میکند و به راحتی برای رسیدن به سیاست فدراسیون را رها میکند!؟
یکی از سؤالات مهم باقی مانده از انتخابات اسفند 94 این بودکه چرا ورزشیها چنین شکست سنگینی را متحمل شدند؟ برای پاسخ به این سؤال باید به این مسئله مهم اندیشید که افراد مورد اشاره در ورزش چه کردهاند؟ مسئولین ورزش بدانند که نخست باید به وظایف اصلی خودشان عمل کنند.
آیا توانستهاند در ورزش ایران منشأ اثر باشند که بعد حتی در خانه ملت موفق باشند؟
جواب روشن است. گرچه سیاست برای آقایان جذابتر از ورزش به نظر میرسد، اما کسی که به تعهد 4 ساله خود به فدراسیون عمل نمیکند چگونه میتواند نماینده خوبی برای مردم باشد؟
سالهاست استفاده از نردبان ورزش برای رسیدن به سیاست یک رویه شده است، منتهای مراتب این بار مردم ایران با دیدی باز نمایندگان خود را برگزیده و مفتون شهرت ورزشیها نشدند و منتظرند تا نمایندگان به وظایف خود آن چنان که مردم انتظار دارند؛ عمل کنند و به وعدههای خود جامه عمل بپوشانند. شکست سنگین در انتخابات مجلس پیام روشنی هم به اهالی ورزش علاقمند به سیاست داشت که بهتر است سیاست را به سیاسیون بسپارند و به دنبال خدمت در عرصهای باشند که در آن تخصصی دارند!