اندیشه

وحدت قرآنی در سه گام

حضرت می‌فرمایند مؤمنان در دوستی و روابطشان با یکدیگر همانند یک پیکر عمل می‌کنند که هرگاه اندامی از آن به درد آید، دیگر اندام‌ها در بی‌خوابی و تب، با او هم‌ناله‌اند. آن شعر معروف سعدی که «بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند» نیز دقیقاً از همین مضمون روایی گرفته شده است.
پیرامون موضوع وحدت شیعه و سنی تا به حال مقالات و مصاحبههای فراوانی انجام شده است. اما شاید یکی از موضوعات کمتر پرداخته شده، تحلیل و تبیین مبانی فقهی چنین تفکری است. مهمترین شبهه ای که مخالفین این موضوع -که میتوان گفت جریان وهابیت و تکفیریها در رأس آن است- بیان میکنند این است که میگویند وحدت از نظر جمهوری اسلامی، یک شعار موقت و یک فریب و دروغ است. یعنی ما شعار وحدت را مطرح کردهایم و وقتی هم به قدرت برسیم، اهلسنت را یا کنار میزنیم یا اگر دستمان برسد، آنها را از بین میبریم. بسیاری از افراد و جریانهای دینی و سیاسی داخل کشور هم بهخوبی مفهوم وحدت را نفهمیدهاند. میگویند ما فقط با آنها متحد میشویم برای مقابله با دشمن، ولی اینکه به وحدت برسیم، هرگز صحیح نیست. در حالیکه رهبر انقلاب به وحدت بهعنوان یک حربه و تاکتیک مقطعی نگاه نمیکنند.

نکته مهم این است که اگر فقط تکیه ما روی دشمن مشترک باشد، وحدت یک تاکتیک و امر موقتی و زماندار میشود، اما اگر روی «نقاط مشترک» سرمایهگذاری کنیم، دیگر وحدت تبدیل به استراتژی میشود، زیرا مشترکات ما با آنها ابدی است. لذا بزرگ کردن اختلافات جزئی در مقابل اشتراکات فراوان، کار عاقلانهای نیست. تبدیل تاکتیک به استراتژی و وسیله به هدف، بستگی به آن نقطهی مشترک دارد. اگر آن نقطهی مشترک، نقطهی مشترک موقتی مانند دشمن مشترک باشد، میشود تاکتیک، چون با از بین رفتن آن دشمن، عامل وحدت هم از بین میرود. اما اگر آن نقطه مشترک امر پایدار و دائمی و مستقر و مستمری باشد، میشود هدف و استراتژی.

سه گام قرآن برای رسیدن به وحدت

قرآن کریم در طی سه مرحله، این مسئله را به زیبایی تبیین نموده است. در مرحله نخست میفرماید: «وَأَطیعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکم» (انفال: ۴۶). خداوند میفرماید اولاً بدانید که باید خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید. این بهمعنی تکیه بر مشترکات است. بعد میفرماید نزاع و کشمکش نکنید، چرا؟ چون سست میشوید و قدرت و شوکت شما از میان میرود. این اختلافها باعث میشود ابهت و قدرتتان از بین برود. این اولین قدم است. در مرحلهی دوم و بالاتر میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات: ۴۹). میفرماید نهتنها نزاع نکنید، بلکه بدانید شما بالاتر از این، باید مانند برادر با همدیگر باشید. مرحله سوم و نهایی، کار را به جایی میرساند که میفرماید شما نهتنها نباید اختلاف کنید، نهتنها باید مانند برادر باشید، بلکه یک «نفس واحده» هستید و کلمه و واژههایی به کار میبرد که شما یکی هستید. مثلاً میفرماید: «فَإِذَا دَخَلْتُم بُیوتًا فَسَلِّمُوا عَلَی أَنفُسِکمْ» (نور: ۶۱). شما وقتی وارد خانهای میشوید، به خودتان سلام کنید؛ یعنی شما وقتی به اهالی آن خانه سلام میکنید، در حقیقت دارید به خودتان سلام میکنید. آنها با تو فرق نمیکنند، چون یک نفس هستید. یا در جای دیگری درخصوص مسئله «إفک» و تهمت به همسران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در سوره نور میفرماید چرا اینکار را کردید؟ دیگر اینکار را نکنید. قرآن با عتاب خطاب میکند. آیهی بعد این است: «لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا» (نور: ۲۴). یعنی مؤمنین و مؤمنات در یک جامعهی اسلامی، یکی هستند. قرآن با لطافت بیان میکند که شما نفس واحده هستید. باید به خودتان ظن خوب داشته باشید. بعد زیبایی آیه این است که از حالت خطاب به حالت غائب درمیآید. میفرماید اگر شما اینطوری نیستید، به ایمان خودتان شک کنید و اگر در ایمان خودتان شک دارید، این را بدانید که مؤمنین و مؤمنات همچون نفس واحده، یکی هستند. البته روایات فراوانی هم در این رابطه داریم.

روایات زیادی داریم که نشان میدهد

مسلمانان باهم مانند نفس واحدند که تنها به یک نمونه اشاره می نماییم. پیغمبر اکرم (ص) در روایت بسیار زیبایی میفرمایند: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ، مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى.» خیلی بیان مهمی است. حضرت میفرمایند مؤمنان در دوستی و روابطشان با یکدیگر همانند یک پیکر عمل میکنند که هرگاه اندامی از آن به درد آید، دیگر اندامها در بیخوابی و تب، با او همنالهاند. آن شعر معروف سعدی که «بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند» نیز دقیقاً از همین مضمون روایی گرفته شده است.

https://shoma-weekly.ir/xPxLl2