اندیشه

وای از روزی که گناه فراگیر شود

اگر گناه مسلمانان و اینکه آنان مرتکب گناهان کبیره آشکاری شدند، نبود؛ هرگز مسیحیان بر آنان غلبه نکرده و هیچ جنگجویی از میان مسیحیان بر آنان پیروز نمی‌شد. آری گناهان درد و بیماری است!
یکی از وقایع مهم در تاریخ بینالملل اسلام فتح سرزمین اندلس توسط مسلمانان و ایجاد ارتباط بین جهان اسلام و اروپای آن روز بود.

آغاز فتح اندلس سال ۹۲ هجری بوده و تا حدود ۵ سال بعدش فتح این سرزمین اروپایی کامل شد. بعد از آن اندلس به یکی از ایالت های تحت فرمان خلافت امویان تبدیل گشت. موسی بن نُصَیر حاکم دولت بنی امیه در شمال آفریقا و از نزدیکان خلیفه ولید بن عبدالملک به همراه هفت هزار تن برای فتح اندلس لشکرکشی کرد و در نهایت به پیروزی رسید که در این مجال فرصتی برای شرح این فتح نیست.

مسلمانان ساکن در سرزمین اندلس اهل سنت و همچون مردم شام پیرو فقه «ابوبکر أوزاعی» بودند. البته بعدها به مذهب مالکی گرایش یافتند. مسلمانان ۸ قرن حاکم اندلس بودند و تمدنی شکوفا در قلب اروپای کنونی ایجاد شد که به اذعان دانشمندان اسپانیایی آثار آن بسیار شگرف و قابل توجه بوده است.

دانشمندان بزرگی در علوم مختلف ظهور پیدا کردند که هر کدام منشأ خدمات و آثار گرانبهایی بودند از جمله میتوان به این افراد اشاره کرد:

ابنحزم اندلسی (متفکر)، ابن باجه (لغت شناس و حافظ قرآن)، ابن رشد اندلسی (فیلسوف شهیر)، محیی الدین بن عربی (عارف و متفکر بزرگ و صاحب فتوحات مکیه)، زهراوی (از پزشکان به نام)، ابن بیطار (داروساز و گیاه شناس)، محمد بن احمد انصاری (صاحب تفسیر قُرطُبی).

ابتدا امویان حدود سیصد سال بر اندلس حکومت کردند. سپس دوران ملوک الطوائفی اول آغاز شد. دوران های بعدی به ترتیب «دوره مُرابطین»، «ملوک الطوائفی دوم»، «دوران موحدین» و نهایتاً «ملوک الطوائفی سوم» بودند که به تدریج از قدرت و هیمنه مسلمانان کاسته و مسیحیان مناطق را یکی پس از دیگری تصرف نمودند.

تمام این مقدمات برای رسیدن به پاسخ این سوال بود که به راستی علت سقوط اندلس چه بود؟ در چرایی این ماجرا درسهای بزرگی برای مسلمانان تمام تاریخ نهفته است.

دو عامل مهم بیش از هر دلیل دیگری در این راستا مؤثر بودند:

۱- تنش و اختلاف بین مسلمانان خصوصاً در دوران ملوک الطوایفی

۲- تلاش اروپا برای ایجاد و گسترش فساد در بین مسلمانان و نهایتاً تضعیف روحیه ایثار و جهاد و مبارزه در بین جوانان مسلمان.

مسلمانان به تدریج از آرمان های اولیه فاصله گرفتند و هرچه از آموزه های اسلامی دور میشدند از قدرت اراده و توان نظامی آنان نیز کاسته می شد. در کنار این عامل مهم فرهنگی، عامل قدرت طلبی و انحراف حاکمان یا همان مسئولان وقت حکومت های اسلامی بیشترین تأثیر را داشت.

ابن عسّال از شاعران اندلس در این باره چنین سروده است:

لَو لا ذُنُوبُ المُسلِمِینَ وَ أنَّهُم * رَکِبُوا الکَبَائِرَ ما لَهُم خَفَاءُ

مَا کَانَ یَنصُرُ للنَّصَارَی فَارِسٌ * أبداً عَلَیهِم فَالذُّنُوبُ الدَّاءُ

«اگر گناه مسلمانان و اینکه آنان مرتکب گناهان کبیره آشکاری شدند، نبود؛ هرگز مسیحیان بر آنان غلبه نکرده و هیچ جنگجویی از میان مسیحیان بر آنان پیروز نمیشد. آری گناهان درد و بیماری است!»

https://shoma-weekly.ir/z6isxa